پروندهای که با کلی دانهدرشت مسکوت ماند و زخمی که سر باز کرد
فساد دِبش فوتبالی!
ورزشی که قرار است مثل بسیاری از کشورهای دنیا باعث سرگرمی، نشاط و سلامت افراد جامعه و خیل مشتاقان آن شود، به ابزاری برای سودجویی عدهای و توهین و ستیزهجویی هواداران تیمها بدل شده و افرادی هستند که از فضای تردید و ابهام بهره میبرند. همانهایی که اگر فضای فوتبال سالم و تمام فعل و انفعالات آن شفاف باشد، امکانی برای تغذیه سیریناپذیر نخواهند داشت! دقیقا همینجا خاستگاه بهم پیوستن مفسدین است و آنها برای یک هدف مشترک همدیگر را جذب میکنند.
سالهاست زخمی عمیق بر بدن نحیف و رنجور فوتبال ایران وجود دارد. زخمی که درمان آن پیش از طبیب حاذق، نیازمند عزم و اراده جدی دلسوزانی است که برای بازگرداندن این بیمار به آغوش گرم خانواده(میلیونها فوتبالدوست)، از فشار، مداخله و احتمالا دستاندازی هیچ فرد یا نهاد و ارگان قدرتمند و صاحب نفوذی ابایی نداشته باشند و با ایستادگی در مسیر قانون، پرونده را تا رسیدن به سرانجام درست و مطابق انتظار، پیش ببرند.
ورزشی که قرار است مثل بسیاری از کشورهای دنیا باعث سرگرمی، نشاط و سلامت افراد جامعه و خیل مشتاقان آن شود، به ابزاری برای سودجویی عدهای و توهین و ستیزهجویی هواداران تیمها بدل شده و افرادی هستند که از فضای تردید و ابهام بهره میبرند. همانهایی که اگر فضای فوتبال سالم و تمام فعل و انفعالات آن شفاف باشد، امکانی برای تغذیه سیریناپذیر نخواهند داشت! دقیقا همینجا خاستگاه بهم پیوستن مفسدین است و آنها برای یک هدف مشترک همدیگر را جذب میکنند.
حالا چند روزی است این زخم سیاه سر باز کرده و از داخل آن خونابه فساد خارج میشود. پروندهای که زمستان سال گذشته تشکیل شده و مربوط به اتفاقاتی چون پرداخت رشوه است که در سال ۱۴۰۰ و بعد از آن در باشگاه مس رفسنجان افتاده است. در این بین اطلاعات رسمی منتشر شده نشان میدهد که کارد به استخوان رسیده! در واقع بخشهای مهمی چون فدراسیون فوتبال و رسانه در آن نقشآفرین بودهاند. موضوع جایی ترسناکتر میشود که دو رکن اصلی و اثرگذار فدراسیون فوتبال یعنی رئیس کمیته داوران و مسئول کمیته برگزاری لیگ جزو اضلاع اصلی این چند ضلعی فساد هستند. از سویی طبق خبرهای غیر رسمی و تایید نشده پای تعدادی از مجریان تلویزیونی، مربیان، مدیران و البته ایجنتها یا همان دلالها هم در میان است. بنابراین خوش خیالی محض است که ماجرا را به فساد در یک باشگاه و تعدادی انگشتشمار و محدود به یک یا چند بازی بدانیم. متاسفانه عمق فاجعه بیشتر از چیزی است که به نظر میرسد و موید آن مصاحبهها و اظهارنظرهای همین چند روز اخیر تعدادی از مدیران و داوران پیشین و اهالی فوتبال است.
فراموش نکنیم که تقریبا یک دهه پیش پرونده قطور «فساد در فوتبال» تشکیل شد. در آن مقطع، برای تحقیق و مستندسازی زمانِ نسبتا زیادی صرف گفتوگوهای خصوصی با اشخاصی از بدنه فوتبال شد و در ادامه، عنوان بزرگترین پرونده فساد در ورزش کشور را از آن خود کرد. حتی پورمختار رییس وقت کمیسیون اصل نود مجلس در مصاحبهای اعلام کرد که نام ۱۵ تا ۲۰ دانهدرشت در این پرونده وجود دارد. اما هیچگاه پرونده به نتیجه نرسید یا حداقل افکار عمومی اقناع نشد چرا که نه خبری از اعلام اسامی دانهدرشتها و دانه متوسطها(!) شد و نه محرومیت و تاوانی. حالا هم بیم آن وجود دارد که با ارائه اطلاعات قطرهچکانی و شکلگیری ابهامات، شایعات و گمانهزنیها، تنها شاهد دلسردی بیشتر مردم و نگاه توام با تردید فوتبالدوستان به نتایج دیدارها، داوریها، تصمیمات و عملکرد مدیران باشیم. در واقع پرونده آنقدر حائز اهمیت است و جامعه آماری قابلتوجهی از جمعیت کشور را درگیر خود کرده که جایز است در صورت امکان، دستگاه قضا یک سخنگوی مجزا و به صورت موقت، صرفا برای این پرونده معرفی کند تا رسانهها به عنوان مهمترین نهادی که توان و البته رسالت آگاهسازی مردم را برعهده دارند، بتوانند با پیگیری و مطالبهگری به شفافسازی بیشتر و کشف تمام ابعاد فساد موجود در فوتبال کمک کنند.