دیپلماسی سایه
پایان جنگ سرد هنگام وزیدن تندبادهایی بود که بنیان قدرت اتحاد شوروی سابق را فروریخت. روسیه بر ویرانههای شوروی و زرادخانههای موشکی و اتمی و برخی جمهوریهای تازه استقلالیافته چیرگی یافت.
پایان جنگ سرد هنگام وزیدن تندبادهایی بود که بنیان قدرت اتحاد شوروی سابق را فروریخت. روسیه بر ویرانههای شوروی و زرادخانههای موشکی و اتمی و برخی جمهوریهای تازه استقلالیافته چیرگی یافت. اما دیپلماسی چند دهه گذشته روسیه پر از خطاهای استراتژیک بود و جنگ اوکراین بزرگترین کنش نابخردانه بهشمار میرود. اقتدار نظامی شوروی سابق و فروپاشی آن در راستای باورهای نادرست استراتژیستهای جمهوری روسیه؛ تجربه شکست دولت عثمانی در کشاندن جنگ به اروپا را به ذهن میآورد. پایان جنگ اوکراین آغاز شکلگیری نظم نوینی در مناسبات بینالمللی است. دورانی که غرب رویارویی با دیپلماسی سایه چین را پیشرو خواهد داشت. یک رویارویی که الزاما کشمکش نظامی نخواهد داشت. استراتژی روسیه مدلهای کلاسیک توسعه ارضی و لشکری است اما دیپلماسی پنهان و سایهوار چین آرامآرام در بخشهای وسیعی از جهان گسترده شده است. تنش اوکراین و شکلگیری جنگی اروپایی فرصت مناسبی برای تحکیم مواضع چین در حوزه پاسیفیک بود. هرچند استقرار جنگافزارهای اتمی چین و آمریکا در حوزه پاسیفیک جنبه بازدارنده دارد. زیرا سلاح اتمی مانند لبه دو شمشیر است که دو طرف برهم تکیه دادهاند و هر حرکتی هر دو سو را نابود میکند. اما برهمخوردن موازنه قوا دست چین را در مناسبات جهانی و معادلات بینالمللی بازتر میکند. چین در کشمکش اوکراین دیپلماسی جانبدارانهای نداشت. دیپلماسی خزنده و پنهان چین در حد لفاظیهای دیپلماتیک و دعوت طرفین به آرامش بود. کشمکش اوکراین مانند تمامی جنگها هیچ برندهای نخواهد داشت اما دیپلماسی سایهوار چین در سایه آن گسترش یافت.