«شرق» بررسی میكند: تحزب در ایران
استمرار جبهه ملی امیدها و ناامیدیها
مهرشاد ایمانی : جبهه ملی اول به رهبری دكتر محمد مصدق با كودتای 28 مرداد سال 32 به اتمام رسید كه در شماره پیشین «تحزب در ایران» تا این مقطع را بررسی كردیم و در این شماره به جبهه ملی دوم و سوم میپردازیم و پس از كودتای 28 مرداد برخی از طرفداران مصدق در انتقاد به دولت كودتا نهضت مقاومت ملی را شكل دادند. هدف از این جنبش دفاع از دستاوردهای نهضت ملیشدن صنعت نفت در برابر دولتهای مستقرشده پس از سقوط دولت ملی مصدق بود. در شب بعد از کودتا حزب «مردم ایران» جلسهای تشکیل داده و از محمد مصدق اعلام پشتیبانی میکند. ایده اولیه ایجاد تشکلی برای مقابله با کودتا به ذهن محمد نخشب رسید و با مذاکراتی که با سیدرضا زنجانی با حضور حسین شاهحسینی و ابراهیم کریمآبادی انجام شد، توانستند قدمهای نخست را در شرایط خفقان بعد از کودتا بردارند. پس از موافقت سیدرضا زنجانی بیش از ۲۰۰ نسخه اعلامیه دستنویس با عنوان «نهضت ادامه دارد» تهیه و شبانه توسط خود او، حسین شاهحسینی و عباس رادنیا در بازار، خیابان شاپور و فرعیهای خیابان فرهنگ پخش شد.
شكلگیری نهضت مقاومت ملی
چند روز بعد زنجانی از نمایندگان احزاب سیاسی درخواست كرد تا در جلسهای در منزلش شرکت كنند و در آن جلسه، برای دعوت از نمایندگان مورد اعتماد احزاب و گروههای ملی و مذهبی، برای عضویت در سازمان جدید، مذاکره و تبادلنظر شد. در این جلسه، محمد نخشب (حزب مردم ایران)، خرگامی (نماینده حزب ایران)، عظیما (حزب ملت ایران)، حسن قاسمیه، مهدی بازرگان، حسین شاهحسینی، یدالله سحابی، ناصر صدرالحفاظی، احمد توانگر و مهندس وفایی حضور داشتند. در این جلسه به پیشنهاد ناصر صدرالحفاظی نام نهضت مقاومت ملی بر این جریان گذاشته شد. نهضت مقاومت ملی توانست در رویدادهای مهمی مانند تعطیلی بازار پس از كودتا، تجمع در خیابان پهلوی، چهارراه قوامالسلطنه و خیابان فردوسی در اعتراض به محاكمه دكتر مصدق، تظاهرات 21 آذر در اعتراض به ادامه محاكمه مصدق، تجمع اعتراضی دانشجویان به سفر نیکسون به تهران در روز 16 آذر و اعتراض به قرارداد کنسرسیوم تأثیرگذار باشد.
احزاب و گروههای متعددی در تشكیلدادن نهضت مقاومت ملی نقش داشتند كه از آن جمله میتوان به حزب مردم ایران، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب سوسیالیست، سازمان پانایرانیسم، جامعه بازاریان ملی و مسلمان، هیئت علمیه تهران و سازمان دانشجویان ملی اشاره كرد. یکی دیگر از این احزاب علاقهمند حزب نیروی سوم بود که به دلیل انشعابی که در این حزب پیش آمد، حزب سوسیالیست به رهبری محمدعلی خنجی به نهضت پیوست و عضویت جامعه سوسیالیست به رهبری خلیل ملکی پس از بررسی از سوی رهبری نهضت مقاومت ملی به دلیل ملاقات مخفیانه با شاه و پولگرفتن از دربار برای تأمین مخارج حزب و ارگان روزنامه رسمی حزب نیروی سوم، مخالفت با مواضع مصدق و انتشار اعلامیه قبول کودتا و حمایت از دولت سرلشکر فضلالله زاهدی مورد پذیرش واقع نشد. نهضت مقاومت ملی از سال ۳۲ تا ۳۴ در بازار و دانشگاهها نسبتا فعال بود و از سال ۱۳۳۵ بهتدریج از شدت فعالیت آن کاسته شد و فعالیتهای آن رو به افول گذاشت. ازجمله دلایل ناکامی نهضت میتوان به دستگیری گسترده سران نهضت، بهویژه سیدرضا زنجانی و اعضای کمیته مرکزی در فروردین ۱۳۳۴، اشاره كرد. فعالیتهای نهضت تا سال 1339 به صورت نیمهفعال
ادامه داشت تا آنكه در 30 تیر 1339 و با ایجاد جبهه ملی دوم به كار خود پایان داد.
شكلگیری جبهه ملی دوم
با رشد نارضایتیها و گشایش نسبی فضای سیاسی ایران در سال ۱۳۳۹ رهبران و اعضا و هواداران جبهه ملی دوباره فعالیت سیاسی خود را از سر گرفتند و به دعوت الهیار صالح تعدادی از ملیگرایان شامل مهدی بازرگان، کریم سنجابی، ابراهیم کریمآبادی احمد رضوی، ادیب برومند، اصغر پارسا، جلال غنیزاده، جهانگیر حقشناس، حسن قاسمیه، حسن نزیه، باقر کاظمی، عبدالحسین اردلان، عبدالحسین خلیلی، علی شهیدزاده، دکتر غلامحسین صدیقی، محمدعلی خنجی، سیدمحمدعلی کشاورزصدر، محمود نریمان، مهدی آذر و نصرتالله امینی برای فعالیت انتخاباتی و فعالیت سیاسی گردهم جمع شدند و پس از تشکیل چند جلسه به پیشنهاد دکتر سنجابی نام این مجموعه جبهه ملی ایران خوانده شد و اعلامیه تشکیل جبهه ملی دوم انتشار یافت. پس از آن شورای مرکزی برای تکمیل خود چندین نفر دیگر از شخصیتهای ملی را به شورا دعوت كرد که عبارت بودند از: داریوش فروهر، شاپور بختیار، یدالله سحابی، محمود طالقانی، احمد زیرکزاده، اقبال کرمانشاهی، امیرتیمور کلالی، سیدباقر جلالیموسوی، حسین راضی، حسین صدر، سعید فاطمی، سیدضیاءالدین حاجسیدجوادی، شمسالدین امیرعلائی، علیاشرف منوچهری و کاظم حسیبی.
جبهه ملی دوم در اردیبهشت سال40 میتینگ بزرگی در میدان جلالیه تهران برپا كرد. سخنرانان این میتینگ، دکتر کریم سنجابی، دکتر غلامحسین صدیقی و شاپور بختیار بودند. داریوش فروهر نيز در پایان، قطعنامه میتینگ را قرائت كرد و خطاب به شعاردهندگان گفت: «با سکوت خشمگین خود، قدرت، انضباط و مرتبت خویش را به جهانیان نشان دهید». در نتیجه استقبال مردم از میتینگ جبهه ملی و دوباره زندهشدن نام مصدق بر زبانهای مردمی که در خیابان و در عرصه عمومی حضور داشتند، شورای مرکزی جبهه ملی تصمیم گرفت پس از سالها در سالگرد ۳۰تیر، مراسم یادبودی بر مزار كشتهشدگان 30تیر در ابنبابویه برگزار کند. جبهه ملی در سال ۱۳۴۱ نخستین و بزرگترین کنگره خود را با حضور ۱۷۰ نفر از منتخبان حوزههای خود از سراسر کشور برگزار كرد. ریاست کنگره با الهیار صالح بود و نواب رئیس، دکتر کریم سنجابی و دکتر مهدی آذر بودند و آقایان ادیب برومند، حسین اردهالی، حسن نزیه و اردودری نیز از سوی منتخبان به سمت منشیهای جلسات انتخاب شدند. نخستین سخنران جلسه کنگره، به دلیل همزمانی با بعثت پیامبر اسلام، آیتالله طالقانی بود.
انحلال جبهه ملی دوم
پس از تلاش فعالان جبهه ملی برای برگزاری تظاهرات اعتراضآمیز در ششم بهمن سال ۱۳۴۱ در اعتراض به برنامه همهپرسی انقلاب سفید شاه و ملت، جمعی از اعضای جبهه ملی دستگیر شدند. در دوران پرتلاطم ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳، بارها رژیم با دستگیری اعضای شورای مرکزی و اعضای عادی جبهه ملی بهويژه دانشجویان، سعی در برهمزدن این سازمان داشت که از آن جمله میتوان به فاجعه بهمن ۱۳۴۰ در حمله به دانشگاه تهران و دانشجویان اعتصابی از سوي گارد شاهنشاهی اشاره کرد. اکثریت اعضای شورای مرکزی و تمام اعضای هیئت اجرائیه در بهمن ۱۳۴۲ در پی صدور اعلامیه «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» در اعتراض به اصلاحات معروف به «انقلاب سفید» از سوی محمدرضا شاه به زندان افتادند. با توجه به مشکلات پیشآمده درون سازمانها و جناحبندیهای حاصل از حضورنداشتن نهضت آزادی و گروه خلیل ملکی و با توجه به زندانیشدن رهبران، مسئولان و فعالان ردههای اول و دوم، جبهه ملی بسیار ضعیف شده و قادر به تجدید سازماندهی ساختار خود نشد. برخی افرادی که در کنگره نتوانسته بودند رأی بیاورند نيز با نامهنگاری به دکتر مصدق که در حصر و تبعید بهسر میبرد، اخباری ناخوشایند از جبهه ملی اعلام میکردند؛
ازاینرو در اوایل سال ۱۳۴۳، مبادله نامههایی میان دکتر مصدق و رهبران جبهه ملی درباره ساختار تشکیلاتی جبهه، به استعفای شورای مرکزی و اعلام انحلال جبهه ملی دوم انجامید. در پایان جلسهای که در منزل ادیب برومند برگزار شد، همه اعضای شورای مرکزی بهجز مهندس کاظم حسیبی و ادیب برومند، از سمتهای خود استعفا دادند و سیاست صبر و انتظار از سوی الهیار صالح به صورت رسمی سیاست جبهه ملی اعلام شد. در پی این تعطیلی، دكتر مصدق درحالیکه در تبعید بود، دستور داد احزاب نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، جبهه ملی سوم را تشکیل دهند و خودش رهبری آن را بر عهده بگیرد که با مرگ مصدق هرگز تشکیل نشد.
جبهه ملی بعد از انقلاب
جبهه ملی در سال ۱۳۵۶ با رهبری کریم سنجابی مجدد احیا شد. پس از پیروزی انقلاب، مهدی بازرگان بهعنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب ایران، تشکیل کابینه داد و بیشتر اعضای کابینه او اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند؛ اما دیری نپایید كه اختلافهايي میان این جبهه و مسئولان وقت پدید آمد؛ به نحوی كه جبهه ملی به تسخیرشدن سفارت آمریكا و لایحه قصاص اعتراض كرد و در نهایت در اوایل دهه 60 غیرقانونی اعلام شد. جبهه ملی در دهه 60 فعالیت عمومی نداشت و تنها توانست سازمانهای باقیمانده را حفظ كند تا آنكه در سال 73، این جبهه به رهبری ادیب برومند و با حضور افرادی مانند علی اردلان، سیدحسین موسویان، مسعود حجازی، حسین شاهحسینی و پرویز ورجاوند مجدد شكل گرفت.
مهرشاد ایمانی : جبهه ملی اول به رهبری دكتر محمد مصدق با كودتای 28 مرداد سال 32 به اتمام رسید كه در شماره پیشین «تحزب در ایران» تا این مقطع را بررسی كردیم و در این شماره به جبهه ملی دوم و سوم میپردازیم و پس از كودتای 28 مرداد برخی از طرفداران مصدق در انتقاد به دولت كودتا نهضت مقاومت ملی را شكل دادند. هدف از این جنبش دفاع از دستاوردهای نهضت ملیشدن صنعت نفت در برابر دولتهای مستقرشده پس از سقوط دولت ملی مصدق بود. در شب بعد از کودتا حزب «مردم ایران» جلسهای تشکیل داده و از محمد مصدق اعلام پشتیبانی میکند. ایده اولیه ایجاد تشکلی برای مقابله با کودتا به ذهن محمد نخشب رسید و با مذاکراتی که با سیدرضا زنجانی با حضور حسین شاهحسینی و ابراهیم کریمآبادی انجام شد، توانستند قدمهای نخست را در شرایط خفقان بعد از کودتا بردارند. پس از موافقت سیدرضا زنجانی بیش از ۲۰۰ نسخه اعلامیه دستنویس با عنوان «نهضت ادامه دارد» تهیه و شبانه توسط خود او، حسین شاهحسینی و عباس رادنیا در بازار، خیابان شاپور و فرعیهای خیابان فرهنگ پخش شد.
شكلگیری نهضت مقاومت ملی
چند روز بعد زنجانی از نمایندگان احزاب سیاسی درخواست كرد تا در جلسهای در منزلش شرکت كنند و در آن جلسه، برای دعوت از نمایندگان مورد اعتماد احزاب و گروههای ملی و مذهبی، برای عضویت در سازمان جدید، مذاکره و تبادلنظر شد. در این جلسه، محمد نخشب (حزب مردم ایران)، خرگامی (نماینده حزب ایران)، عظیما (حزب ملت ایران)، حسن قاسمیه، مهدی بازرگان، حسین شاهحسینی، یدالله سحابی، ناصر صدرالحفاظی، احمد توانگر و مهندس وفایی حضور داشتند. در این جلسه به پیشنهاد ناصر صدرالحفاظی نام نهضت مقاومت ملی بر این جریان گذاشته شد. نهضت مقاومت ملی توانست در رویدادهای مهمی مانند تعطیلی بازار پس از كودتا، تجمع در خیابان پهلوی، چهارراه قوامالسلطنه و خیابان فردوسی در اعتراض به محاكمه دكتر مصدق، تظاهرات 21 آذر در اعتراض به ادامه محاكمه مصدق، تجمع اعتراضی دانشجویان به سفر نیکسون به تهران در روز 16 آذر و اعتراض به قرارداد کنسرسیوم تأثیرگذار باشد.
احزاب و گروههای متعددی در تشكیلدادن نهضت مقاومت ملی نقش داشتند كه از آن جمله میتوان به حزب مردم ایران، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب سوسیالیست، سازمان پانایرانیسم، جامعه بازاریان ملی و مسلمان، هیئت علمیه تهران و سازمان دانشجویان ملی اشاره كرد. یکی دیگر از این احزاب علاقهمند حزب نیروی سوم بود که به دلیل انشعابی که در این حزب پیش آمد، حزب سوسیالیست به رهبری محمدعلی خنجی به نهضت پیوست و عضویت جامعه سوسیالیست به رهبری خلیل ملکی پس از بررسی از سوی رهبری نهضت مقاومت ملی به دلیل ملاقات مخفیانه با شاه و پولگرفتن از دربار برای تأمین مخارج حزب و ارگان روزنامه رسمی حزب نیروی سوم، مخالفت با مواضع مصدق و انتشار اعلامیه قبول کودتا و حمایت از دولت سرلشکر فضلالله زاهدی مورد پذیرش واقع نشد. نهضت مقاومت ملی از سال ۳۲ تا ۳۴ در بازار و دانشگاهها نسبتا فعال بود و از سال ۱۳۳۵ بهتدریج از شدت فعالیت آن کاسته شد و فعالیتهای آن رو به افول گذاشت. ازجمله دلایل ناکامی نهضت میتوان به دستگیری گسترده سران نهضت، بهویژه سیدرضا زنجانی و اعضای کمیته مرکزی در فروردین ۱۳۳۴، اشاره كرد. فعالیتهای نهضت تا سال 1339 به صورت نیمهفعال
ادامه داشت تا آنكه در 30 تیر 1339 و با ایجاد جبهه ملی دوم به كار خود پایان داد.
شكلگیری جبهه ملی دوم
با رشد نارضایتیها و گشایش نسبی فضای سیاسی ایران در سال ۱۳۳۹ رهبران و اعضا و هواداران جبهه ملی دوباره فعالیت سیاسی خود را از سر گرفتند و به دعوت الهیار صالح تعدادی از ملیگرایان شامل مهدی بازرگان، کریم سنجابی، ابراهیم کریمآبادی احمد رضوی، ادیب برومند، اصغر پارسا، جلال غنیزاده، جهانگیر حقشناس، حسن قاسمیه، حسن نزیه، باقر کاظمی، عبدالحسین اردلان، عبدالحسین خلیلی، علی شهیدزاده، دکتر غلامحسین صدیقی، محمدعلی خنجی، سیدمحمدعلی کشاورزصدر، محمود نریمان، مهدی آذر و نصرتالله امینی برای فعالیت انتخاباتی و فعالیت سیاسی گردهم جمع شدند و پس از تشکیل چند جلسه به پیشنهاد دکتر سنجابی نام این مجموعه جبهه ملی ایران خوانده شد و اعلامیه تشکیل جبهه ملی دوم انتشار یافت. پس از آن شورای مرکزی برای تکمیل خود چندین نفر دیگر از شخصیتهای ملی را به شورا دعوت كرد که عبارت بودند از: داریوش فروهر، شاپور بختیار، یدالله سحابی، محمود طالقانی، احمد زیرکزاده، اقبال کرمانشاهی، امیرتیمور کلالی، سیدباقر جلالیموسوی، حسین راضی، حسین صدر، سعید فاطمی، سیدضیاءالدین حاجسیدجوادی، شمسالدین امیرعلائی، علیاشرف منوچهری و کاظم حسیبی.
جبهه ملی دوم در اردیبهشت سال40 میتینگ بزرگی در میدان جلالیه تهران برپا كرد. سخنرانان این میتینگ، دکتر کریم سنجابی، دکتر غلامحسین صدیقی و شاپور بختیار بودند. داریوش فروهر نيز در پایان، قطعنامه میتینگ را قرائت كرد و خطاب به شعاردهندگان گفت: «با سکوت خشمگین خود، قدرت، انضباط و مرتبت خویش را به جهانیان نشان دهید». در نتیجه استقبال مردم از میتینگ جبهه ملی و دوباره زندهشدن نام مصدق بر زبانهای مردمی که در خیابان و در عرصه عمومی حضور داشتند، شورای مرکزی جبهه ملی تصمیم گرفت پس از سالها در سالگرد ۳۰تیر، مراسم یادبودی بر مزار كشتهشدگان 30تیر در ابنبابویه برگزار کند. جبهه ملی در سال ۱۳۴۱ نخستین و بزرگترین کنگره خود را با حضور ۱۷۰ نفر از منتخبان حوزههای خود از سراسر کشور برگزار كرد. ریاست کنگره با الهیار صالح بود و نواب رئیس، دکتر کریم سنجابی و دکتر مهدی آذر بودند و آقایان ادیب برومند، حسین اردهالی، حسن نزیه و اردودری نیز از سوی منتخبان به سمت منشیهای جلسات انتخاب شدند. نخستین سخنران جلسه کنگره، به دلیل همزمانی با بعثت پیامبر اسلام، آیتالله طالقانی بود.
انحلال جبهه ملی دوم
پس از تلاش فعالان جبهه ملی برای برگزاری تظاهرات اعتراضآمیز در ششم بهمن سال ۱۳۴۱ در اعتراض به برنامه همهپرسی انقلاب سفید شاه و ملت، جمعی از اعضای جبهه ملی دستگیر شدند. در دوران پرتلاطم ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳، بارها رژیم با دستگیری اعضای شورای مرکزی و اعضای عادی جبهه ملی بهويژه دانشجویان، سعی در برهمزدن این سازمان داشت که از آن جمله میتوان به فاجعه بهمن ۱۳۴۰ در حمله به دانشگاه تهران و دانشجویان اعتصابی از سوي گارد شاهنشاهی اشاره کرد. اکثریت اعضای شورای مرکزی و تمام اعضای هیئت اجرائیه در بهمن ۱۳۴۲ در پی صدور اعلامیه «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» در اعتراض به اصلاحات معروف به «انقلاب سفید» از سوی محمدرضا شاه به زندان افتادند. با توجه به مشکلات پیشآمده درون سازمانها و جناحبندیهای حاصل از حضورنداشتن نهضت آزادی و گروه خلیل ملکی و با توجه به زندانیشدن رهبران، مسئولان و فعالان ردههای اول و دوم، جبهه ملی بسیار ضعیف شده و قادر به تجدید سازماندهی ساختار خود نشد. برخی افرادی که در کنگره نتوانسته بودند رأی بیاورند نيز با نامهنگاری به دکتر مصدق که در حصر و تبعید بهسر میبرد، اخباری ناخوشایند از جبهه ملی اعلام میکردند؛
ازاینرو در اوایل سال ۱۳۴۳، مبادله نامههایی میان دکتر مصدق و رهبران جبهه ملی درباره ساختار تشکیلاتی جبهه، به استعفای شورای مرکزی و اعلام انحلال جبهه ملی دوم انجامید. در پایان جلسهای که در منزل ادیب برومند برگزار شد، همه اعضای شورای مرکزی بهجز مهندس کاظم حسیبی و ادیب برومند، از سمتهای خود استعفا دادند و سیاست صبر و انتظار از سوی الهیار صالح به صورت رسمی سیاست جبهه ملی اعلام شد. در پی این تعطیلی، دكتر مصدق درحالیکه در تبعید بود، دستور داد احزاب نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، جبهه ملی سوم را تشکیل دهند و خودش رهبری آن را بر عهده بگیرد که با مرگ مصدق هرگز تشکیل نشد.
جبهه ملی بعد از انقلاب
جبهه ملی در سال ۱۳۵۶ با رهبری کریم سنجابی مجدد احیا شد. پس از پیروزی انقلاب، مهدی بازرگان بهعنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب ایران، تشکیل کابینه داد و بیشتر اعضای کابینه او اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند؛ اما دیری نپایید كه اختلافهايي میان این جبهه و مسئولان وقت پدید آمد؛ به نحوی كه جبهه ملی به تسخیرشدن سفارت آمریكا و لایحه قصاص اعتراض كرد و در نهایت در اوایل دهه 60 غیرقانونی اعلام شد. جبهه ملی در دهه 60 فعالیت عمومی نداشت و تنها توانست سازمانهای باقیمانده را حفظ كند تا آنكه در سال 73، این جبهه به رهبری ادیب برومند و با حضور افرادی مانند علی اردلان، سیدحسین موسویان، مسعود حجازی، حسین شاهحسینی و پرویز ورجاوند مجدد شكل گرفت.