پیش به سوی تحول، رفاه، امید و زندگی
دولت چهاردهم؛ دولت تراز
از دی ماه 1396 تا امروز کشور ما روزگار سخت، پرچالش و [پربیراه نیست اگر بگوییم] مصیبتباری را پشت سر گذاشته است. بالاخره شد آنچه باید میشد! اثر پروانهای صدای پای ترامپ در اقتصاد نحیف، شرطیشده و دلاریزهشده کشور توفان به پا کرد و همه چیز از دلار و طلا و مسکن گرفته تا امید مردم ترمز پاره کرد و هیچ چیز جلودار آن نبود و نیست.
از دی ماه 1396 تا امروز کشور ما روزگار سخت، پرچالش و [پربیراه نیست اگر بگوییم] مصیبتباری را پشت سر گذاشته است. بالاخره شد آنچه باید میشد! اثر پروانهای صدای پای ترامپ در اقتصاد نحیف، شرطیشده و دلاریزهشده کشور توفان به پا کرد و همه چیز از دلار و طلا و مسکن گرفته تا امید مردم ترمز پاره کرد و هیچ چیز جلودار آن نبود و نیست. بالون امید و آرزوهای مردم صبور و رنجور در تمنای «توسعه» ایران در دریای متلاطم، بیثبات و افسارگسیخته «تورم» و «توهم» دچار «فرود سخت» شد، بهطوریکه هنوز اثری از وضعیت پیکره امید عمومی مردم با وجود همه تلاشها یافت نشده است!! در وقوع این وضعیت ناخوشایند همه بهنوعی مقصرند و نمیتوان فقط یک نفر، یک گروه یا دسته را مقصر پنداشت. از دولت اول تا دولت سیزدهم هریک به نحوی با غفلتها و خطاها (در مبانی، راهبردها و اقدامات) در پیدایی وضعیت اسفبار کنونی شریک جرماند و مشارکت پایین مردم در انتخاباتهای اخیر کیفرخواستی ملی علیه همه این ناکارآمدیها بوده است و ربطی به دولت قبل یا قبلتر ندارد. این وضعیت برونداد دههها ناکارآمدی حکمرانی در کشور و جابهجایی نقطه ثقل آن از «علم و عدالت» به «شبهعلم و بیعدالتی» و نیز سایه سنگین سیاست بر اقتصاد و کجفهمی از آموزههای علم اقتصاد از سوی برخی دستاندرکاران است که سبب شده تا کشور مستعد و پرظرفیت ما معالاسف بهشت رانتجویان، انحصارطلبها، باندبازان و مفتسواران باشد. شاید پربیراه نیست اگر بگوییم که اصلیترین خروجی این ناکارآمدی و جابهجایی خسارتبار نقطه ثقل آن، تولید «ناترازی» بوده است. «ناترازی» بزرگترین و اصلیترین مصیبت تحمیلشده به رؤیای توسعه در ایران است. ناترازی در حوزه انرژی، آب، نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی، ساختار بودجه دولت و در نهایت و از همه مهمتر حوزه اجتماعی امروز کشور را در آستانه ورود به «سیاهچاله توسعه» قرار داده است.
سؤال مهم اینجاست که چرا ناترازیها ایجاد شده و مستمرا تشدید و تعمیق شده است؟ ناترازیها ایجاد شدهاند، چراکه تصمیمات حکمرانی در کشور بیش از آنکه ریشه در «منطق علمی» و «کار کارشناسی» داشته باشند و در فضایی شفاف و به دور از مصلحتسنجیهای سمی گرفته شوند، در زیر سایههای سنگین سیاستزدگی و تاریکخانههایی اتخاذ شدهاند که مأمن و مأوای هرکسی بوده، جز مردم. ناترازیها ایجاد شدهاند، چراکه حکمرانی در کشور اساسا در تیول متخصصان، عالمان و دلسوزان نبوده و صندلیهای «قدرت» و «تصمیمگیری» مانند غنیمتهای جنگی توزیعشده میان وفاداران و جنگآوران در نزاعهای سیاسی میان جریانهای مختلف بوده که بدون توجه به تخصص و درایت و صرفا بهعنوان پاداش و دستمریزاد به آنها اعطا شده، بنابراین دولتمردان مستأجر و مستعجل اساسا حس تعلق و دلسوزی پدرانهای برای حل مسائل نداشتهاند. ناترازیها ایجاد شدهاند، چراکه زور رانتخواران، ویژهخواران اقتصاد (دشمنان شفافیت در اقتصاد) بیش از تولیدکنندگان، کارآفرینان، دانشبنیانها و مردم عادی بوده و هست و آنها هیچگاه حاضر به برهمخوردن سفره مجزای خود از مردم نبوده و نیستند. پس از سانحه غیرمترقبه شهادت رئیسجمهور در حین خدمت، انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری چهاردهم در فضایی که جامعه درباره اثربخشی کنش سیاسی و کفایت مقام ریاستجمهوری برای حل مسائل کشور و عبور از گردنه مصائب تقریبا لمس و ناامید بود، برگزار شد و با آنکه بیش از 60 درصد مردم در دور اول و 50 درصد مردم در مرحله دوم اساسا راه صندوق رأی را برای تغییر و رساندن صدای نارضایتی خویش برنگزیدند، مسعود پزشکیان با حمایت همهجانبه جبهه اصلاحات ایران و طیف متنوعی از نخبگان و رسانهها نه از مسیر هواکردن فیل وعدهها و وعیدهای رنگارنگ و تحققناپذیر (زمین رایگان، طلای رایگان و...) و نشاندادن در باغ سبز، بلکه با تکیه بر صداقت و صراحت شخصی و طرح گفتمان تحولخواهی به نفع مردم، عدالت و انصاف برای بازگشت زندگی توانست رأی اعتماد قریب به 25 درصد از جمعیت حائز شرایط رأیدادن را به دست آورد تا سکاندار [شاید] آخرین پرواز بالون امید و آرزوهای ایرانیان برای تحولخواهی و پروسه تغییرخواهی دموکراتیک آنان برای ایران باشد.
با توجه به آنکه شعارهای محوری ستاد رئیسجمهور حول موضوعاتی مانند صدای بیصدایان، بازگشت زندگی و جمعکردن سفره جدای مردم و دولت و... شکلگرفته اما هنوز عنوانی برای دولت ایشان که از آن به دولت سوم روحانی و دولت سوم خاتمی در رسانهها تعبیر میشود، انتخاب نشده و ایشان نیز دولت خود را پیشتر دولت اول مسعود پزشکیان معرفی میکرد، پیشنهاد میشود با توجه به اهمیت محور قراردادن یکی از اصلیترین و حساسترین مأموریتهای دولت در برهه حاضر و هویتبخشی این عنوان به بینش، نگرش و کنش دولت در انتخاب کابینه و تعیین مرام و مسلک مطلوب اداره کشور، دولت چهاردهم بهعنوان «دولت تراز» نامگذاری شود. «تراز» سرواژه مفاهیم و مضامین مهم و مرتبطی با کمپین انتخاباتی دکتر پزشکیان از جمله ت = تحول، ر = رفاه، ا = امید و ز = زندگی است؛ دولتی که باید اصلیترین برنامه خویش را بر ترازکردن ناترازیهای مصیبتبار تحمیلشده بر زندگی مردم قرار دهد تا بتواند برای مردمی که شاید برای آخرینبار به ندای تغییر از طریق صندوق لبیک گفتند، پیامآور تحول، رفاه، امید و زندگی باشد و آنها را از انتخاب مسیر صندوق برای تغییر پشیمان نکند. دولتی در تراز مردم باعظمت و رنجور ایران، دولتی در تراز گام دوم انقلاب و درسآموزی از همه عبرتها و شکستهای دولتهای پیشین در کشور.
دولتی که خود جزئی از راهحل مسائل و مصائب کشور است، نه بخشی از صورتمسئله پیدایی و تشدید آن. دولتی که درعین اقتضائی عملکردن در عبور کشور از بحرانهای معیشتی کنونی (تورم سفره خانوار، موضوع بازنشستگان، حجاب، فضای مجازی و...)، راهبردی مینگرد و هیچگاه منافع آتی را فدای مصالح آنی نمیکند. دولتی که در بهرهگیری از همه ظرفیتهای انسانی کشور (اعم از نخبگان همه جریانهای سیاسی) و شایستهسالاری و نخبهگزینی و کارشناسمحوری، فراگیر، وسیع و غیرسیاسی عمل کرده و خالصسازان نورسیده را نه با تیغ خالصسازی بدعتگذاری خود، بلکه با بهکارگیری شاقول شایستهسالاری و نخبهگزینی شرمسار میکند. دولتی که در سیاست خارجی نیز به ترازکردن دیپلماسی کشور میان شرق و غرب اعتقاد قطعی دارد و سیاست مبنایی او در این حوزه «هم شرقی، هم غربی، فقط منافع ملی» است. دولتی که ایران را برای همه و همه را برای ایران سرخط خواهد کرد و در این مسیر نهتنها قائل به ممیزی هیچ قومیت، نژاد و زبانی نیست، بلکه با شعار بازگشت کار به متخصصان و کارشناسان، تدبیر امور کشور را به دست اهل آن خواهد سپرد. دولتی که مسئولیتپذیر و پاسخگو است و از همه ظرفیتهای قانون اساسی برای استیفای حقوق ملت بهره خواهد برد. دولتی که بزرگترین مخاطره فراروی جامعه ایران یعنی ناترازی اجتماعی و فروپاشی ناشی از گسترش شکافهای مشهود میان دوگانههای دولت-ملت، مذهبی-غیرمذهبی، نسل قدیم-نسل جدید، غربگرا–شرقگرا و... را با تدبیر و نگاه پرستارانه چارهاندیشی و درمان کرده و طبق عهدش پای مردم ایران خواهد ایستاد.