به مردم هم مصونیت بدهید
نمیدانم چند سال پیش را یادتان هست که جام جهانی فوتبال در برزیل برگزار میشد؟ برزیل همیشه از مدعیان قهرمانی است و آن سال که جام جهانی در کشورش برگزار میشد، دیگر همه مطمئن بودند که جام را خواهد برد؛ چراکه علاوه بر بازی در زمین خودی و حمایت طرفداران، قطعا حمایتهای دیگری را هم برای موفقیت، پشت سر خود داشت.
نمیدانم چند سال پیش را یادتان هست که جام جهانی فوتبال در برزیل برگزار میشد؟ برزیل همیشه از مدعیان قهرمانی است و آن سال که جام جهانی در کشورش برگزار میشد، دیگر همه مطمئن بودند که جام را خواهد برد؛ چراکه علاوه بر بازی در زمین خودی و حمایت طرفداران، قطعا حمایتهای دیگری را هم برای موفقیت، پشت سر خود داشت. بازی نیمهنهایی بود و همهچیز برای صعود برزیل به فینال، آماده. ولی چه شد؟ برزیل با شکست تحقیرآمیز هفت بر یک برابر آلمان، از جام جهانیای که خود میزبانش بود حذف شد. این فقط یک شکست نبود، یک افتضاح تاریخی برای تیمی بود که همیشه از بالا به دیگران نگاه میکرد. حال فکر کنید یک نفر بیاید و این شکست تاریخی برزیل را پیروزی قلمداد کند. به چنین فردی چه میتوان گفت؟ اصلا چیزی میتوان به او گفت؟ خوشبختانه پیروزی و شکست در فوتبال، موضوعی کاملا مشخص است. تعداد گلهایی که هر تیم میزند یا میخورد هم معلوم و مشخص است و متر و معیاری مورد توافق برای همگان وجود دارد که نمیتوان آن را منکر شد، برای همین اگر کسی بیاید و بگوید شکست هفت بر یک برزیل برابر آلمان یک پیروزی برای تیم ملی برزیل بوده و اصرار هم بکند که پیروزی بوده، گمان نمیکنم که هیچ استدلال و دلیل منطقیای بتواند چنین کسی را مجاب کند که سخنش اشتباه است. حال فرض کنید در امر کشورداری با دولتی سروکار داشته باشیم که مقدرات مردم را در اختیار دارد. کار این دولت را چگونه میتوان داوری کرد؟ مثلا یک دولتی باشد که همه قوای کشور از او حمایت کنند و هیچکس در داخل کشور بر سر راهش یک مشت خاک هم کُپه نکرده باشد که خدای ناکرده مانعی ایجاد شود و آن دولت مدعی باشد و بیاید بگوید که من تورم را کاهش میدهم و تکرقمی میکنم، سالی یک میلیون مسکن میسازم یا بگوید سالی یک میلیون شغل جدید دایر میکنم یا مثلا نرخ ارز را کنترل میکنم، ولی بعد از حدود دو سال از استقرار، تورمش از 50 درصد بگذرد، قیمت ارز بر اسبی چموش سوار شود و مثلا دلار از مرز 50 هزار تومان بگذرد، خبری از آن یک میلیون مسکن نباشد، قیمت گوشتش طوری بشود که اگر یک روزنامه از افزایش قیمت گوشت بگوید، با توقیف مواجه شود و تازه از همه اینها گذشته، برای اداره کشور یک هیئت هفتنفره را مصونیت قضائی بدهد و بگوید به مدت دو سال قانون برای اینها معلق شود تا بلکه کاری بکنند کارستان.
انگار برای تیم ملی برزیل و برای اینکه بتواند قهرمان جهان شود، بگوییم هر طور میخواهید بازی کنید و اگر با دست هم گل زدید اشکالی ندارد و اگر خطا کردید، داور خطا نمیگیرد و کلا داور خودتان باشید و تازه با این همه فرصت و مزیت، هفت تا گل هم بخورند. البته برای تیم ملی برزیل که قانون را تعلیق نکردند و تیم ملی برزیل هم آنقدر خودستا نبود که چنین شکستی را عین پیروزی اعلام کند و احتمالا هیچ دولتی در هیچجای دنیا نمیگوید که اگر ذیل تلاشهای من، تورم از مرز 50 درصد گذشت، یعنی من یک دولت کامکار و پیروزم، چون متر و معیار برای سنجش شکست و پیروزی، همانطورکه در بازی فوتبال معلوم و مشخص است، در کشورداری هم معلوم و مشخص است. حالا گیرم با کسانی روبهرو باشیم که رسیدن به این تورم و این قیمت ارز که دلار از مرز 50 هزار تومان گذشته باشد و این قیمت گوشت را پیروزی بداند؛ گمان میکنید با چنین کسانی میشود از در استدلال وارد شد و توضیح داد که موضوع از چه قرار است؟ اینکه یک نفر تیر بیندازد و هرجا فرود آمد، دور آن خط بکشد و بگوید به هدف زدم، فقط به درد احساس رضایت خودش میخورد، ولی گمان نمیکنم به درد مردم بخورد. اما گفتیم مردم. راستی اگر مصونیت قضائی چیزی خوب و ضروری است، چرا مردم از این مصونیت برخوردار نباشند؟ حالا که به این نتیجه رسیدید که برای هیئت واگذاری مصونیت قضائی درست کردید و متوجه شدید که تعلیق قانون برای آنها خیلی خوب است، خب به مردم هم مصونیت قضائی بدهید و بگذارید آنها هم از این موهبتی که برای خود ضروری میدانید برخوردار شوند. اگر مصونیت قضائی برای هیئت خوب است، چرا برای مردم خوب نباشد؟ اینکه نمیشود تصمیمگیران را از قانون مبرا کنیم و بعد به مردم بگوییم شما حق تخطی از قانون را ندارید. ما که از کودکی و از حضرت رسول یاد گرفتهایم که «رطب خورده منع رطب کی کند»؟