سفر به سرزمین عجایب (3)
معدن طلایی ایران
بوشهر فرای تصورم بود؛ شهری به غایت زیبا، با حفظ اصول تاریخی و فرهنگی و مردمانی بهشدت بافرهنگ و امروزی. در سلسله سفرهایم به جنوب ایران که دو بخش از آن را تحت عنوان سفر به «سرزمین عجایب» نوشتم و در آن مسیر بندرعباس تا درک، زرآباد و چابهار را به تصویر کشیدم و پس از آن حرکت به سمت شرقیترین نقطه ایران و گواتر از زیباییهای آن منطقه گفتم و نوشتم، این بار، نوبت استان بوشهر بود و در اولین گام از شهر بوشهر بازدید کردیم. نهتنها من، بلکه دوستان همراهم که همه از چهرههای فرهنگی و برخی فنی و حرفهای هستند، از تمیزی شهر به وجد آمدند.
بوشهر فرای تصورم بود؛ شهری به غایت زیبا، با حفظ اصول تاریخی و فرهنگی و مردمانی بهشدت بافرهنگ و امروزی. در سلسله سفرهایم به جنوب ایران که دو بخش از آن را تحت عنوان سفر به «سرزمین عجایب» نوشتم و در آن مسیر بندرعباس تا درک، زرآباد و چابهار را به تصویر کشیدم و پس از آن حرکت به سمت شرقیترین نقطه ایران و گواتر از زیباییهای آن منطقه گفتم و نوشتم، این بار، نوبت استان بوشهر بود و در اولین گام از شهر بوشهر بازدید کردیم. نهتنها من، بلکه دوستان همراهم که همه از چهرههای فرهنگی و برخی فنی و حرفهای هستند، از تمیزی شهر به وجد آمدند. شهر بسیار تمیز بود و آشغال سیگار و قوطیهای نوشابه، آب و کاغذ به روش مألوف در این سو و آن سو پخش نبود. وقتی از راهنمای شهر از عملکرد شهرداری پرسیدیم، پاسخ داد این تمیزی که به چشم میآید، در مرحله اول به نوع آداب مردم بوشهر بستگی دارد. درست میگفت؛ چراکه با قدمگذاشتن در کوچه پسکوچههای محلههای قدیمی شهر هم این تمیزی و رعایت نظافت به چشم میآمد. زنان بوشهر اجتماعی بودند و به دور از اجتماع و جامعه نبودند. حتی بعضا میتوانستیم حضور آنها را در قهوهخانهها و چایخانهها (که معمولا در شهرهای بزرگی مثل تهران صرفا محل رفتوآمد آقایان است) ببینیم؛ اگرچه معمولا در خلوت خود بودند. محلات قدیمی یا بهتر بگویم سنتی بوشهر، به خوبی حفظ و نگهداری شده بودند و در اکثر محلات مساجد با سنگنوشتههای زیبا و بافت سنتی در میان خانهها خودنمایی میکردند.
هوای پاک جنوب در این فصل، گردشگران بیشماری را به خود جذب کرده بود و کمبود زیرساختهای لازم برای میهماننوازی از گردشگران خوشسلیقه ایرانی در ذوق میزد. اگرچه بهتازگی هتلی پنجستاره در شهر بوشهر در حال احداث است و حتما تا پایان راه، سرمایهگذار آن با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد بود تا آن را برای حضور گردشگران افتتاح کند، اما مشخص بود و هست که این کافی نیست و این شهر زیبا و جذاب به سرمایهگذاران و توسعهگران بیشتر برای سرمایهگذاری در عرصههای مختلف بهویژه هتل و ساختمانهای معظم چندمنظوره و ترکیبی نیازمند است. با دیدن آن هتل زیبا و البته در حال ساخت که مراحل تقریبا پایانی را طی میکرد، فورا به این فکر فرو رفتم که مالک آن چه سختیها برای گرفتن مجوز ساخت و چه مرارتها برای روند ساخت طی کرده و چه چیزها برای دریافت پایان کار تجربه خواهد کرد.
امیدوارم مسئولان هوشمند منطقه که این درک و آگاهی نیاز به توسعه را در آنها دیدم، به سرمایهگذار آن هتل که او را حتی نمیشناسم، بیشتر کمک کنند که مطمئنم چنین خواهد شد. بوشهر ظرفیتهای بسیاری برای سرمایهگذاری در عرصه هتلسازی و ساخت انبار و سیلو و راه برای بنادر دارد. بندر بوشهر شگفتانگیز است و اگر سرمایهگذاری کافی در آن صورت گیرد، به تنهایی میتواند نیازمندیهای ایران را تأمین کند.
اگر ایران از تحریمهای ظالمانهای که بر این کشور متحمل شده خلاصی یابد، بیشک این بندر مانند غنچهای خواهد شکفت. بندر بوشهر میتواند هم سود سرمایهگذاری را تأمین کند و هم بهسرعت شکوفا شود.
البته این پایان راه نبود؛ چراکه از آنجا راهی دو جزیره مهم خارک و خارگو شدیم. جزیره نفتی و استراتژیک خارک را خیلی کوتاه بازدید کردیم. پس از آن راهی جزیره کوچک خارگو در نزدیکی خارک شدیم.
تلألو آبهای فیروزهای و ماسههای طلایی، ثروتی بیبدیل برای ایران است. این جزیره بکر اما زیبا، قابلیتهای فراوانی برای سرمایهگذاری دارد. یک توسعهگر حرفهای، متخصص و بااهلیت میتواند به شرط تسهیلگری دولت و اینکه راه برای سرمایهگذاری گشوده شود، از راه گردشگری درآمدی معادل فروش نفت برای کشور حاصل کند. سرمایههای مغفول و بالقوه این جزیره اگر شناخته و بالفعل شوند، این جزیره نگین ایرانزمین خواهد شد.
حتما شما هم تبلیغات سفر به بلغارستان تحت عنوان سفر به سرزمین ماسههای طلایی را دیده یا شنیدهاید. اگر خارگو را ببینید، بلغارستان در مقابل آن رنگ میبازد. سفر به سرزمین ماسههای طلایی با سفر به خارگو معنا مییابد؛ به شرط آنکه دلسوزی وجود داشته باشد و دولت شرایط را برای آن فراهم کند. رفتن به جزایر ایرانی در هر شرایطی برای هر ایرانی باید همچون سفر به سایر شهرها و استانهای کشور راحت و بدون مجوز باشد. سهولت سفر اولین و ضروریترین گام برای فراهمکردن شرایط سرمایهگذاری است؛ چنانچه این تصمیم عاقلانه اخیرا برای بوموسی گرفته شده است. هرجا که با کمک سرمایهگذاران داخلی آباد شود و مردم در آنجا صاحب اسکان و شغل شوند، خودبهخود امنیت را هم به همراه خواهد آورد. هرچه حضور گردشگران در جزایر ایرانی بیشتر و بیشتر شود و مانند قشم و کیش به بازدیدهای میلیون نفری در برخی از ایام سال برسد، امنیت هم میآید و دندان طمع دیگران نیز کشیده خواهد شد.