رژیم صهیونیستی و پرچم غلط
بیش از یک سال از عملیات هفتم اکتبر میگذرد. حماس و چند گروه شبهنظامی فلسطینی دیگر، حملات مسلحانه از نوار غزه به جنوب اسرائیل را «عملیات طوفان الاقصی» نامیدند. رژیم غاصب و متجاوز اسرائیل غیر از به شهادت رساندن رهبران حماس و حزبالله، بیش از 50 هزار نفر غیرنظامی را در غزه به شهادت رساند و آنجا را با خاک یکسان کرد و مردم مظلوم فلسطین را از شمال به جنوب و مرز اردن کوچاند.
بیش از یک سال از عملیات هفتم اکتبر میگذرد. حماس و چند گروه شبهنظامی فلسطینی دیگر، حملات مسلحانه از نوار غزه به جنوب اسرائیل را «عملیات طوفان الاقصی» نامیدند. رژیم غاصب و متجاوز اسرائیل غیر از به شهادت رساندن رهبران حماس و حزبالله، بیش از 50 هزار نفر غیرنظامی را در غزه به شهادت رساند و آنجا را با خاک یکسان کرد و مردم مظلوم فلسطین را از شمال به جنوب و مرز اردن کوچاند.
در تحلیل این مسئله، دو احتمال وجود دارد؛ احتمال اول آگاهانه و عادیبودن عملیات حماس است؛ هرچند اسرائیل این مسئله را بهانه کرد و به تلافی، انتقام بسیار سختی از نظامیان و غیرنظامیان غزه گرفت. احتمال دوم این است که عملیات فوق «پرچم غلط» (False Flag) باشد. بدون اینکه بخواهیم تحلیل قطعی درباره دو احتمال فوق ارائه دهیم، میتوان گفت چند مسئله فرض دوم را تقویت میکند: 1- عملیات چهار صبح شروع شد و اسرائیل که به داشتن سیستم اطلاعاتی قوی معروف است، ساعت 13 پاسخ داد؛ 2- برخی صحنههای دلخراش (عمدتا اروپاییها) از طرف اسرائیلیها بزرگنمایی شد تا حماس را گروهی تروریستی و خشن معرفی کنند. 3- اسرائیل اعلام کرد به تلافی این عملیات، شمال غزه را ویران میکند؛ درحالیکه عقلاً بین خسارت آن عملیات و انتقام اسرائیل باید سنخیت وجود داشته باشد. از نظر حقوق بینالملل نیز بین عمل و عکسالعمل باید نوعی مشابهت وجود داشته باشد. مجروحان و کشتههای اسرائیل حدود دو هزار نفر بودند، درحالیکه شهدای غزه بیش از 50 هزار نفر حدس زده میشوند. این مسئله، بهعلاوه تهاجم به حزبالله و یمن، نشان میدهد اسرائیل طرحی جامع برای محور مقاومت داشته است. در حقیقت، سیاست اسرائیل را باید در قالب نقشه بزرگتری که در آن آمریکا برای خاورمیانه خوابهایی دیده، تحلیل کرد.
آیا اسرائیل، بهویژه با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری، درباره ایران نیز از پرچم غلط استفاده کرده/ میکند؟ واقعیت آن است که رژیم صهیونیستی روزبهروز خود را به مرزهای ایران اسلامی نزدیکتر میکند و به قول علیاکبر صالحی، «فرضیهای که روزبهروز به واقعیت نزدیکتر میشود، اجتنابناپذیری درگیری ایران با اسرائیل و غرب است. اگر اسرائیل بتواند ایران را با غرب درگیر کند، از دید خودش، حداقل برای چند دهه برایش مصونیت ایجاد خواهد شد. اگر ایران غافل یا منفعل باشد، طرف مقابل از اصل غافلگیری استفاده میکند. بهتر است ایران با تحلیل دقیق شرایط، نگذارد اسرائیل تعیینکننده زمین بازی باشد». برعکس، برخی در این شرایط بحرانی به بستن تنگه هرمز رأی میدهند و درحالیکه وزیر امور خارجه اعلام میکند مجوز مذاکره را از مقامات عالی کشور دریافت کرده است، برخی معتقدند که اظهارنظر پزشکیان که گفته ما آمادهایم تمام سلاحهای خود را کنار بگذاریم، به شرط آنکه اسرائیل هم همین کار را بکند، با نظر صریح امام و رهبری و راهبرد جمهوری اسلامی در تضاد است!! از سوی دیگر، برخی به وزیر خارجه انتقاد میکنند که «در تله نیفتادن» شما با حکم جهاد چه نسبتی دارد؟». بحث حکم جهاد (دفاعی یا ابتدایی) سرفصل مهمی دراینبین به نظر میرسد. دیگری نیز با دیدگاه جنگ آخرالزمانی حکم میکند که: «اگر نصف عالم هم کشته شوند، برای رسیدن به مقصد میارزد».
همزمان، ۳۹ نماینده مجلس از شورایعالی امنیت ملی درخواست تجدیدنظر در دکترین دفاعی (و اتمی) را دارند. سردار ابراهیم رستمی نیز علاوه بر تأیید درخواست فوق، به حوزه شرع نیز وارد میشود و میگوید: «حکم شرعی رهبری میتواند برای ساخت سلاح هستهای تغییر کند». اما کمال خرازی صریحتر از همه اعلام کرد: «اگر ایران تهدید وجودی بشود، دکترین هستهای خود را تغییر خواهد داد. توانایی لازم برای ساخت سلاح اتمی را داریم». باز از سویی دیگر، امیراحمدی توصیه میکند: «بمب را بساز و نترس!»؛ و فارین پالیسی نیز مینویسد: «اولین سلاح هستهای ایران موشکی با طعم روسی است»! فارغ از صحتوسقم اخبار و توصیههای اخیر، باید به این نکته توجه کنیم که رژیم صهیونیستی به مدد جاسوسان خود -دشمنان دانا و دوستان نادان- ممکن است پرچم غلط بدهد. مسئله اتمیشدن/ نشدن ایران هم در فقه سیاسی ریشه دارد، هم در مسائل تخصصی سیاست خارجی و روابط بینالملل. باید توجه داشت که «پرچم غلط» حتی احتمالش هم کم باشد، محتملش بسیار قوی است.