|

موردکاوی یک پرونده بیمارستانی از منظر فسادستیزی

هفته گذشته خبری در فضای مجازی منتشر شد که گویا در بیمارستانی در تبریز به بیماران بخش شیمی‌درمانی به جای دارو، آب تزریق کرده‌اند و داروهای گران‌قیمت را در بازار فروخته‌اند.

موردکاوی یک پرونده بیمارستانی از منظر فسادستیزی

هفته گذشته خبری در فضای مجازی منتشر شد که گویا در بیمارستانی در تبریز به بیماران بخش شیمی‌درمانی به جای دارو، آب تزریق کرده‌اند و داروهای گران‌قیمت را در بازار فروخته‌اند. سپس یکی از مسئولان بیمارستان ضمن تکذیب این ماجرا، گفت داروهایی که در بازار عرضه شده، داروهای اهدایی به بیمارستان بوده و فرد مجرم با تلاش مسئولان بیمارستان شناسایی و دستگیر شده‌ است. همچنین او گفته که چهار نفر از کادر بیمارستان در این زمینه بازداشت شده‌اند. در این زمینه نکات زیر ارزش تأمل دارند:

۱- طبعا این رفتار مجرمانه از یک نفر به‌تنهایی ساخته نیست و نیاز به همکاری و هماهنگی گروهی دارد. سؤال این است که در یک محیط بیمارستانی که معمولا کارکنان تحت تأثیر فضای محل خدمت روحیه وظیفه‌شناسی و ایثارگری دارند، چگونه این چند نفر متخلف توانسته‌اند همدیگر را شناسایی کرده و با جلب اعتماد گروه متخلف را شکل بدهند؟ چگونه این ارتباط و سازمان‌دهی برای مدتی نه‌چندان کوتاه از دید مسئولان نظارتی پنهان مانده‌ است؟ آیا این به آن‌ معنی نیست که درگیر‌شدن نهادهای ناظر با پرونده‌هایی از نوع پوشش کارکنان یا تلاش برای تفکیک جنسیتی کارکنان فرصت اندکی برایشان باقی می‌گذارد که به مقوله شکل‌گیری گروه‌های متخلف بپردازند؟

۲- احتمالا داروهای اهدایی به بیمارستان ثبت‌و‌ضبط درستی نداشته و مجرمان با علم به این نکته به فکر سوءاستفاده از فرصت افتاده‌اند. آیا با توجه به ارزش بالای برخی داروها نباید مسئولان به فکر راه‌اندازی یک سیستم انبارداری ویژه باشند تا کسی نتواند از این آب گل‌آلود ماهی بگیرد؟

۳- فرایند تخصیص داروهای گران‌قیمت به بیماران مستمند نیز خودبه‌خود مستعد شکل‌گیری روابط مفسدانه است. 

در شرایطی که مجرمان می‌توانند به‌سادگی یارگیری کرده و با تشکیل یک تیم کامل به فعالیت بپردازند، و نگران  لو رفتن نباشند، آیا این احتمال نمی‌رود که توجه مجرمان به چنین نکته‌ای نیز جلب شده و بیماران نیازمند دارو را به‌اصطلاح تلکه کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که چنین روابط ناسالمی شکل نگیرد؟ مسئولان بیمارستان چه تدبیری برای پیشگیری از این نوع اقدامات اندیشیده‌اند و آیا تاکنون موردی از این اقدامات کشف شده‌ است؟ آیا صرف اینکه اکثریت قریب به اتفاق کادر درمانی کشورمان خدوم و ایثارگر و عاشق کارشان هستند، این تضمین را ایجاد می‌کند که افراد مجرم در این جمع بی‌ریا نفوذ نکرده و بار خود را  نخواهند بست؟

۴- مسئول اشاره‌شده، ماجرای سرقت داروهای بیماران شیمی‌درمانی و تزریق آب به آنان را تکذیب می‌کند، اما نمی‌گوید چگونه یقین پیدا کرده که چنین جرمی انجام نشده است. اساسا شیوه بررسی و نظارت او بر عملکرد بخش مزبور چگونه است که به او این اطمینان را می‌دهد؟ فراموش نکنیم که بسیاری از مسئولان کشورمان با کمال تأسف در برخورد با اتهام تخلف به واحد تحت امر، فقط «تکذیب» می‌کنند و صد البته هیچ‌گونه مدرکی برای اثبات ادعای خود رو نمی‌کنند. به‌همین‌دلیل کلمه تکذیب یکی از کلمات پربسامد در رسانه‌های ما است. وقتی قیمت دارو در بازار تا به این‌ حد بالا باشد، و تشکیل تیم مجرم تا به این‌ حد سهل و دور از نظارت، چرا باید با خوش‌خیالی ادعا کنیم که چنین تخلفی واقع نمی‌شود؟ اساسا آقای مسئول چه روشی را برای مقابله با چنین تخلفی و جلب اعتماد مردم به کار گرفته‌ یا از این به بعد خواهند گرفت؟ صرف اینکه ایشان با اعتماد‌به‌نفس بالا تکذیب می‌کنند، آیا می‌تواند اعتماد شهروندان را جلب کند؟

۵- مسئول محترم به نکته جالبی نیز اشاره می‌کند: «متأسفانه برخی رسانه‌ها با خبرپراکنی کاری کردند که بیماران دچار نگرانی و اضطراب شوند». گویی از دید ایشان رسانه‌ها مأموریتی غیر از رساندن خبر به شهروندان دارند و در این موردِ خاص آنان نباید با انتشار این خبر موجب نگرانی مردم می‌شدند! شاید ایشان هم همفکر مدیران شهری شهر محل سکونت دکتر استوکمان (قهرمان نمایش‌نامه دشمن مردم اثر هنریک ایبسن) هستند که او را به جرم افشای خبر آلوده‌بودن حمام‌های آب گرم شهر محکوم کردند. دکتر استوکمان نباید با دلسوزی خود کار را خراب می‌کرد و به تجارت صاحبان سرمایه شهر صدمه می‌زد.

با تأمل در همین چند نکته می‌توان تصویری از ناکارآمدی شیوه‌های فسادستیزی در کشورمان را به دست آورد: از سنتی‌ترین و ابتدایی‌ترین شیوه‌ها برای ثبت موجودی داروهای گران‌قیمت اهدایی استفاده می‌کنیم. نظارت ضعیفی داریم و مفسدان هرجا که بتوانند شبکه تشکیل داده و یارگیری می‌کنند و به‌راحتی افراد مورد اعتماد خود را از بخش‌های مختلف سازمان به یک حوزه نان‌وآب‌دار منتقل می‌کنند تا برای کار خلاف‌شان کمک ‌همدیگر باشند. وقتی هم کار خلاف اتفاق افتاد و به سیستم لطمه زد، بیشترین توجه‌مان به‌ جای تلاش برای اصلاح سیستم و جلوگیری از تکرار چنین جرم‌هایی، جلوگیری از انتشار خبر است و چه‌بسا اگر زورمان به آن خبرنگار بینوا برسد، او را هم گرفتار آب‌درمانی! (تزریق آب مقطر به جای دارو) می‌کنیم.