|

ما و مصر

آقای عراقچی در چند روز گذشته روزهای پرکاری را سپری کرده و با مسئولان کشورهای مختلف از‌جمله لبنان، سوریه، عربستان، قطر، عراق، عمان، اردن و ترکیه دیدار داشته است. از نظر من، هیچ‌کدام از این سفرها به اندازه ملاقات وزیر امور خارجه ایران با رئیس‌جمهور مصر در قاهره که در روز پنجشنبه 26 مهرماه صورت گرفت، اهمیت ندارد؛ زیرا روابط ایران و مصر از همان روزهای اول انقلاب تا به امروز سرد و تیره بوده است.

آقای عراقچی در چند روز گذشته روزهای پرکاری را سپری کرده و با مسئولان کشورهای مختلف از‌جمله لبنان، سوریه، عربستان، قطر، عراق، عمان، اردن و ترکیه دیدار داشته است. از نظر من، هیچ‌کدام از این سفرها به اندازه ملاقات وزیر امور خارجه ایران با رئیس‌جمهور مصر در قاهره که در روز پنجشنبه 26 مهرماه صورت گرفت، اهمیت ندارد؛ زیرا روابط ایران و مصر از همان روزهای اول انقلاب تا به امروز سرد و تیره بوده است.

«مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین»؛ پس از گذشت 46 سال هنوز این شعار ‌در گوش من زنگ می‌زند. هفت سال من تمام نشده بود که به همراه پدر، برادر بزرگ‌تر و برادر کوچک‌تر در تظاهرات منجر به پیروزی انقلاب شرکت می‌کردم. پدر عکس امام خمینی را ‌روی یک تابلو دست‌ساز نصب کرده و به دست ما داده بود. از اینکه ما را هم همراه خود می‌برد، خوشحال بود و می‌گفت «سه پسر انقلابی دارم».‌ منزل ما در ناف تهران یعنی بین پامنار و عودلاجان واقع شده بود. پیاده از سه‌راه دنگی به سمت تکیه رضاقلی‌خان حرکت می‌کردیم و به محله سرچشمه تهران می‌رسیدیم و در آنجا به تظاهرات می‌پیوستیم.

«مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین»؛ من معنای شعار را درک نمی‌کردم. گمان می‌کردم شعاردهندگان می‌گویند‌ «ای مردم، کارتر و سادات را بگویید!» و در ذهن خودم دنبال مفسد سوم می‌گشتم. مفسد سوم در‌واقع نخست‌وزیر وقت اسرائیل یعنی مناخیم بگین بود. کارتر و سادات هم به ترتیب رئیس‌جمهور وقت آمریکا و مصر بودند. ماجرا چه بود؟

پیمان کمپ‌دیوید پس از 12 روز مذاکرات مخفی و با میانجیگری ایالات متحده آمریکا در کمپ‌دیوید که یکی از استراحتگاه‌های مقام ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا بود، نهایی شد و در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ با حضور جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در کاخ سفید به امضای نهایی رسید. ‌کمپ‌دیوید اولین پیمان صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید. بر اساس این پیمان، طرفین به شرح زیر منتفع می‌شدند:

1. صحرای سینا به مصر پس داده می‌شد.

2. کشور اسرائیل و تمامیت ارضی آن به رسمیت شناخته می‌شد و رابطه اقتصادی اسرائیل با مصر از سر گرفته می‌شد.

3. دولت خودمختار فلسطین تشکیل می‌شد و عقب‌نشینی اسرائیل اتفاق می‌افتاد.

انور سادات اولین رئیس وقت یک کشور عربی از طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن این کشور اقدام کرد. وی حدود سه سال بعد، ‌هنگام یک رژه نظامی، به دست افراد گروهک جهاد اسلامی مصر ترور شد.

سادات از دید انقلابیون ایران چهره‌ای سازش‌کار محسوب می‌شد که به آرمان فلسطین خیانت کرده بود. جرم دیگر او صمیمیت بیش از حدش با محمدرضا‌شاه بود. سادات تنها کسی بود که در ایام در‌به‌دری شاه در تبعید، به داد او رسید. شاه در تابستان 1359 بر اثر شدت‌یافتن بیماری در مصر مرد. پس از انور سادات، جانشین او حسنی مبارک، برای مدتی طولانی رئیس‌جمهور مصر بود. مبارک همان راهی را رفت که سادات طی کرد؛ یعنی سازش در مقابل اسرائیل. مبارک 30 سال حکومت کرد تا در اثر قیام مردمی موسوم به بهار عربی از قدرت برکنار شد. پس از او مدت کوتاهی محمد مرسی به قدرت رسید. او تنها رئیس‌جمهور منتخب با شیوه دموکراتیک در این کشور بود. مرسی، رئیس حزب آزادی و عدالت و کاندیدای این حزب در انتخابات ریاست‌‌جمهوری ۲۰۱۲ بود. او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ نماینده پارلمان مصر بود.

محمد مرسی در دوازدهم تیر ۱۳۹۲ پس از ناآرامی‌های چندروزه و حالت بحرانی مصر، با کودتایی به دست ارتش مصر‌ برکنار و زندانی شد. مرسی بعد از بازداشت با چند مورد اتهام مواجه و به زندان‌های بلندمدت محکوم شد. از سال 1392 تا‌کنون، ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر حکومت می‌کند.

مرسی متهم بود ‌از اختیارات خود در راستای گسترش نفوذ اخوان‌المسلمین سوءاستفاده کرده است. در ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، مرسی به دنبال بیهوش‌شدن در دادگاه، درگذشت. روابط ایران با مصر حتی در زمان محمد مرسی نیز به دلیل اصطکاکات ایدئولوژیک نتوانست توسعه پیدا کند.

جمال عبد‌الناصر که با ادعای مبارزه با استعمار سر کار آمده بود، در 1953 در پی ملی اعلام‌کردن کانال سوئز با بحران مواجه شد. در ۲۹ اکتبر ۱۹۵۶، نیروهای اسرائیلی از شبه‌جزیره سینا عبور کردند و به‌سرعت به سوی اهداف‌شان پیش رفتند. دو روز بعد، جنگنده‌های بریتانیا و فرانسه فرودگاه‌های واقع در حوزه کانال سوئز را بمباران کردند.

در جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ نیز اسرائیل موفق شد در طول شش روز بخش عمده نیروی هوایی مصر، سوریه و اردن را نابود کند و تمام صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن و ارتفاعات جولان را به تصرف خود در‌آورد. این شکست برای اعراب تحقیرآمیز بود؛ به‌ویژه مصر که قوی‌ترین ارتش عربی را داشت و درحالی‌که داعیه رهبری جهان عرب را داشت، سنگین‌ترین شکست را متحمل شده بود. جنگ رمضان، آخرین جنگ بین اعراب و اسرائیل بود که از ششم تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۳ اتفاق افتاد. این جنگ با حمله غافلگیرانه مصر و سوریه علیه مواضع نیروهای اسرائیلی در شرق کانال سوئز و ارتفاعات جولان آغاز شد؛ مناطقی که شش سال قبل در جنگ شش‌روزه به تصرف قوای اسرائیل درآمده بود. این جنگ تأثیری بسیار عمیق و دیرپا بر طرفین درگیر و منطقه خاورمیانه گذاشت. عرب‌ها که با شکست یک‌طرفه ائتلاف مصر، سوریه و اردن در جنگ سال ۱۹۶۷ تحقیر شده بودند، این بار با موفقیت‌های ابتدایی در این جنگ، روحیه خود را بازیافتند. اسرائیلی‌ها نیز با وجود دستاوردهای چشمگیر عملیاتی و تاکتیکی که در میدان جنگ به دست آوردند، به این نکته پی بردند که برتری نظامی آنها بر نیروهای عربی همیشگی و تضمین‌شده نخواهد بود. این تغییر نگرش، راه را برای فرایند صلح میان دو طرف باز کرد؛ تا جایی که در سال ۱۹۷۸، پیمان کمپ‌دیوید، صحرای سینا را به مصر بازگرداند و اسرائیل از سوی مصر که پیش از آن اصلی‌ترین دشمن خود بود، به رسمیت شناخته شد. همچنین این جنگ به فاصله‌گرفتن مصر از اتحاد شوروی منجر شد؛ تا جایی که این کشور به‌طور کامل از دایره نفوذ شوروی خارج شد. کشورهای عربی بعد از 1973 تصمیم گرفتند دیگر با اسرائیل نجنگند.

واقعیت این است که ما پس از انقلاب هیچ‌گاه محذورات مصر را در نبرد سخت با اسرائیل و هم‌پیمانانش درک نکردیم. آنها در جبهه نزدیک با اسرائیل می‌جنگیدند و ما از هزاران کیلومتر دورتر شعار می‌دادیم. اکنون که ایران به‌ناچار در مواجهه مستقیم با اسرائیل قرار گرفته است، شاید محدودیت‌های مصر را بیشتر درک کند. مصر نیز از یک اهرم فشار ‌علیه اسرائیل خوشحال است، به شرطی که منطقه درگیر جنگی دیگر نشود. به نظرم این وضعیت اولیه می‌تواند مبنایی برای توسعه روابط ما با مصر باشد. بشخصه معتقدم ایران ایده‌های منطقه‌ای خود را تعدیل کند، به شرطی که مصر را به‌عنوان یک شریک پایدار در روابط استراتژیک خود حفظ کند. مصر دروازه ورود ایران به آفریقا‌ست. مصر عامل وفاق ایران با اتحادیه عرب است. عمر موسی سال‌ها دبیر‌کل اتحادیه عرب بوده است. قدرت فرهنگی مصر را هم نباید دست‌کم گرفت. مرحوم حسنین هیکل که به مدت 17 سال سردبیر روزنامه مشهور الاهرام بود، جزایر سه‌گانه را متعلق به ایران می‌دانست. مصر از جهت علمی، تاریخی پربار دارد. الازهر مصر که حدود هزار سال قبل توسط فاطمیون در مصر پایه‌گذاری شد، همچنان می‌درخشد. موقعیت ژئوپلیتیکی مصر به دلیل کانال سوئز ارزنده است. به دلیل وجود رود نیل، کشاورزی مصر نیز بسیار حائز اهمیت است. مصر در تولید خرما در جهان رتبه اول را دارد. الیاف پنبه‌ای که در مصر کشت می‌شود، در دنیا بی‌نظیر است. مصر در حوزه گردشگری نیز ممتاز است؛ اهرام مصر شاید اولین جاذبه گردشگری تاریخی در جهان باشد. استادان مصری همواره در دانشگاه‌های معتبر آمریکای شمالی می‌درخشند و سرآمد هستند. خود محمد مرسی یک نمونه از این نخبگان بود؛ او مدرک دکترای محافظت از موتورهای فضاپیما را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت و ‌سپس دوره پسا‌دکتری را در این دانشگاه سپری کرد. پس از پایان تحصیلات در این دانشگاه نیز به تدریس مشغول بود. مرسی از ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ عضو هیئت‌علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نورتریج بود.

ارتباط با مصر البته در داخل ایران مخالفانی سرسخت هم دارد. کل گزارش دیدار وزیر امور خارجه ایران با رئیس‌جمهور مصر در اخبار سیما حتی یک دقیقه هم طول نکشید. زیرا مصر و مسئولان آن را خائن به آرمان فلسطین می‌دانند. با این وجود، این چیزی از وظایف نهادهای پژوهشی کم نمی‌کند. یک پژوهش گسترده علمی لازم است تا معلوم کند در همین شرایط، فضای شدنی برای گسترش روابط بین ایران و مصر چگونه است. وقت آن است از کشورهایی مانند بحرین، کویت، مصر و مراکش هم با عنوان «دوست و برادر» یاد کنیم. اتکای صرف بر ‌‌نهضت‌های مقاومت منطقه‌ای، بدون هماهنگی با دولت‌های منطقه، یک استراتژی هزینه‌زا و ناپایدار خواهد بود. روزی که دفتر حفاظت منافع ایران در مصر به سفارت ایران در مصر تبدیل شود، اتفاقی تعیین‌کننده در سیاست خارجی ایران رخ داده است. به امید آن روز.