رئیسجمهور و انتظاراتی از جنس حقوق شهروندی
رؤیای «دولت شهروندمدار» و «شهروند کامیاب» پشت درِ خانه ماست! کافی است سیاستگذار تغییر باور، عملا به مردم نشان دهد تغییر و توسعه ساختنی و دستیافتنی است. توفیق در این مسیر رهاورد گامهای اثربخشی است که قرار است در را بر پاشنه قبلی نچرخاند. مردم با دیدهای امیدوار اما دغدغهمند، منتظر گشایش برای ایران و چشمدوخته به آیندهای سزاوارتر هستند. دولت جدید با شعار تغییر روی کار آمده و اینک مسئول اجرای قانون اساسی، سکاندار قوه اجرائی کشور است.
رؤیای «دولت شهروندمدار» و «شهروند کامیاب» پشت درِ خانه ماست! کافی است سیاستگذار تغییر باور، عملا به مردم نشان دهد تغییر و توسعه ساختنی و دستیافتنی است. توفیق در این مسیر رهاورد گامهای اثربخشی است که قرار است در را بر پاشنه قبلی نچرخاند. مردم با دیدهای امیدوار اما دغدغهمند، منتظر گشایش برای ایران و چشمدوخته به آیندهای سزاوارتر هستند. دولت جدید با شعار تغییر روی کار آمده و اینک مسئول اجرای قانون اساسی، سکاندار قوه اجرائی کشور است. در دولت دکتر روحانی، بدوا گزارش صدروزه دولت به ملت و در رأس آن انتشار منشور حقوق شهروندی بهعنوان «برنامه و خطمشی دولت» ذیل اصل 134 قانون اساسی مطرح شد. در دولت دکتر پزشکیان، پیشنهاد میشود به جای شعار ترویجی–اعلانی حقوق شهروندی، فصل عمل به حقوق شهروندی ذیل «دولت شهروندمدار» الگوی عمل قوه مجریه قرار گیرد.
مردم ما سالهاست از شعارهای دمدستی و دهنپرکن خسته شدهاند. دوره سیاههکردن و گفتاردرمانی گذشته و به عملکرد ملموس نیاز داریم. حتی اگر نتایج در ورطه عمل زمانبر باشد، مهم این است که حس وجدانی شهروندان دلالت بر تغییر و تحول شهروندسالار و توسعه به سمت هدفهای شایسته ایران پیشرفته داشته باشد. روشن است که دوصد گفته چون نیم کردار نیست و مردم باید در عمل «گرامیداشت دموکراسی» و تکریم حقوق شهروندی را باور و بلکه لمس کنند. پروژه احیای حقوق شهروندی اگر در دولت آقای روحانی در حد شعار ماند، اکنون وقت عمل است. بزرگان حقوق در آن دوره مکرر گوشزد میکردند که صرف اعلان حقها و بیان آزادیها، توأم با تلمبار هنجارها، دردی از مردم دوا نمیکند؛ مهم این است که مردم در عمل حس کنند محترم و مکرم شمرده میشوند. تفاوتها و تکثرها نه تهدید بلکه فرصتی برای ساختن و آبادی کشور تحلیل شده و همگان از موافق و مخالف، شنیده و دیده میشوند. ما نیاز داریم رئیسجمهور در عمل نگذارد هیچ زندانی وجدانی و سیاسیای داشته باشیم. رئیسجمهور فعالیت احزاب، گروهها و سمنها و سپهر عمومی را تضمین کند. در دموکراسیهای کنترلشده، نیروهای قدرتمندتری هستند که عرصه عمومی را کنترل میکنند. ما باید از دولت این توقع را داشته باشیم که نقادی و مطالبهگری از خود را تقویت کند تا نیروهای خیر عمومی بتوانند در دیدهبانی و دادخواهی حقوق بشر و شهروندی توانمند ظاهر شوند. اولویت دولت، رفع فقر و ترمیم دستمزد بخورونمیر در سایه تورم کمرشکن است. اگر حقوق رفاهی متزلزل باشد، سخن از حقوق مدنی سیاسی لاف بیپایه است. حقوق رفاهی نیازمند اقتصاد بزرگ است. کیک کوچک اقتصاد امروز ایران به همه نمیرسد و رانتیها را صرفا بهرهمند میکند. اولویت، کاهش رنج اقشار کمدرآمد و گسترش سایه حمایتی و تأمین اجتماعی و بهزیستی اقشار آسیبپذیر و مستضعف است. دولت باید از باشگاه زورمندان و زنگزدگان کهنمزاج نقل مکان کرده و به باشگاه صاحبان ایده خلاق و خلقکنندگان ارزش افزوده ملی بپیوندد. ما به فرصتسازی اقتصادی و اجتماعی برای ایران نیاز داریم. تعارض منافع و پولدارشدن معدودی و از ریخت افتادن اکثریت، یک عارضه سمی برای کشور است. تقویت عدالت توزیعی با زیرساختهای لازم آن نیاز مبرم است.
سوبسیدها و یارانهها در کنار کنترل بهای حاملهای انرژی ضمن اسباب ثبات نسبی بازار، یک امر حیاتی است. جامعه بسته با دموکراسی محدودشده و کنترلی مهارگر سازگار نیست و گسستها در برخی نقاط عطف خشونتپایه میشوند. ما به مودت و همبستگی حول محور شهروند ملی نیاز داریم. جامعه مدنی تحت نظارت و مراقبت دائم نمیتواند خلاق و پویا ظاهر شود. آزادیهای مشروع و همه آنچه قانون اساسی اشعار داشته، باید جدیتر گرفته شود. نظام تحزب و تکثر باید تقویت و ترمیم شود. وضع قوانین حمایتی و افزایش بودجه تأمین اجتماعی از یک طرف و رونقبخشی به اقتصاد و بازار آزاد و بخش خصوصی از سوی دیگر، یک شاخص رفاهی است. همتایان دولت حاضر بسیاری آمده و رفتهاند؛ مهم آن است که کدامیک در زمینه محیط زیست و حفظ اقلیم و منابع طبیعی و ثروتهای ملی، پایمردی بیشتری داشته و نگاه توسعه پایدار و محیطزیستمدار داشته است. حق بر اداره شایسته و حکمرانی خوب و دولتی که بسترساز رونق و شکوفایی و حق بر شادی و رفاه و مسرت اجتماعی است، یک کارکرد و کاراکتر شایان تأمل و اساسی برای دولت است. کابینهای که به جای لافزدن و خودستایی، فروتنی و صداقت را پیشه کند و به فرودستان و ضعفا هوادارانه بنگرد و همانطور که رئیس دولت در انتخابات میگوید، همه را سر یک سفره بدون تحقیر و تبعیض بنشاند. دولتی که به جای غرور و خودشیفتگی، فرصت برای اقتصاد، رشد و مسرت جمعی خلق کند و شایستگان و نخبگان را به جای حامیان خود و حزب و قبیلههای وامدار بر کرسی مناصب خدمت عمومی بنشاند. همه ما به لبخند کودکان آینده این سر زمین قول دادهایم که «کوهکن شهره نگردید به شیرینکاری/ تا که گلگون رخش از تیشه فرهاد نشد»... .