کودک، مفهوم امید و آینده
در تقویم رسمی ایران شانزدهم مهر بهعنوان روز ملی کودک تعیین شده است. اگرچه این روز قدری با روز جهانی کودک در ماه آبان تفاوت و فاصله دارد، اما سازمانهای جهانی همچون یونیسف مُصر هستند در هر کشوری بر اساس هفته و روز ملی خود نیز برنامهای را تنظیم و اجرا کنند
در تقویم رسمی ایران شانزدهم مهر بهعنوان روز ملی کودک تعیین شده است. اگرچه این روز قدری با روز جهانی کودک در ماه آبان تفاوت و فاصله دارد، اما سازمانهای جهانی همچون یونیسف مُصر هستند در هر کشوری بر اساس هفته و روز ملی خود نیز برنامهای را تنظیم و اجرا کنند. کودک با مفهوم کلی آن که از هفت تا 17 سال است و در جامعه ایران به کودک و نوجوان تقسیم میشود، مترادف چند معنی است. کودک مفهوم امید، آینده و رفتن به سمت جلو را در خود تداعی میکند. به همین علت است که کسانی که به کودک توجه میکنند و کودکان برای آنها از اهمیت برخوردارند، معمولا افرادی هستند که به آینده نگاه کرده و امروز را در نظر نمیگیرند و به همین علت است که هواخواهان یا هواداران توسعه پایدار که مبتنی بر میراث فرهنگی و طبیعی کشور است، مخاطب اصلی خود را کودکان قرار دادهاند. در جامعه ایران در سالهای متوالی شاهد آن بودهایم که آن رفتار و توجه حقیقیای که باید به کودکان بشود، انجام نگرفته است. وقتی میبینیم برنامههای توسعهای کشور در خود هیچگاه مصائبی همچون محیط زیست، تغییرات اقلیمی، بحران آب و سایر موارد را در نظر نمیگیرد یا تمامی برنامههای توسعه فارغ از زیرساختها و مبانی فرهنگی طراحی میشود، یعنی در این کشور توجه حقیقی به کودکان صورت نمیگیرد. قطعا کسانی که به آب سالم، هوای پاک، آموزش صحیح و بهداشت عمومی توجه میکنند، کسانی هستند که کودکان را اولویت خود قرار میدهند. در دنیای امروزی، توسعهیافتگی جوامع مبتنی بر همین امر شکل میگیرد. یکی از موارد بسیار مهم آن است که به کودکان حقوق آنها در قبال مسئولیتی که دارند، آموزش داده شود. یکی از موارد مفقوده در سیستم آموزش رسمی و غیررسمی ما آن است که به این بخش توجه لازم نمیشود. برای مثال یکی از حقوق کودکان آن است که حق دارند اشتباه کنند، اما مسئولیت نیز دارند که از تکرار اشتباه خود پرهیز کنند. به همین علت باید در سیستم تربیتی کشور و در کلیت عموم آن این مورد را لحاظ کرد که کودکان حق خود را بدانند تا با مسئولیتهایش نیز آگاه شوند. در کنار این قضیه، وقتی به این مبحث بهطور کلی نگاه میکنیم، متوجه میشویم کودکی که نمیداند حقش چیست، وقتی بزرگ میشود نمیداند چه حقی را باید طلب کند. جامعهای که آموزش مسئولیت ندیده باشد، نسبت به حال و آینده سرزمینش احساس مسئولیت نمیکند. بنابراین یکی از مهمترین ارکان آموزشی ما این بخش است که باید به آن توجه شود. یکی از پایههای این آموزش هم گفتوگوست؛ یعنی به بچهها گفتوگو آموزش داده شود. یکی از مواردی که موزه صلح در سالهای گذشته برگزارکننده آن بود و متأسفانه از شکل نمونه به شکل عمومی درنیامد، آموزشی بود که با کمک سازمان ملل بین گروههای مختلف دانشآموزی در جهت صلح انجام میدادیم. دانشآموزان در دو گروه بودند و هر گروه مثلا متعلق به یک کشور متخاصم بودند و بهتدریج با هم از طریق گفتوگو به صلح میرسیدند. بنابراین مهمترین رکن رسیدن به تعادل در جامعه، گفتوگوست و این گفتوگو از آموزشی که به کودکان داده میشود و شیوه آموزش شروع میشود. بنابراین گفتوگو بهعنوان یک شیوه، آموزش حق و یادگیری مسئولیت بهعنوان یک پایه میتواند یک جامعه را به طرف نظام پایدار و توسعهیافته رهنمون کند. در تعریف جدید موزه که امیدوارم در فرصت دیگر بهطور کامل به آن بپردازیم، نکتهای که مرکز توجه قرار گرفته، این است که مخاطب اصلی موزه و کل فعالیتهایی که موزهها در جهان انجام میدهند، برای کودکان است. همه موزهها موزه کودک است، نه اینکه فقط موزه کودک بهعنوان یک موزه اختصاصی داشته باشیم. تمام فضاهای فرهنگی برای آن هستند که همچون دو امتدادی، این چوب فرهنگ را به نسل بعدی که کودکان هستند، منتقل کنند و آنها بتوانند این استقلال را در آینده شاهد باشند. تعریف جدید و برنامه کوتاهمدت شورای موزهها در جهان دقیقا مبتنی بر این اصل بوده که چگونه مشکلات کودکان را مورد توجه قرار دهیم تا جامعه بهتری را شاهد باشیم. البته مسائل مربوط به کودکان بسیار فراگیرتر از این است. کودکان سرزمین ما، کودکان مهاجر، کودکان اتباع، کودکان کار و کودکان مختلفی که در سرزمینمان زندگی میکنند، در کنار تمام قشرها و گروههای فرهنگی، جامعهای را تشکیل میدهند که همه صاحب حق برای گرفتن آموزش و تمام امکانات حداقلی هستند که در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیشبینی شده و باید به مرحله عمل، برنامه و انجام درآید.