به احترام جناب سروان
یکی از انواع سرمایه که در زبان روزمره و حتی زبان متخصصان و سیاستگذاران کمتر شنیده میشود، سرمایه روانشناختی است. این مفهوم که از سرواژه «سروان» برای آن استفاده میشود، زاییده رویکرد مهم روانشناسی مثبت است.
یکی از انواع سرمایه که در زبان روزمره و حتی زبان متخصصان و سیاستگذاران کمتر شنیده میشود، سرمایه روانشناختی است. این مفهوم که از سرواژه «سروان» برای آن استفاده میشود، زاییده رویکرد مهم روانشناسی مثبت است. توضیح اینکه با پایان جنگ جهانی دوم، ضروری بود روانشناسی، به درد و رنج حاصل از آن جنگ ویرانگر و پیامدهای آن بپردازد، ولی با گذشت چندین سال از جنگ، روانشناسی کماکان بر درمان بیماریهای روانشناختی و رفتارهای ناسازگارانه متمرکز بوده و توجه چندانی به درک کارکردهای مثبت آدمی و رشد و تواناییهای او نداشت. این ذهنیت در ابتدای قرن ۲۱ منجر به شکلگیری رویکرد جدید روانشناسی مثبت شد؛ رویکردی که تمرکز اصلی آن بر مطالعه نقاط قوت، توانمندیها، خلاقیت، نوجویی و در یککلام بخش سالم آدمی است. سروان شامل استعدادها و تواناییهای روانشناختی افراد است که با اثرگذاری بر نگرش، رفتار و عملکرد فرد، احتمال دستیابی به اهداف را افزایش میدهد. این مفهوم، سازهای ترکیبی است که از چهار مؤلفه تشکیل شده است: ۱) امیدواری: به معنای داشتن هدف و انتظار برای رسیدن به آن است. این مؤلفه با ایجاد عزم و پشتکار، احتمال دستیابی به اهداف را افزایش میدهد. ۲)کارآمدی: اعتقاد به تواناییهای خود برای انجام موفقیتآمیز وظایف و مسئولیتهاست. نکته جالبتوجه این است که خودکارآمدی در مورد قابلیتهای فرد نیست؛ بلکه در اصل در مورد باور شخص درباره قابلیتهای خود است. ۳) تابآوری: به معنی توانایی تحمل شرایط دشوار و شکستها و ناکامیهاست. این بخش، مهارت مقابلهای افراد در موقعیتهای عدم قطعیت، ناخوشایند و دشواریهاست. ۴) خوشبینی: چشمانداز مثبت به آینده ورای شرایط کنونی است. خوشبینی این فرصت را در اختیار فرد قرار میدهد که زندگی را راحتتر گرفته و در نتیجه بردباری و پذیرش او در برابر عوامل تنشزا افزایش یابد. البته که هریک از اجزای یادشده، ویژگی منحصربهفرد خود را دارند. برای مثال، کارآمدی، امیدواری و چشمانداز مثبت که خود، بخشی از خوشبینی است، از ماهیت پیشدستانهای برخوردار هستند؛ به این معنی که پیش از وقوع شرایط دشوار موضوعیت پیدا میکنند؛ حالآنکه ماهیت تابآوری و سبک تبیینی خوشبینی، معمولاً واکنش به اتفاقی است که رخ داده است. امیدواری و کارآمدی نیز عمدتا معطوف به درون فرد و خوشبینی و تابآوری به بیرون از فرد متمرکز هستند. در یکی از پژوهشهای مهم که با حضور ۱۳ هزار فرد شاغل صورت گرفت، این یافته حاصل شد که ارتباط مثبتی بین سروان و نگرشهای مطلوب در افراد (نظیر رضایت شغلی، تعهد به محیط کار و سلامت روان) وجود داشت. از سوی دیگر، بین سروان، نگرشهای نامطلوب (نظیر بدبینی، تصمیم به استعفا، استرسهای شغلی و اضطراب) با رفتارهای نامطلوب (نظیر کمکاری) ارتباط منفی دیده شد. این دست از پژوهشها اهمیت نقش سرمایه روانشناختی در تقویت منابع انسانی را بهروشنی نشان میدهند. وقتی که افراد از سروان بالاتری برخوردار باشند، انتظار دارند که اتفاقات خوبی در محیط پیرامون آنان شکل بگیرد (خوشبینی). این افراد باور دارند که خودشان هستند که موفقیتهای خود را رقم میزنند (کارآمدی و امید) و در برابر موانع نیز مقاوم و انعطافپذیر هستند (تابآوری). البته در بحث انواع سرمایه، نمیتوان از اهمیت سرمایه اجتماعی و نقش آن در سرمایه روانشناختی صحبت نکرد. بنا بر پژوهشهای انجامشده، ضعف سرمایه اجتماعی در یک جامعه، انزوای فرد و فردگرایی منفی را به دنبال دارد؛ این مسئله به نوبه خود تضعیف سرمایه روانشناختی را موجب میشود. درونمایه اصلی سرمایه اجتماعی رشدیافته، ارزشمندبودن پیوندها و روابط میان افراد و گروههاست. نکته مهم در مورد امیدواری این است که هرچقدر در جامعه میزان سرمایه اجتماعی و حمایت از افراد جامعه بیشتر باشد، امیدواری در آن جامعه بیشتر است. ازاینرو، امیدواری بهعنوان مهمترین بخش از سروان، بهشدت تحتتأثیر سرمایه اجتماعی قرار دارد. نکته اصلی این است که وقتی سرمایه اجتماعی به هر دلیلی آسیب ببیند، سایر سرمایهها نیز آسیب خواهند دید. با توجهبه مفاهیم انواع سرمایه، سرمایه روانشناختی جایی بین سرمایه انسانی که متشکل از مجموعهای از ظرفیتها و تخصصهای فردی است و سرمایه اجتماعی که شامل ظرفیتهایی است که در قالب شبکههای بینفردی به وجود میآید، قرار میگیرد.
شاید در ابتدا این ذهنیت ایجاد شود که شناخت و تقویت سروان، مسئولیتی فردی است؛ ولی در واقع این موضوع یکی از مهمترین وظایف سیاستگذاریهای حوزه سلامت روان هر دولتی است. در گام اول، ضروری است که دولت، اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت رشد و توسعه در زمینههای مختلف اقتصادی، زیستمحیطی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و سیاستهای کاهش فقر و تقویت طبقه متوسط داشته باشد. بدیهی است که طراحی اصولی این موارد میطلبد که بهدرستی از تمامی لایههای کارشناسی و حتی مشاوران خارجی استفاده کرده و چشمانداز نسبتاً روشنی از نتایج محققشدن این اهداف را به تصویر بکشد. بدین ترتیب افراد جامعه متقاعد میشوند اهداف طراحیشده، متناسب با امکانات و شرایط و محدودیتهاست. در این صورت است که شالوده مؤلفه اول سروان (امیدواری) در افراد جامعه شکل میگیرد. به عنوان مثال وقتی که مردم کشور قطر شاهد برنامهریزیهای گسترده حاکمان خود هستند که مصمم هستند کیفیت زندگی آنان را به شکلی شایسته ارتقا دهند و به شکلی عیان، مردم نتیجه برنامهریزیها را در زندگی خود مشاهده میکنند، بدیهی است که امیدواری در تکتک آنان به شکلی شگرف تقویت خواهد شد. شاید اگر سیاستگذاران سلامت روان کشورمان، بیانیه پایانی همایش امید اجتماعی سال ۹۶ را جدی گرفته و در سالهای بعدی نیز آسیبهای وارده به سلامت روان جامعه اتفاق نمیافتاد، این جزء از سرمایه روانشناختی در حال حاضر در افراد جامعه وضعیت بهمراتب بهتری داشت. البته یادآوری این نکته یأسآور است که مدیر پنل «چیستی مفهوم و دستاوردهای نظری در حوزه امید اجتماعی» در آن همایش - سعید مدنی - هماکنون در حبس به سر میبرد. گام دوم، وجود و اجرای سیاستهای سلامت روان در دوران آموزش عمومی است. اجرای جامع و منسجم آموزشهای روانشناختی از دوره پیشدبستانی تا متوسطه دوم حتی در دوران تحصیل در دانشگاه، نقش مهمی در شکلگیری کارآمدی، خوشبینی و تابآوری بزرگسالان آینده خواهد داشت؛ به این معنی که اولا با غربالگریهای منظم، کودکان و نوجوانانی که در معرض مسائل و مشکلات روانشناختی هستند، شناسایی شوند و با برنامههای درمانی مناسب، مانع از شکلگیری افسردگی، اضطراب و تا حدودی اختلالات شخصیت در آنان شده و از آسیب به اعتمادبهنفس و عزتنفس آنان جلوگیری خواهد شد. پیشگیری از اختلالات یادشده به همراه تقویت اعتمادبهنفس، اصول اولیه و اساسی شکلگیری سه جزء دیگر سروان خواهد بود. به این منظور تقویت ضریب پوشش آموزشهای پیشگیرانه و به شکل مشخص برنامه مهارتهای زندگی، نقش اساسی در تقویت سرمایه روانشناختی ایفا خواهد کرد. با توجه به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که در سال ۴۰۱ انجام شد، ضریب پوشش آموزشهای پیشگیرانه در دانشآموزان، معلمان و والدین فقط کمی بیش از دو درصد است و از بین مهارتهای دهگانه نیز فقط به مهارت مدیریت استرس بسنده شده است. با توجه به اینکه از یک سو وزارت بهداشت، وظیفه تولیگری خود در حوزه سلامت روان را به درستی انجام نمیدهد و از سوی دیگر، کشور فاقد راهبرد ملی پیشگیری از آسیبهای روانی-اجتماعی است، بخش اصلی شناخت و تقویت سرمایه روانشناختی به دوش خود افراد میافتد؛ در گام اول، درمان افسردگی، اضطراب و مسائل بینفردی یا شخصیتی است که اگر فرد این دغدغه را داشته باشد که بر سرمایه روانشناختی خود بیفزاید، میتواند با استفاده از رواندرمانیهای مجازی، تلفنی یا حضوری اختلالات روانشناختی خود را درمان یا حداقل تضعیف کند. در همه جای دنیا، وظیفه اصلی رواندرمانی، حل آسیبپذیریهای روانشناختی افراد و بهبود کیفیت ارتباطی آنان با خودشان، دیگران و جهان پیرامونشان است. گام دوم، رساندن خوراک لازم به روان برای امیدوارماندن، خوشبین بودن و تابآورتر شدن است: ورزشهای هوازی، فعالیتهای هنری اعم از اینکه یادگیری یک رشته هنری در دستور کار قرار گیرد یا اینکه با صَرف وقت در حوزههای متنوع هنری نظیر تماشای منظم فیلمهای حالخوبکن، خواندن شاهکارهای ادبی، شنیدن موسیقیهای روحنواز، دیدن نقاشیهای الهامبخش و مطالعه مستمر برای تقویت سواد سلامت روان، حداکثر تلاش برای سرزندگی روان صورت گیرد. چه کسی است که با شنیدن قطعه پیانو
I giorni اثر آهنگساز معاصر لودُویکو ایناودی ( (Lodovico Einaudi) احساس کارآمدی، خوشبینی، امیدواری و تابآوری نکند؟ پیشاپیش نوروز مبارک.