در کشورهای در حال توسعه پایش، مدیریت و نظارت بر منابع آب کیفیت پایینی دارد
جغرافیای بحران آب
کاهش ذخایر آب زیرزمینی، تهدیدی بسیار جدی برای امنیت آبی کشورها به شــمار میآید، اما به نظر میرســد چندان جدی گرفته نشده است. برداشــت آب از منابع زیرزمینی، آب ذخیرهشده در زیر سطح زمین در ســفرهها، حــدود ۳۳ درصد کل برداشــت جهانی آب را تشــکیل میدهد
کاهش ذخایر آب زیرزمینی، تهدیدی بسیار جدی برای امنیت آبی کشورها به شــمار میآید، اما به نظر میرســد چندان جدی گرفته نشده است. برداشــت آب از منابع زیرزمینی، آب ذخیرهشده در زیر سطح زمین در ســفرهها، حــدود ۳۳ درصد کل برداشــت جهانی آب را تشــکیل میدهد. برای بیش از دو میلیارد نفر در سطح جهان، آب زیرزمینــی منبع اصلی تأمین آب اســت، درحالیکــه بیش از نیمی از آب آبیــاری برای تولید جهانی غذا از منابــع آب زیرزمینی تأمین میشود. افزون بر ایــن، آب زیرزمینــی در مواقع خشکســالی، اصلیترین ذخیره اســتراتژیک به شــمار میآید. مانند پسانداز بانکی که روز مبــادا به کار میآید، آب زیرزمینی نیــز در دوران فقر باران و برف به کمک جوامع میآید؛ بنابراین بدون ذخیره آب زیرزمینی پایدار، امنیت آبی جهان با ریسک بسیار بزرگتری در مقایسه با تصور کنونی از آن روبهرو خواهد بود.
جای بســی شــگفتی اســت که آب زیرزمینی با وجــود اهمیت حیاتــی آن برای ذخایر آبی جهان، در مقایســه با منابع رؤیتپذیرتر آب ســطحی در رودخانهها و مخازن، مدیریت درخور جایگاه خود را شــاهد نبوده اســت. در برخی مناطق جهان، پایــش و مدیریت آب زیرزمینــی در پایینترین ســطح کیفی قرار دارد. در کشــورهای در حال توسعه، غالبا نظارت وجود ندارد.
ایــن وضعیــت، آب زیرزمینــی را در اذهــان بــه منبعــی کــه بیحسابوکتاب قابل برداشت اســت تبدیل کرده؛ صاحبان اراضی نیــز با حفر چاه، دسترســی تقریبــا نامحدود بــه آب زیرزمینی پیدا میکنند. برخی کشــورها مانند هند، حتــی هزینههای برق مورد نیاز برای پمپــاژ آب از چاه را نیز یارانه میدهند تا مشــوقی برای تولید کشاورزی بیشتر باشد، غافل از اینکه تولید بیشتر به ازای اُفت سطح آب زیرزمینی به دست آمده است.
در نتیجه بیشتر آبخوانهای مهم در مناطق خشک و نیمهخشک جهــان، یعنــی مناطقی که اتکای زیــادی بــه آب زیرزمینی دارند، بهســرعت خالی میشــوند. آب زیرزمینی با آهنگی بسیار بیشتر از تغذیه طبیعی آبخوان پمپاژ میشود؛ به بیانی دیگر همانند یک ماده معدنی تمامشــدنی استخراج میشــود و تجدیدشدنی نیست. این روند بهوضوح در تمام مناطق جهان در کشــورهای چین، استرالیا، آفریقــا، آمریکایجنوبی، ایالت متحده، هند و خاورمیانه مشــاهده میشود. تقریبا همه این سفرهها در مناطق اصلی تولید کشاورزی جهان قرار دارند.
تغییــر اقلیم و تغییرات متعاقب آن در چرخــه آب، چالشهای آتی تأمیــن آب را بســیار پیچیدهتر میکند. تغییــر الگوهای بارش و تغذیــه آب زیرزمینــی و افزایش ســیل و خشکســالی، از جمله شناختهشــدهترین اثرات تغییر اقلیم هســتند و تردیدی برای تغییر نگرش در شــیوه کنونی مدیریت آب باقی نمیگذارند. پیشبینیها حکایت از آن دارند که به سبب تغییر اقلیم، نواحی بارانخیز شــاهد باران بیشــتر خواهند بود و نواحی خشک و کمباران جهان، اقلیــم خشــکتر و کمبارانتــری را تجربه خواهند کــرد (و تغذیه محدود کنونی هم کاهش مییابد)؛ بنابراین باید ظهور «ثروتمندان» و «محرومان» را در سیمای جهانی آب در آینده انتظار داشت.
ایران در زمره کشــورهایی اســت که در موضوع «خالیشــدن آب زیرزمینی» در بالاترین سطح قرار دارد. افزون بر این، چون پاسخ طبیعی انسان به خشکسالی، پمپاژ آب زیرزمینی بیشتر است، خالیشدن مســتمر آب زیرزمینی به احتمال بیشــتر، روند خشکشــدن مناطق خشک را تســریع خواهد کرد؛ مشــکلی که با رشــد زیاد جمعیت در همین مناطق تشدید خواهد شد.
پیامدهای خالیشــدن آب زیرزمینی فراتر از صرفا کاهش حجم آب شــیرین خواهد بود. وقتی ســطح آب زیرزمینــی پایین میرود، چاهها خشک شده و برای رســیدن به آب باید تا عمق بیشتری حفر شــوند. کیفیت آب زیرزمینی کاهش یافته و هزینه پمپاژ آب از عمق بیشــتر افزایش مییابد. در این میان مســئله نابرابری نیز به وجــود میآید، چراکه همــه افراد نمیتواننــد هزینههای مرتبط با حفر چاههای عمیقتر را متحمل شــوند؛ هزینههای انرژی بیشــتر برای پمپاژ آب زیرزمینی از عمق بیشــتر و تصفیــه آبی که غالبا در قســمتهای عمیقتر آبخوانهــا کیفیت پایینتری دارد. نشســت ســطح زمین، نفوذ آب دریا، کاهش جریان رودخانه، خشکشــدن چشــمهها، تالابها و خســارتهای اکولوژیکی، از دیگر پیامدهای ناخواسته خالیشدن سفرههای آب زیرزمینی هستند.
درک چرایی تنزل وضعیت ذخایر آب زیرزمینی، گام نخست برای حفاظت آنها در آینده اســت. رشــد ســریع و بیبرنامه جمعیت و ارتقای کیفیت زندگی، به همراه افزایش تقاضای غذا و انرژی، فشار بسیاری بر منابع محدود آب زیرزمینی وارد میآورند.
عامل دیگری که در وضعیت کنونی آب زیرزمینی اثرگذار است، قوانین و سیاستهای آبی هستند. بیشتر آنها به دورانی تعلق دارند که درک امروزی از روابط تنگاتنگ آب سطحی و زیرزمینی وجود نداشته است.
به همین صــورت، درک رو بــه تکامــل ما از تغییــر اقلیم، پدیده نســبتا جدیدی اســت و بهتازگی تأثیر خود را بــر تصمیمات ملی و منطقــهای مدیریــت آب گذاشته اســت. به بیانی دیگر، ضرورت گنجانــدن آب زیرزمینی در چارچوب جامع مدیریت آب که مبتنی بر واقعیت کاهش آب ســطحی تجدیدپذیر در مناطق خشک و نیمهخشک جهان باشد، فقط در این اواخر مسجل شده است.
چه باید کرد؟
درحالیکه بازگرداندن اقلیم به شرایط گذشته و آثار تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی برای بشــر امکانپذیر نیست، مدیریت دورانی که بحران آب زیرزمینی بر آن سایه افکنده امکانپذیر است، به شرط آنکــه توجه بیدرنگ جهانیان به چندین گام اساســی زیر معطوف شود:
گام نخســت، پذیرفتن این واقعیت است که در برخی بخشهای جهان، بهویژه در مناطق خشــک، آب بسیار بیشتری نسبت به حجم تجدیدپذیــر ســالانه مصرف میشــود. بارش، ذوب بــرف و جریان رودخانــه، دیگر برای تأمیــن نیازهای مختلــف (و در حال رقابت) جامعه کافی نیســت، زیرا شــکاف میان عرضــه و تقاضا معمولا بــا برداشــت از منابع آب زیرزمینــی تجدیدناپذیر جبران میشــود، حتی بیشــتر در دوره خشکســالی، ذخایــر آب زیرزمینی در برخی آبخوانهــای مهم در عرض چند دهه پایان خواهــد یافت. باید به افسانه بیحسابوکتابی که بر مصرف آب زیرزمینی سیطره دارد، پایان داده شود.
در گام نخســت، تلویحا به ضرورت کارآیی بســیار بیشتر مصرف آب در کشاورزی اشاره شده است. در سطح جهان، کشاورزی نزدیک به ۸۰ درصد مصرف آب را به خود اختصاص میدهد و همانگونه کــه در بالا گفته شــد، حداقل نیمی از آب آبیاری، از طریق ســفرههای زیرزمینــی تأمین میشــود. حتی اندکی ارتقــای کارایی مصرف آب در کشــاورزی، مصرف آب زیرزمینی را به شکل چشمگیری کاهش خواهد داد؛ از ســویی دیگر، آب موجود برای محیط زیســت، شهرها، تولید انرژی، صنعت و رشد اقتصادی را افزایش خواهد داد. تجربه برخی کشورها در این زمینه بسیار امیدوارکننده است.
دوم، تعداد بسیار اندکی از آبخوانهای مهم، مانند مخازن نفت کامل مطالعه شــدهاند. در نتیجــه، حجم آب زیرزمینی ناشــناخته است. بیشتر ارقام منتشرشــده درباره موجودی آب زیرزمینی، نه براساس شناخت واقعی میدانی، بلکه بر فرضیات تردیدبرانگیز درباره ضخامت و تخلخــل آبخوان مبتنی هســتند. در نتیجه، برآوردهای موجود دربــاره ذخیره آب زیرزمینی در یک آبخوان خاص تا چندین برابر تفاوت دارند. به بیانی دیگر، عدم قطعیت حجم ذخیره آب زیرزمینی، هم درباره آبخوانهای معین و هم در سطح جهانی، بــه حدی بالاســت کــه به هیچ وجــه پذیرفتنی نیســت. مطالعه هیدروژئولوژیکی آبخوانهای مهم جهان که براســاس آنها حجم آب زیرزمینی ذخیرهشــده مشــخص خواهد شــد و نیــز چگونگی تغییــرات کیفیــت با افزایش عمق و شــناخت کامــل خصوصیات آبخوان، با وضع مطلوب فاصله زیادی دارد.
ســوم، آب ســطحی و زیرزمینی باید تلفیقی مدیریت شده و «یــک منبع» در نظر گرفته شــوند. رفتار با ایــن دو منبع به عنوان پیکرههای جدا از هم به دورانی بازمیگردد که دانش ما از سیستمهای هیدروژئولوژیکی محدود بود؛ اما امروز از نظر علمی توجیهناپذیر است. اکنون بهخوبــی میدانیم که خالیشــدن آب زیرزمینی به کاهش جریــان رودخانه منجر میشــود و انحــراف بیش از انــدازه جریان رودخانه، تغذیه آب زیرزمینی را محدود میکند. برای نمونه برخی از رودخانههای بزرگ جهان مانند کلرادو، ایندوس و رودخانه زرد به دلیل برداشــت و تخصیص بیش از حد آب، از جمله پمپاژ آب زیرزمینی به اقیانوس نمیرسند.
چهارم، ســطح آب زیرزمینــی و نیز برداشــت از آبخوانها باید اندازهگیــری و پایش شــود؛ مهمتر از آن، دادهها باید به اشــتراک گذاشــته شــود. در غیراینصورت، مدیریت اثربخــش آبخوانهای مشــترک ناممکن است. سیاست انکار دادههای مربوط به وضعیت آبخوانهــای مشــترک میــان اســتانها، ایالتهــا یا کشــورها، با پیشــرفتهای جدید در فنون دورســنجی ماهوارهای بیمعناست. اکنــون ماهوارهها میتوانند تغییرات ذخیــره آب زیرزمینی را پایش کنند، بنابراین خودداری از انتشــار و اشــتراکگذاری دادهها راه به جایی نمیبرد.
پنجم، اذعان به اهمیت بنیــادی آب زیرزمینی به عنوان عنصری حیاتــی از ذخایر ملی و بینالمللی آب. درحالیکه توافقات موجود میان ایالتها و کشورها برای تقسیم آبهای سطحی در رودخانهها و دریاچهها فراوان اســت، ولی درباره آب زیرزمینی چنین نیســت. واقعیت آن اســت که شرایط لازم برای بهرهبرداری مسالمتآمیز از منابع آب زیرزمینی مشترک هنوز مهیا نیست. برای نمونه مطالعــات اخیر درباره حوضه آبریز کلرادو در غرب ایالات متحده و حوضههای آبریز دجله و فرات در خاورمیانه نشــان میدهد که فقدان نظارت و توافق چندجانبه ســبب شده منابع آب زیرزمینی با آهنگی سریع کاهش یابد.
اگــر درباره این گامها اقدامی نشود، گریزی از پیامدهای هولنــاک آن نخواهد بــود. باید پیوندهای تنگاتنــگ اقتصاد جهانی، مســائل ژئوپلیتیکی و روابط متقابل آب، انرژی، غذا را به رسمیت شناخت. نابودی آب زیرزمینی به کاهش قابل توجه تولید کشاورزی و انرژی تبدیل خواهد شد؛ در این صورت باید شاهد افزایش ناگهانی قیمت غذا و عواقب عمیق اقتصادی و سیاســی آن باشیم.
تداوم کاهش موجودی آب زیرزمینی ممکن اســت ناآرامیهای داخلــی و تعارضهای خشــونتآمیز بینالمللــی را در مناطقی از جهــان که هماکنون تنش آبی را تجربــه میکنند به وجود آورد. از شمال آفریقا تا خاورمیانه و جنوب آسیا، مناطقی که حفاری تا بیش از دو کیلومتر برای رسیدن به آب زیرزمینی متداول است، به احتمال فراوان نابودی آب زیرزمینی میتواند آتش تعارض را برافروزد.
مدیریــت بحــران جهانــی آب زیرزمینی نیازمند آگاهیبخشــی عمومی درباره مسائل حیاتی مذکور است. اقدامات معرفیشده در بالا گامهای مهمی در این زمینه به شــمار میآیند. وقتی مسئولان، منتخبان و تصمیمگیران امور آب و محیط زیســت و مردم، وضعیت منابع آب و نحوه تأثیرپذیری از تغییر اقلیم، بهرهبرداری بیش ازحد و رشد جمعیت را درک کنند، ضرورت اقدام جدی آشکار خواهد شد. درک همهجانبــه اهمیت آب زیرزمینی برای ذخیره و امنیت جهانی آب، مدیریت بحــران جهانی آب زیرزمینی و بهبود اساســی مدیریت منابع آب برای نسلهای آتی، اهمیت بنیادی دارد.