مسئله تحریمها مسئله ایران است
شرایطی را تصور کنید که به واسطه تورم بالا و بلندمدت، میزان رضایت از زندگی مطلوب نیست. به دلیل محدودیت در فعالیت نهادهای مدنی، نهادهای صنفی فعال و پویا نیستند و احزاب گرایشهای موجود را نمایندگی نمیکنند.
شرایطی را تصور کنید که به واسطه تورم بالا و بلندمدت، میزان رضایت از زندگی مطلوب نیست. به دلیل محدودیت در فعالیت نهادهای مدنی، نهادهای صنفی فعال و پویا نیستند و احزاب گرایشهای موجود را نمایندگی نمیکنند. اکثر رسانههای بزرگ متعلق به دولت و نهادهای حاکمیتی هستند و رسانههای مستقل محدود و ضعیف هستند. بخشی از جوانان تحت تأثیر مقایسه وضعیت کشور با برخی دستاوردهای کشورهای همسایه هستند. تلقی بخشی از جامعه این است که با وجود تحریمها، چشمانداز روشنی از رونقگرفتن تجارت و بنابراین امکان ارتقای وضعیت تولید ملی متصور نیست. میل به مهاجرت به دلیل ناامیدی از بهبود شرایط کسبوکار زیاد است؛ چیزی که خود، ناامیدی را در جامعه تشدید میکند. در چنین شرایطی مخاطب ذهنیت منفی و اعتراضی پیدا میکند که باعث میشود در مواجهه با روایتهای خبری رسمی، موضع مخالفتجویانه بیابد و پیام مدنظر رسانههای رسمی را با نگاهی منفی و مخالف خوانش کند.
پژوهشها نشان دادهاند که با وجود اهمیت و نقشی که کیفیت تولید محتوا در تأثیرگذاری بر مخاطب دارد، برداشت و بهاصطلاح خوانش مخاطبان از محتوای رسانهها به نگاه و قضاوت آنها از تجربه زندگی روزمرهشان وابسته است. نگاه مخاطبان محصول زندگی اجتماعی است و تجربه عملی که فرد در خرید مایحتاج عمومی، ثبتنام مدرسه فرزند، تعمیر خودرو و گرفتن خدمات درمانی دولتی و... دارد شکل میگیرد. وقتی فرد عملا با این واقعیت مواجه است که قدرت خریدش در حال کاهش است و نشانهای از تغییر در رویکردی یا سیاستی که به این روند کاهشی قدرت پول و قدرت خرید پایان دهد، هم پیشرو نمیبیند، بهتدریج ذهنیت اعتراضی در او شکل میگیرد که بر نحوه خوانش او از محتوای رسانههای رسمی تأثیر جدی میگذارد. این ذهنیت اعتراضی خود را در قالب انواع مقاومت نشان میدهد. یک فرم آن بیتوجهی به برخی رسانههای رسمی است. یک شکل آن، گرایش بیشتر به استفاده از رسانههای اجتماعی مثل اینستاگرام است؛ به گونهای که به دیدگاه اعتراضیاش مقبولیت دهد.
البته به جز میزان رضایت از زندگی یا تجربهای که فرد از زندگی روزمرهاش دارد، فضای اجتماعی هم در ایجاد ذهنیت اعتراضی بسیار مهم است. محدودیت برای نهادهای مدنی (احزاب، رسانههای خصوصی، نهادهای صنفی)، جامعه را به نوعی تودهوار میسازد؛ یعنی طبقه متوسط که باید بازیگر عرصه اجتماعی سیاسی باشد و بهمثابه تعدیلکننده جلوی گسترش دیدگاههای افراطی را بگیرد، خود زیر فشار معیشتی و نیز محدودیت نهادهای مدنی به حاشیه رانده میشود. بنابراین گفتوگوی جمعی بین اصناف و گروههای اجتماعی و نخبگان ملی و محلی شکل نمیگیرد؛ چون احزاب ملی و رسانههای مستقل که باید بر محور منافع ملی عمل کنند، محدود و نمایشی میشوند. در چنین فضای اجتماعی، ذهنیت اعتراضی به شرایط اقتصادی، باعث مشروعیت تدریجی و بطئی دیدگاههای ساختارشکنانه میشود که ازجمله نشانههای آن توجه به رسانهای مثل ایراناینترنشنال است که رویکرد تجزیهطلبانه دارد.
تحریمها فقط باعث مشکلات اقتصادی نمیشوند؛ بلکه حتی امکان تأثیرگذاری رسانههای رسمی کشور را هم میگیرند؛ و این یعنی کمرنگشدن تدریجی اعتبار گفتمان مستقر برای بخشی از جامعه. تداوم تحریمها به تشدید شرایطی دامن میزند که بهتدریج به کلیتی به نام «ایران» آسیب میزند.