نگاهی استراتژیک به رویارویی حماس و اسرائیل
تحلیل و تعلیل رویارویی حماس و اسرائیل تنها با تمرکز بر آنچه در مرزهای اسرائیل، غزه و لبنان میگذرد، اگرچه میتواند مقرون به صحت و واقعیت باشد ولی به معنای فروکاهیدن و فراموشی حرکت گسلهای تعارض میان ایران و نیروهای محور مقاومت و آمریکا و متحدانش در کلیت خاورمیانه است.
سیدعلی طباطبایی
1- تحلیل و تعلیل رویارویی حماس و اسرائیل تنها با تمرکز بر آنچه در مرزهای اسرائیل، غزه و لبنان میگذرد، اگرچه میتواند مقرون به صحت و واقعیت باشد ولی به معنای فروکاهیدن و فراموشی حرکت گسلهای تعارض میان ایران و نیروهای محور مقاومت و آمریکا و متحدانش در کلیت خاورمیانه است.
2- تصویر بزرگ و بدون سانسور از این ماجرا، به ما میگوید که گسلهای تعارض میان ایران و نیروهای محور مقاومت و آمریکا و متحدانش با سرعت بالا ولی دوری کُند در حال حرکت و فشار بر یکدیگرند و شوربختانه احتمال وقوع زلزلهای چنددهریشتری در خاورمیانه را به ذهن متبادر میکند. زلزلهای که در صورت وقوع میتواند نقشه سیاسی خاورمیانه را متحول کند.
3- به نظر میرسد مجموعه غرب با برنامهریزی و با حوصله و هدفمند در جهتی حرکت میکند که به زعم خود مشکل جمهوری اسلامی ایران بهمثابه مشکل بزرگ را پس از چهار دهه حل کند.
4- در این راستا، با برنامهریزی غرب فرایند حذف ایران از داشتههای استراتژیکش شامل ژیوپلیتیک بیهمتا، منابع طبیعی سرشار و نیروی انسانی نخبهاش کلید خورده است و ایران از همه روندهای مهم بینالمللی، زنجیره ارزشهای جهانی، خطوط مهم انتقال انرژی جهانی، سهم از تولید انرژی در جهان، کریدورهای مهم ارتباطی جهانی و ائتلافهای مهم سیاسی و امنیتی کنار گذاشته شده است.
5- مجموعه غرب برندینگ جمهوری اسلامی ایران از یک کشور با برندینگ فرهنگی اقتصادی را به یک کشور با برندینگ امنیتی نظامی با توسل به موضوع لاینحل هستهای پس از سه دهه، قدرت موشکی رعبآور ایران، قدرت پهپادی ایران و حضور نیابتی ایران در خاورمیانه را نهایی کرده است. حضور ایران در بازی قدرتهای بزرگ در جنگ روسیه و اوکراین تلاش غرب برای امنیتیسازی برندینگ جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی را وارد مرحله تازهای کرد.
6- دینامیسم تحولات داخلی، اعتراضات پنجساله اخیر کشور، رشد منفی اقتصاد داخلی در یک دهه اخیر، نارضایتی عمومی از فشارهای اقتصادی و کاهش مشارکت در فرایندهای سیاسی موجب شده است که غرب به زعم خود، بستر و زمینه داخلی را برای ایجاد تحولات مصنوعی خارجی در کشور مهیا ببیند.
7- حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل مانند یک نقطه عطف بهانه جذابی برای غرب برای به میان کشیدن پای ایران در این ماجرا بود. مقامات عالیه نظام با درک سناریوی کلان غرب، با سرعت ضمن واکنش به این موضوع با نفی صریح دخالت ایران در این حمله بهانه لازم را از غرب برای مانور در راستای سناریوی بزرگ آنان سلب کردند. از منظر غرب شاید امروز زمان از میان بردن محور مقاومت، اندوخته بزرگ و برساخته سترگ جمهوری اسلامی باشد؛ بهویژه آنکه ایران نیز اگر خود را بیمحابا وارد ماجرا کند.
8- استراتژیستهای عموما نظامی-امنیتی داخلی معتقدند محور مقاومت، سپر حائل ایران در مواجهه محتوم با شیطان بزرگ یعنی آمریکا و شر مطلق یعنی اسرائیل است و مهابت آن عامل مهمی در بازدارندگی کشور علاوه بر ظرفیتهای نظامی کشور به حساب میآید. این استراتژیستهای وطنی همچنین معتقدند محور مقاومت، حامل ژنوم انقلاب اسلامی و دیانای جمهوری اسلامی است و چنین پدیدهای که هم در خود قدرت سخت و هم قدرت نرم متأثر از جمهوری اسلامی را به صورت همزمان و یکجا دارد، نیازمند حمایت است.
9- در یک چشمانداز کوتاهمدت، حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل موجب تردیدهای جدی درخصوص قدرت بازدارندگی اسرائیل و تحقق ایده دو کشور، تعویق طرح دوستی اسرائیل با عربستان، خروج اهرم اخلاق در موضوع فلسطین از انحصار فلسطینیها و مهمتر از همه قرارگرفتن جدی موضوع محور مقاومت در دستور غرب شده است.
10- حمله حماس به اسرائیل به سران پیدا و پنهان اسرائیل تفهیم کرد تا قیام قیامت و تا زمانی که حقوق نسبی فلسطینیها در تشکیل دو دولت را نپذیرند، باید در انتظار چنین تحرکاتی باشند که میتواند فراسوی تحلیل سود و زیان هم از نظر نهادی و هم فردی از سوی فلسطینیها انجام شود.
11- معلوم نیست حمله غافلگیرانه حماس به عمق اسرائیل با این شدت و حدت و حجم خشونت مبتنی بر چه محاسبات تئوریک، پراتیک و میدانی صورت گرفته است؛ محاسباتی که زمان نشان خواهد داد طراحان آن تاکتسین بودهاند یا استراتژیست.
12- شکل و محتوای موضعگیری و دخالت روسیه در این ماجرا باید به دقت دنبال شود.شاید خیلی دور یا شاید خیلی نزدیک بتوان ردپای ایدهها و حیلههای تزار یخی روسیه را در انجام این حمله دید. تزار یخی روسیه بهشدت علاقهمند است داشتههای راهبردی دیگران را خرج رؤیاها و ایضا سوءمحاسبات خود کند. حمله حماس به اسرائیل و پیامدهای آن موجب برهمخوردن تمرکز غرب از اوکراین به اسرائیل شده است و این شاید مفری برای روسیه برای خروج از دام خودساخته اوکراین البته با هزینه دیگران باشد.
13- قاعدتا این ایده که میتوان اسرائیل را در کوچههای تنگ و تاریک جغرافیای فاقد عمق استراتژیک اسرائیل، تنها گیر انداخت، یقهاش کرد، پوزهاش را به خاک مالید و... با مدل واکنش و شدت و حدت حمایت بیقیدوشرط آمریکا و متحدانش از اسرائیل در این ماجرا دچار تردید شده است.
14- در این میان باید نسبت به تمرکز غرب بر محور مقاومت بهسان یک کل خطرناک، حساس بود و پازل تهدیدات چندبعدی غرب را بهشدت رصد کرد. شکل و محتوای مواجهه سختافزارانه و نرمافزارانه غرب نسبت به حمله حماس به اسرائیل، حضور سران آمریکا، آلمان و انگلستان در میانه جنگ در اسرائیل، گسیل دو ناوگروه از ناوهای هواپیمابر آمریکا به منطقه، ورود هواپیماهای جنگی آمریکا به اردن و عراق، زمزمههای حضور فیزیکی آمریکا، انگلستان و آلمان در اسرائیل، ترمینولوژی رهبران غرب علیه ایران، حماس و حزبالله و حضور رئیسجمهور آمریکا در اتاق جنگ اسرائیل تنها نشانههای کوچکی از ما فیالضمیر غرب علیه کلیت محور مقاومت است.
15- و نکته پایانی، اگر اسرائیل به غزه حمله زمینی کند و در پیامد آن حزبالله به میدان آید و در ادامه با تشدید نردبانی بحران دیگر اعضای محور مقاومت وارد گود شوند و پای آمریکا و متحدانش نیز به ماجرا باز شود، ایران چگونه باید رفتار کند.