|

رسانه‌های مستقل و مشکلات اساسی مردم

همه می‌دانیم آن آرامش و طیب خاطر حکمرانی نه‌تنها با آمدن آقای جلیلی و امثالهم به مسند قدرت در دولت چهاردهم به کشور برنمی‌گشت، حتی اوضاع و فضای جامعه و سیمای مردم امروز آشفته‌تر و پریشان‌تر از گذشته می‌شد.

همه می‌دانیم آن آرامش و طیب خاطر حکمرانی نه‌تنها با آمدن آقای جلیلی و امثالهم به مسند قدرت در دولت چهاردهم به کشور برنمی‌گشت، حتی اوضاع و فضای جامعه و سیمای مردم امروز آشفته‌تر و پریشان‌تر از گذشته می‌شد. خب بخشی از مردم همت کردند پای صندوق‌های رأی رفتند؛ ابتدایی‌ترین خواسته آنان که بهبود اندکی در شرایط اقتصادی و معیشتی بود، اکنون نه‌تنها بهبود پیدا نکرده بلکه بدتر هم شده است. ذوب‌شدن پول ملی شوخی نیست، برای رفع چنین خطر عمیقی نیاز به جلسه پشت جلسه نیست. البته جلساتی که در سطح سران قوا برگزار می‌شود مهم است، اما ای‌کاش یک بار هم که شده به‌صورت مستقیم این مذاکره برای مردم پخش می‌شد و هم از کارشناسان مستقل خواسته می‌شد در آن حضور داشته باشند و نظرات آنان ملحوظ می‌شد. مدیران و مسئولان محترم توجه داشته باشند نیازی به این همه بخش‌نامه و دور هم جمع‌شدن در اتاق‌های فکر نیست؛ چون ما دیده‌ایم سال‌های درازی است که این قصه پر‌غصه در روند اقتصادی کشور ادامه دارد و در مقابل برای رفع مشکلات جلسات را پی‌در‌پی و متعدد می‌کنند، در‌حالی‌که منطقی‌ترین حالتی که در جهان مرسوم است، زمانی‌ که پول ملی به این شدت سقوط می‌کند، مقامات مسئول یکی پس از دیگری به‌صورت داوطلبانه اول از مردم عذرخواهی می‌کنند و بعدا به راحتی استعفا می‌دهند، چراکه خود را در آن مقام ذی‌صلاح نمی‌دانند‌. همین آقای همتی که قبل از مقام وزارت هفته‌ای نبود که درباره تورم و کاهش پول ملی توییت نکند و دولت وقت را به باد انتقاد نگیرد که حق با ایشان بود، حالا مدافع وضع موجود و حتی چه‌بسا با شعار تک‌نرخی‌کردن ارز خواستار افزایش قیمت دلار در برابر پول ملی است. پس نشان می‌دهد این صندلی است که واقعیت را تأیید می‌کند، نه واقعیت صندلی را. یا آقای فرزین، رئیس کل بانک مرکزی، تعیین‌کننده دلار را یک کانال تلگرامی در آمریکا می‌داند. جناب فرزین اگر یک پلتفرم در آمریکا این‌قدر قدرت و تدبیر دارد که اقتصاد ایران را در دستان خودش بچرخاند، پس جناب‌عالی و همکاران شما در سیستم بسیار عظیمی مانند بانک مرکزی با آن همه خدم و حشم چه کاری انجام می‌دهید؟ بله همه می‌دانیم و آن‌قدر سطح آگاهی جامعه بالا رفته که به راحتی مسئله تحریم‌های ظالمانه را درک می‌کند و می‌داند که کشور با بن‌بست‌های اساسی در زمینه تحریم‌ها مواجهه است و تا این مشکلات بر طرف نشود، نه‌تنها فرمول‌های آدام اسمیت معجزه نمی‌کند، بلکه بزرگ‌ترین اقتصاددانان دنیا و ایران مدیریت و نبض اقتصاد کشور را در دست داشته باشند هم نمی‌توانند چاره‌ای کنند. اما در چه زمانی این حلقه محاصره می‌بایست شکسته شود؟ چه دوره‌ای، چند سال دیگر؟ در اینکه ما در جنگ اقتصادی به سر می‌بریم شکی نیست، ولی هر جنگی بالاخره پایانی دارد؛ مانند جنگ هشت‌ساله تحمیلی بین ما و عراق که خلاصه با تدبیر و درایت تمام شد و رفت. اکنون هم برای رفع این تحریم‌ها ظالمانه باید یک‌صدا شد. این صبوری دولتمردان را مردم چگونه باید تحمل کنند؟ خط فقر هر روز پررنگ‌تر می‌شود. مشکلات کلانی که امروز مطرح است، باور کنید مردم درباره آنها فکر نمی‌کنند، اینکه هر روز گفته می‌شود ما ناترازی در انرژی‌ها داریم، ما مشکلات محیط زیست و فرسایش خاک داریم، مردم آن را شوخی می‌دانند، چون در تأمین معیشت، درمان، اجاره‌نشینی، آموزش و...‌ مانده‌اند.