رؤیای فلسطین
امر پنهانی نیست که برخی امور و موضوعات از نظر کاربردی و منطقی اهمیتی بنیادی دارند. بنیادی به این معنی که یک موضوع اجتماعی یا سیاسی میتواند سرچشمه بسیاری از وقایع دیگر یا به عبارتی اثر «دومینو افکت» بر وقایع بیشمار دیگر داشته باشد. یکی از موضوعاتی که بیشک وقایع بسیاری در کشور را تحت تأثیر قرار میدهد، مناقشه یا مسئله فلسطین است.
امر پنهانی نیست که برخی امور و موضوعات از نظر کاربردی و منطقی اهمیتی بنیادی دارند. بنیادی به این معنی که یک موضوع اجتماعی یا سیاسی میتواند سرچشمه بسیاری از وقایع دیگر یا به عبارتی اثر «دومینو افکت» بر وقایع بیشمار دیگر داشته باشد. یکی از موضوعاتی که بیشک وقایع بسیاری در کشور را تحت تأثیر قرار میدهد، مناقشه یا مسئله فلسطین است. بدونتردید مناقشه فلسطین و اسرائیل نهتنها طولانی بلکه معمایی و رازآلودترین معضل منطقهای و جهانی است. معماگونه بهایندلیل که معمولا مناقشات و چالشهای بینالمللی، صرف نظر از اینکه طرفین مناقشه کدام کشورها باشند، بعد از مدتی مدیریت و پایان میگیرند. یقینا پرداختن به آن و درک مبانی مناقشه بسیار فراتر از توان و مجال یک موجز است. باوجوداین و به دلیل اهمیت و تأثیری که این مناقشه بر «شرایط ملی» برخی کشورها و مناسبات برخی کشورهای دیگر دارد، نکاتی کلی و مختصر درباره «درک کاربردی» این مناقشه ارائه میشود.
1- روابط بینالملل عرصه رقابت بیرحمانه برای کسب و تحقق «منافع ملی» است. نکتهای که بهندرت به طور شفاف اذعان میشود، این است که «روبط بینالملل فاقد اخلاق و نظم حقوقی است». به عبارتی عرصه روابط بینالملل «میدان تقابل و نبرد» بر سر منافع ملی است. نکته درخورتوجه اینکه در جهان خرد، دانش و فناوری بنیاد معاصر، دولتها سازوکار و سازمان اجرای قوانین ملی (قانون اساسی) در عرصههای داخلی و خارجه هستند. به بیانی کاربردی، دولتها ذاتا سازوکارها و ساختارهای حقوقی هستند و اخلاق در حیطه وظایف دولتها نیست، نکتهای مغفول نزد برخی حامیان مسئله فلسطین این است که توجهی به این حقیقت که مسئله حمایت از موضوع فلسطین یک موضوع اخلاقی و نه حقوقی است، ندارند.
2- در راستای فهم کاربردی وظایف ذاتی دولتها، تبیین مختصری از تفاوت مفاهیم قانون و اخلاق ارائه میشود. هم قانون و هم اخلاق معطوف به «رفتار (انسانها) درست و نادرست» است. تنها تفاوت رفتار اخلاقی با رفتار قانونی، این است که رفتار اخلاقی جنسی فردی مبتنی بر درک فردی پدیدهها، امور و شرایط است. درحالیکه رفتار قانونی، جنسی جمعی و مبتنی بر درک جمعی (خرد جمعی) پدیدهها، امور و شرایط است. بهعنوان مثال اینکه تصمیم بگیریم با خودروی شخصی، اتوبوس، قطار یا هواپیما به مسافرت برویم، یک رفتار (تصمیم) فردی است. اما الزام به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، زمانی که با خودروی شخصی در شبکه جادهای تردد میکنیم، یک رفتار (قانون) جمعی است. به تعبیری، سیاست و قانون پدیدههایی کاربردی هستند، اما اخلاق یک نظر یا دیدگاه (روانشناختی) درباره چگونگی بودن یا نبودن پدیدهها، امور و شرایط است. معمولا امور اخلاقی ضرورت آنی محسوب نمیشوند، اما سیاستها و قوانین ضرورتهای آنی به این معنی که رفتار، امور و شرایط باید طبق قوانین به شکل خاصی ظهور و بروز پیدا کنند، محسوب میشوند. اگر «تفاوت ذاتی و جنسیتی» قانون و اخلاق را بپذیریم، آنگاه باید گفته شود که روابط بینالملل، عرصه پیگیری منافع (نیازها، آرزوها و اهداف) ملی و نه دیدگاهها، آرزوها و تمایلات اخلاقی است.
3- چرا مناقشه فلسطین-اسرائیل، بعد از دههها، خسارات گزاف انسانی و تلاشهای بیشمار، حلوفصل نشده است؟ شفافترین و بدیهیترین پاسخ این است که «آمریکا نمیخواهد»؛ چراکه حلوفصل مناقشه فلسطین-اسرائیل، یعنی صلح، ثبات و توسعه در خاورمیانه.
حال آنکه «صلح، ثبات و توسعه در خاورمیانه در تضاد آشکار با منافع آمریکا است». به این دلیل ساده و کاربردی که آشفتگی سیاسی در خاورمیانه کاربردیترین و سودمندترین زمینه برای غارت منابع انرژی خاورمیانه از طرف آمریکا و دیگر انرژیخواران (غربی و شرقی) است. اگر تبیین کلی و مختصر مبانی مناقشه فلسطین-اسرائیل منطقی تلقی شود، آنگاه باید بپذیریم که مناقشه فلسطین- اسرائیل یک انحراف (نخودسیاه) از موضوع اصلی یعنی «آشفته و بیثباتکردن عامدانه خاورمیانه» از طرف آمریکا و دیگر انرژیخواران غربی و شرقی است.
4- راههای ممکن حلوفصل این مناقشه کداماند؟ به عبارتی چگونه «حامیان صادق» فلسطین میتوانند به تحقق رؤیای فلسطین کمک کنند؟
به گواه همه وقایع تجربی از زمان تأسیس اسرائیل در سال 1948 تا به امروز (وقایع جاری غزه) میتوان ادعا کرد که «رؤیای ایجاد کشور فلسطین» نه از طریق خشونت، بیثباتی و جنگ، بلکه از طریق صلح و ثبات ممکن و میسر است. به این دلیل ساده که تنش و جنگ، هدف و خواست اسرائیل و آمریکا برای غارت منابع، ذخایر و ثروتهای طبیعی خاورمیانه است.
اگر انحرافیبودن مناقشه فلسطین-اسرائیل را بپذیریم، نتیجهگیری اجتنابناپذیر این خواهد بود که کشورهای خاورمیانه «هیچ تضاد منافعی» که موجب اینهمه اختلاف، نزاع، بیثباتی و هزینههای گزاف ملی شود، ندارند. به کلیترین بیان «تضاد منافع معطوف به بهخطرافتادن منافع فردی، گروهی و ملی به دلایل گوناگون است». چرا کشورهای خاورمیانه با منابع و ذخایر سرشار طبیعی، فرهنگ و تاریخ مشترک، روابط چندهزارساله و... باید با یکدیگر تضاد منافع داشته باشند؟
بنابراین ایجاد مؤسسه صلح خاورمیانه میتواند اولین گام برای حلوفصل مناقشه فلسطین-اسرائیل، از طریق مدیریت انواع تنشها و اختلافات (وارداتی و تحمیلشده) میان کشورهای خاورمیانه باشد. «تحقق رؤیای کشور فلسطین نه با جنگ» بلکه با ایجاد روابط نزدیک اقتصادی بهعنوان مثال از طریق پروژههای مشترک اقتصادی، فرهنگی، علمی صنعتی و... و حتی متصلکردن اقتصاد کشورهای خاورمیانه به یکدیگر به منظور تنشزدایی در خاورمیانه است. تسهیل و توسعه گردشگری میان کشورهای خاورمیانه راهکاری کمهزینه برای نزدیکتر شدن اهالی خاورمیانه است و... .
نکته درخورتوجه برای حامیان صادق رؤیای فلسطین اینکه دیپلماسی تدبیر کاهش هزینه جنگ است. «در مسئله فلسطین»، «جنگ هزینه کمتری از دیپلماسی برای اسرائیل دارد»، به عبارتی «جنگ و بیثباتی برای اسرائیل و آمریکا سودمندتر از صلح و ثبات است». درحالیکه «دیپلماسی هزینه کمتری از جنگ برای فلسطین و حامیان اخلاقی فلسطین خواهد داشت». به عبارتی، صلح و ثبات و نه جنگ، بیثباتی و آشفتگی، ابزار تحقق رؤیای فلسطین است.