صد باد صبا اینجا با سلسله میرقصند
حکایت «شرق» و دلداگی به آن، سالهاست که در دل عاشقان مطبوعات جاری است. حفظ استقلال و عنایت به وجوهی مردمدارانه و گریز مسالمتجویانه از ادبیات دستوری دولتها همواره سرمشقی بوده است که «شرق» را به الگوی تابآورانه مطبوعات تبدیل کرده است.
امید طاهرخانی
حکایت «شرق» و دلداگی به آن، سالهاست که در دل عاشقان مطبوعات جاری است. حفظ استقلال و عنایت به وجوهی مردمدارانه و گریز مسالمتجویانه از ادبیات دستوری دولتها همواره سرمشقی بوده است که «شرق» را به الگوی تابآورانه مطبوعات تبدیل کرده است. در طول سالها، زخم توقیف و دادگاه و روزنامهنگاران زندانی و... همه و همه نتوانست جلوی رشد و ادامه حیات این منفذ خوشالحان دموکراسیطلبی را بگیرد و از همین روی است که «شرق»، «شرق» است و لابد که «شرق» میماند. باری، صد باد صبا را میتوان در لابهلای پنج هزار شماره «شرق» دید که میچرخند و میزایند و میرقصند و از برایش جانافشانی میکنند و دست آخر حریف میطلبند. شاید از آن روی که گزندی به او نرسد یا بیگزند شود. شاید هم از آن روی که «شرق» بر سنتی استوار است که در طرف درست قرار دارد. آگاهیبخشی، صناعت پیروز این روزگار است. آگاهی است که دست سپیدی و سیاهی را آشکارا میگرداند. «شرق»، سمتوسوی نور را نشان میدهد، سایهروشن واقعیات را. حال انتخاب با مخاطب است که در این رقص سماعگونه «شرق»، از تیر و ترکش سیاهی همراه با «شرق» برهد و در جستوجوی عدالت و آزادی با او همسو شود. بگذریم از بحرانها و حوادث و ناکامیهای مستولیشده بر مطبوعات و نهتنها «شرق». خشنودیم از اینکه «شرق» همچنان پر نفس و پر امید در حرکت است. این حرکت موتور پیشران و پیشرفت مطبوعات و رسانههاست. امثال «شرق» کماند و بااینهمه دعای ما بر تزایدشان. هر رسانه آزاد، فریادی است که میتواند رهاییبخش باشد؛ چه در بازی سیاست، چه در مخمصههای اقتصاد و چه در فرهنگ محصورشده.