تنش میان ایران و آذربایجان
صبح روز هفتم دیماه سفارت جمهوری آذربایجان در تهران مورد حمله مسلحانه قرار گرفت که حاصل آن یک کشته و دو زخمی بود. انگیزه مهاجم همچنان نامشخص است و دقیقا همین بلاتکلیفی سبب شعلهورشدن مجدد تنشها بین ایران و آذربایجان شده است.
صبح روز هفتم دیماه سفارت جمهوری آذربایجان در تهران مورد حمله مسلحانه قرار گرفت که حاصل آن یک کشته و دو زخمی بود. انگیزه مهاجم همچنان نامشخص است و دقیقا همین بلاتکلیفی سبب شعلهورشدن مجدد تنشها بین ایران و آذربایجان شده است. تهران ضمن رد هرگونه مسئولیت در این حمله آن را نتیجه اختلافات خانوادگی میداند. با این حال، این استدلال مورد قبول مقامات آذری نیست و آنها این رویداد را یک حمله تروریستی میدانند که دولت ایران با وجود هشدارهای متعدد آن را پیشبینی نمیکرد. از چند ماه پیش، ضدایرانیترین رسانههای آذری علنا با پیشبینی حمله قریبالوقوع به آذربایجان به این تنش دامن زده بودند. این حمله بیش از هر چیز بخشی از یکسری اتهامات متقابل طولانیمدت بین دو کشور است که با دستگیری 19 نفر مظنون به سازماندهی حملات در آذربایجان توسط سرویسهای امنیتی آذربایجان آغاز شد. از سوی دیگر عنصر اصلی هدایتکننده حمله به شاهچراغ نیز یک تبعه آذربایجان معرفی شده است. دو سال است که روابط دیپلماتیک بین دو کشور بسیار سخت و پرتنش بوده و اختلاف بر سر وضعیت ارمنستان نیز سبب تشدید تنشها شده است. جنگ 40روزه بین آذربایجان و ارمنستان در پاییز 2020 اولین رویدادی بود که به دلیل حمایت سنتی و دیرینه ایران از ارمنستان و مردم قرهباغ کوهستانی و خاناتهایی که زمانی بخشی از ایران بودند، بین باکو و تهران شکاف ایجاد کرد. از آن زمان، تسخیر کامل منطقه محاصرهشده توسط آذربایجان برخلاف توافقنامه آتشبس نوامبر 2020، تنشها را بین دو کشور تشدید کرده است. طبیعتا حمله 13 و 14 سپتامبر 2022 به ارمنستان و تمایل باکو برای تحمیل مسیر کریدور زنگزور به ارمنستان و ایران و درنهایت محاصره قرهباغ کوهستانی که از دسامبر گذشته تاکنون ادامه دارد، کمکی به برقراری آرامش نکرده است. اساسا دو کشور یکدیگر را به سیاستی متهم میکنند که تمامیت ارضی آنها را تهدید میکند. حمله به سفارت آذربایجان برای این کشور به معنای سیاست ضدآذری است. اما به گفته تهران، این لفاظیها مانند مانورهای نظامی باکو در قفقاز بخشی از راهبرد جهانی ضدایرانی آذربایجان است که تهران آن را تهدیدی جدی برای حاکمیت ارضی ایران و راههای ارتباطی کشور به قفقاز و آسیای مرکزی میداند. به نظر میرسد وقایع اخیر نیز این تحلیل را تأیید میکنند. آذربایجان از ستیزهجویی فعال آرمان پانترکیستی توسعهیافته توسط ترکیه پیروی میکند. مشارکت فزاینده ایران در کنار ارمنستان از پاییز گذشته، جرقه یک کارزار خشونتآمیز ضدایرانی را در رسانههای حامی دولت آذربایجان زده است که مرتبا در حال فریاد جداییخواهی برای ایجاد «آذربایجان بزرگ» هستند. همین ایده گسست سرزمینی و جمعیتی بهویژه همراه با ناآرامیهای اجتماعی اخیر، سبب افزایش نگرانیها شده است. مسیر کریدور زنگزور همچنان موضوع اصلی مناقشه و نگرانیهاست. این مسیر زمینی که توسط آذربایجان در امتداد مرز مشترک ایران و ارمنستان گسترده شده، آن را به منطقه نخجوان متصل میکند و باعث قطع ارتباط تجاری و احتمالا نظامی بین ارمنستان و ایران میشود. ایران علاوه بر دفاع از ارتباط خود با ارمنستان و سایر نقاط قفقاز، از ایجاد این مسیر برای ورود ترکیه به آسیای مرکزی و در نتیجه محاصره پانترکیستی مضر برای امنیت ملی و حاکمیت ارضی خشنود نیست. اما علاوه بر افزایش حملات به ارمنستان، نزدیکی فزاینده بین آذربایجان و اسرائیل نیز سبب افزایش نگرانیهاست، زیرا امکان حضور اسرائیل در مرزهای شمال غربی ایران و دسترسی آسان ارتش اسرائیل برای نفوذ به کشور را فراهم میکند. حمله پهپادی اخیر به انبار مهمات در اصفهان به سرعت از سوی مقامات ایرانی یک عملیات خرابکارانه اسرائیلی تلقی شد. به نظر میرسد سرعت عمل اسرائیل در حمایت از باکو و اعلام سازماندهی نشست قریبالوقوع با مشاور دیپلماتیک الهام علیاف، مؤید ارتباط علت و معلولی این وقایع است.
در ماه نوامبر گذشته رزمایش نظامی موسوم به «ایران مقتدر» در امتداد رودخانه ارس، مرز طبیعی آذربایجان و ایران، با هدف یادآوری هزینههای احتمالی تحریک و درگیری نظامی علیه همسایه قدرتمند آذربایجان برگزار شد. رویداد تأسفبار هفتم دی نیز بخش جدیدی از حوادث بین دو کشور است. درواقع هیچکدام از طرفین مایل به پذیرش مسئولیت تشدید تنشهای دیپلماتیک که در شرایط آشفته منطقه میتواند به بیثباتی و جنگ منجر بشود نیستند، الهام علیاف نیز به نوبه خود از متهمکردن علنی ایران خودداری کرده است. اما آذربایجان با ایجاد ابهام، نقش خطرناک آتشافروزی را بازی میکند که درنهایت دیگر قادر به مهار آتش نیست.