در میزگردی با موضوع کنکور و درآمدهای میلیاردی بررسی شد
گره چندهمتی کنکور
شرق: «کنکور و درآمدهای میلیاردی» عنوان میزگردی است که بهتازگی با حضور کارشناسان و برخی مقامهای مسئول درباره کنکور برگزار شده است.
شرق: «کنکور و درآمدهای میلیاردی» عنوان میزگردی است که بهتازگی با حضور کارشناسان و برخی مقامهای مسئول درباره کنکور برگزار شده است.
موضوع کنکور اغلب با دو دسته نظر متفاوت از سوی کارشناسان و افکار عمومی ارزیابی میشود. اکثریت مخالف کنکور معتقدند کنکور وقت دانشآموزان را میگیرد، اوضاع روحی و روانی آنها را به هم میریزد و هزینههای زیادی برای اولیا و خانوادهها ایجاد میکند که در نتیجه به شکلگیری مافیای کنکور منجر میشود. در نتیجه این اتفاقات است که انحراف بزرگی از اهداف آموزشی و پرورشی شکل میگیرد. گروه دیگری که موافق کنکور هستند و تعدادشان هم به نظر کمتر از دسته اول میآید، معتقدند که رشتههای پرمخاطب و پرتقاضا ظرفیت محدودی دارند و خواهان بسیار؛ برای همین چارهای جز کنکور وجود ندارد. در این میان اقداماتی که بتوانند خطرات کنکور را کاهش دهند هم انجام گرفته که یک نمونهاش سال گذشته با برگزاری دومرحلهای کنکور اجرائی شد. تصمیمات دیگری نظیر افزایش تأثیر سوابق تحصیلی در نتیجه کنکور که از ۴۰ درصد شروع شده و طی یک برنامه پلکانی به ۶۰ درصد رسیده از دیگر اقدامات مهم در این مسیر است. با وجود این تصمیمات اما هنوز هم تعداد زیادی از فرهیختگان، نخبگان تعلیم و تربیت و دانشمندان عرصه علمی کشور معتقدند کنکور بیشتر از آنکه فایده داشته باشد، ضرر دارد و بر همین اساس باید اقدامات اساسی صورت بگیرد. برای همین و به منظور ارزیابی اتفاقات اخیر حول کنکور و مسئله مهم گردش مالی آن که شاید مهمترین عامل در تصمیمگیری برای آن باشد میزگردی با حضور علی امرایی، عضو کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت، هامون سبطی، دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت آموزشی، ابراهیم سحرخیز، معاون سابق وزیر آموزش و پرورش در آموزش متوسطه، محمدصادق عبداللهی، مدیرگروه آموزش و پرورش مرکز پژوهشهای مجلس برگزار شده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
فرصتها و تهدیدهای کنکور
در ابتدای این نشست علی امرایی، عضو کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت با اشاره به فرصتها و تهدیدهای کنکور گفت: در هر حال نظام سنجش و پذیرش در کشور ما باید به شکلی طراحی شود که افراد را برای پذیرش در رشتههای پرمتقاضی بتواند تفکیک کند. رشتههای پرمتقاضی ما هم در سه رشته علوم تجربی، علم انسانی و علوم ریاضی دستهبندی میشوند. این رشتهها در حال حاضر و به صورت مشخص در «علوم تجربی» علوم پزشکی، در «علوم انسانی» رشته حقوق، دانشگاه فرهنگیان و روانشناسی دانشگاههای برتر و در «علوم ریاضی» هم رشتههای مهندسی نفت و کامپیوتر به شمار میآیند که اینها ۱۳ درصد از ظرفیت کد رشتهمحلهای دانشگاهی را شامل میشوند. همین عدد کوچک نشان میدهد که ۸۷ درصد از ظرفیت دانشگاهی ما صرفا بر اساس سوابق تحصیلی و معدل پذیرش دانشجو دارد.
به نظر میرسد کنکور در حال حاضر در کشور ما تنها روش عادلانهای است که میشود افراد را بهخصوص از مناطق محروم برای پذیرش در رشتههای تاپ و درجه یک سنجش کرد. کنکور عیبهایی دارد و ما متأسفانه در طول این چند سال به سمتی نرفتیم که این عیبها و ایرادها را مرتفع کنیم. هر زمانی که طرحی تحت عنوان حذف کنکور آمده، حتما یک چالشهایی روبهروی این قضیه بوده و متأسفانه سیاستگذاران علیرغم اینکه حذف کنکور را تصویب میکنند ولی اقدامی در جهت اینکه روش مناسب و عادلانهای به جای کنکور بتوانند پیاده کنند، صورت نمیگیرد.
برای اینکه حذف کنکور را عملی کنیم باید کار کارشناسی برای آن انجام دهیم. این کار کارشناسی هم کار یک یا دو سال نیست. این مسئله حتما به ۱۰ سال تحقیق نیاز دارد؛ چراکه کل نظام سنجش و پذیرش ما از اول انقلاب تا الان بر پایه «کنکور» تعریف شده است. برای همین وقتی تصمیم بگیرید که تغییری در آن ایجاد کنید حتما باید در سطحی ملی مطالعه و تحقیق و کار کارشناسی انجام دهید. البته در طول یکی دو سال اخیر دیدم که کار کنکور به شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی، دولت و حتی به قوه قضائیه و دیوان عدالت اداری کشیده شد. اینها نشان نگاه ملی به این قضیه است.
امرایی در ادامه این گفتوگو درباره مصوبه کنکور گفت: ما برای تصویب یک طرح در مجلس یا نوشتن یک آییننامه در قوه قضائیه یا نوشتن یک سیاست در شورای عالی انقلاب فرهنگی حتما نیاز به یکسری بررسیها و اطلاعات داریم. مثلا الان برای ترسناک جلوهدادن کنکور هر کس عددی از گردش مالی آن را بیان میکند اما عدد واقعی کدام است؟ ۳۰ هزار میلیارد یا ۴۰ هزار میلیارد یا بیشتر از آن؟ به نظرم این عدد قابل محاسبه نیست. شاید بیشتر از ۶۰ هزار میلیارد باشد. کسی چه میداند. وقتی این عدد محاسبه نشده و مطالعهای برای راستیآزمایی آن صورت نگرفته ما هم هیچوقت نمیتوانیم به سمت بهبود نظام سنجش و پذیرش برویم. چون ما با این اعداد غیرکارشناسی فقط داریم کنکور را ترسناک جلوه میدهیم و میگوییم از آن فاصله بگیرید اما برنامهای برای بعد آن نداریم. این در حالی است که ما طرح دادیم در دل همین کنکور میشود معدل را اثر داد. در دل همین کنکور میشود از سوابق تحصیلی هم استفاده کرد؛ بهطوریکه داوطلبان هم راضی باشند و این موج نارضایتی که هر روز دارد به دست ما میرسد بعد از اینکه این مصوب در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد، به کمترین حد خودش برسد.
امرایی در بخش پایانی صحبتهایش میگوید: دلایل مخالفت با کنکور را تقریبا همه میدانند. هزینههای گزافی که موجب ایجاد ناعدالتی میان دانشآموز برخوردار و غیربرخوردار میشود، در کنار استرسی که به بچهها وارد میشود یا ماجرای مافیای کنکور همه از عواملی است که بسیاری با کنکور مخالف باشند.
اما من میخواهم از دریچه دیگری به کنکور نگاه کنم. در حال حاضر تأثیر کنکور در پذیرش دانشگاهی ۵۰ درصد است و ۵۰ درصد بقیه به معدل اختصاص دارد. پس کسی که از آن ۵۰ درصد کنکور نمیتواند الان فاصله بگیرد و حتما باید مثل قبل کتابهای کنکور، کتابهای تشریحی، کتاب امتحان نهایی و… را بخرد. مسئله مافیا هم چنین است که میدانیم کنکور که حذفشدنی نیست. این را هر وزیر بر سر کار آمد بیان کرد. شاید سهمش کم شود اما حذف نمیشود. در حال حاضر ما ۱۳ رشته پرمتقاضی داریم که بهترین روش پذیرش آنها از دریچه کنکور است. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم نگفته که کنکور کاملا حذف میشود، بلکه بیان کرده سهم آن در پذیرش نهایتا تا ۴۰ درصد کاهش مییابد. از سوی دیگر حذف کنکور بههیچوجه به حذف مافیا منجر نمیشود؛ چراکه اگر اصالت را معدل بدهیم آن وقت حجم تولیدات به سمتی میرود که بچهها معدل بهتری کسب کنند و برای همین تولید و انتشار کتابها و فروش گسترده آنها همچنان وجود دارد. مسئله دیگر، مسئله مدارس غیرانتفاعی و تأثیرشان در کسب معدل بالاست. من اینجا اشاره کوچکی به مسئله مدارس غیرانتفاعی بکنم. رمزش دقیقا همینجاست؛ مدارس خاص و غیرانتفاعی. اگر این دانشآموزان در مدارس غیرانتفاعی تحصیل کنند، آموزش بهتری دریافت میکنند و نمره امتحان نهایی و کتبی بهتری هم دریافت میکنند. شما الان در جریان هستید که امسال در تمام دانشآموزان کشور فقط یک نفر توانست در امتحانات نهایی معدل ۲۰ کسب کند. بنابراین مدارس و هزینههایی که در این بخش میشود در مسئله پذیرش تأثیرگذار است. در مجموع من معتقدم که این وضعیت فعلی کنکور مناسب است.
کنکور و پوپولیسم آموزشی
در بخش دیگری از این گفتوگو هامون سبطی، دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت آموزشی ابتدا کمی درباره نهاد متبوعش توضیحاتی ارائه کرد و گفت: کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت از سه کارگروه تشکیل شده است؛ کارگروه آموزش (آموزش و پرورش)، کارگروه آموزش عالی (که بیشتر مربوط به مسائل وزارت علوم میشود) و کارگروه وزارت بهداشت.
این سه کارگروه در هم تلفیق میشوند و ریاست آن هم با جناب آقای جلواتی است که زیر نظر هیئتمدیره دیدهبان با ریاست آقای دکتر توکلی و معاون حقوقی رئیسجمهور، یکی دو نفر از وزرا و اعضای هیئتمدیره مجلس و خیلی از کسانی که به هر حال در این سالها و این دههها در امر آموزش تأثیرگذار بودند، چون متشکل از ۲۲ کمیسیون است. یکی از کمیسیونهای فعال این نهاد، کمیسیون آموزش است. من در آنجا به عنوان دبیر کمیسیون کاملا به صورت افتخاری از سال 95 در خدمت دیدهبان و مردم ایران بودم.
سبطی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره ساختار این نهاد و اینکه آیا یکم سازمان مردمنهاد است یا خیر گفت: این نهاد یک NGO و کاملا مردمنهاد است. اغلب افرادی که در آنجا هستند به شکل افتخاری کار میکنند؛ یعنی درآمدی از این بابت ندارند. گاهی وقتها از خودشان هم خرج میکنند چون افتخاری است.
سبطی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره اظهارات آقای امرایی و نظرش درباره وضعیت فعلی کنکور هم گفت: «من فکر میکنم از این جهت من و آقای امرایی در خیلی از مواضع مشترک هستیم، حالا یکی دو تا اختلاف هم شاید داشته باشیم که بیشتر در جزئیات است. اما اجازه بدهید من از دید دیگری به قضیه نگاه کنم؛ یعنی شما اینجا نظراتی را فرمودید که نظراتی است که بارها در رسانه شنیده میشود و خیلی از آنها هم تبدیل شده به سنگبنای تصمیمات اساسیای که برای آموزش و پذیرش و سنجش کشور گرفته میشود که همانطور که آقای امرایی گفتند یک موضوع ملی است و میتواند تبعات خیلی خوب و خطیری داشته باشد. من در اینجا اصلا قصد ندارم که کسی را خدایناکرده تخطئه یا تحسین کنم. من فقط میخواهم موضوع به صورت علمی بررسی بشود.
ما بحثی داریم به اسم ژورنالیسم و یک بحثی داریم به اسم پوپولیسم. اتفاقی که در پوپولیسم میافتد این است که ما به مردم یا به مخاطبانمان مشکلاتشان را میگوییم. مدام بر مشکلاتشان تأکید میکنیم و آنها با شنیدن این تأکیدات احساس میکنند که ما از جنس آنها هستیم و بعد احساس میکنند که پس اگر کار به دست ما سپرده شود، ما حتما وضعیت بهتری را به وجود میآوریم.
اینکه کنکور معایب دارد، گفتنش و فقط گفتنش یک نوع پوپولیسم آموزشی است. معلوم است که کنکور استرس دارد. معلوم است که کنکور باعث ایجاد یکسری حواشی اقتصادی نامیمونی میشود که باید با آن مقابله کرد. معلوم است که این حواشی اقتصادی بر روند آموزش و اهداف کلیای که برای آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است تأثیر میگذارد؛ اما مدام گفتن اینها یا تأکید بر اینکه چرا باید در یک آزمون چهارساعته سرنوشت دانشآموز رقم زده شود یک نوع پوپولیسم است. چون همانطور که اشاره شد از طریق این آزمون اولا فقط ۱۳ درصد از کل ظرفیتهای موجود دانشگاهها پر میشود. ۸۷ درصد ظرفیتها بدون کنکور در حال پرشدن هستند. این ۱۳ درصد مربوط به کسانی است که از نظر استعداد تحصیلی یا باهوش هستند یا سختکوش یا هر دو. پس طبیعتا در این آزمون اغلب کسانی که شرکت میکنند، شکست میخورند. این آزمون ذاتی است. مثل مسابقات المپیک است؛ یک نفر برنده میشود، یک نفر دوم میشود و یک نفر هم سوم. حالا اگر کسی به آنجا بیاید و مدام دراینباره حرف بزند که این چه آزمونی است و چرا باید نتیجه چهار سال زحمت شما در یک مسابقه کشتی سهدقیقهای رقم زده شود، چرا این را نمیآیند در طول چهار سال برگزار نمیکنند و اینها... خب معلوم است که مخاطب به دست میآورد چون اغلب آنهایی که در این المپیک شرکت کردند، شکست خوردند و دنبال مفری میگردند که شکست خودشان را توجیه کنند. باید از آن فرد پرسید که آیا روش جایگزینی برای این قضیه دارید یا فقط دارید از معایب این قضیه حرف میزنید بدون اینکه روش جایگزینی داشته باشید؟
دکتر سبطی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: اجازه بدهید با دید پزشکی به این قضیه نگاه کنیم. این مسئله به این میماند که گروهی بیایند بگویند چرا بیماران دچار کانسر را شیمیدرمانی میکنید؟ شیمیدرمانی باعث میشود که اینها مشکلات گوارشی پیدا کنند. شیمیدرمانی باعث میشود که اینها ریزش مو پیدا کنند. مشکلات بسیاری پیدا کنند و حتی گاهی متأسفانه خود شیمیدرمانی باعث فوت بیمار میشود.
طبیعی است که این اظهارنظرها مخاطب پیدا میکند و عدهای بر این موج سوار میشوند؛ اما آدم فرهیخته یا یک فرد علمی اینگونه با مسئله برخورد میکند که: «برادر من! خواهر من! ما بهتر از شما میدانیم که شیمیدرمانی چه عوارضی دارد. اما آیا شما روش جایگزینی دارید برای کانسر؟ اگر ندارید؛ سکوت. اصلا حق صحبت ندارید چون دارید سیستم پزشکی فعلی را مختل میکنید».
از این جهت است که من عرض میکنم که نباید درباره کنکور صفر و یک به قضیه نگاه کرد. در شرایط فعلی که واقعا کار اساسی و علمی برای اصلاح کنکور یا جایگزینی کنکور انجام نمیشود و هر کسی که از راه میرسد، فقط با شعار اینکه کنکور بد است میخواهد از حذف کنکور حرف بزند. از سال ۱۳۸۴ این اظهارنظرها وجود داشته است. از سال ۸۴ بعضیها به میدان آمدند و شعار حذف کنکور را دادند. الان ۱۸ سال است که در این زمینه آب در هاون کوبیده شده، اما بعضیها برای خودشان توجه جلب کردند و مخاطب جلب کردند و رأی جمع کردند؛ اما هیچکسی نیامد و نگفت که واقعا چه روشی هست که بهتر از کنکور باشد. اینکه بخواهیم این آزمون پرتنش و پررقابت را از حالت متمرکز دربیاوریم، اشتباهی فاحش است. هیچ مشکلی نیست که سؤالات کنکور تشریحیتر بشود، سؤالات کنکور بیشتر در چارچوب کتابهای درسی باشد به شرطی که کتابهای درسی خوبی داشته باشیم چون آن ور قضیه را میبینیم. این همه ایراد گرفته شده از بالاترین مقامات کشور تا خودِ وزیر در مورد کتابهای درسی! این چارچوب باید اصلا اصلاح شود. واقعا بعضی وقتها طراحان کنکور ناچار هستند که از چارچوب کتاب درسی خارج شوند چون بیساختاری یا بدساختاری در آن کتاب حکمفرماست. ما میتوانیم کنکور را اصلاح کنیم و به سمت تشریحیکردن ببریم. اما این اشتباه فاحش واقعا دارد کشور را دچار تلاطم میکند که بخواهیم کنکور را از حالت متمرکز خارج کنیم. حتی در آمریکا که میدانیم با تعدد بسیار و تنوع بسیار مراکز آموزش عالی روبهرو هستیم هم برای چند دانشگاه خاص مثل MIT، هاروارد و… آزمونهای متمرکز برگزار میشود. یعنی به داوطلب نمیگویند که شما بر اساس معدل بیا اینجا ثبتنام کن، بلکه آزمون متمرکز میدهند. در چین، در ژاپن و در کره جنوبی هم آزمون متمرکز وجود دارد.
چرا کسی فکر یا سعی نکرد به جای اینکه شعار بزرگ و سنگ بزرگ حذف کنکور را پیش بیندازد، در این سالها تلاش کند تا آزمون تشریحی را وارد کنکور کند، اما به صورت متمرکز؟ یعنی بچهها هر سال با یک سؤال ثابت در زمانی ثابت دست و پنجه نرم کنند. وقتی معدل را وارد میکنیم، این یعنی اینکه معلمهای مختلف، سؤالهای مختلف را در مسئله دخیل میکنیم و این مسئله همیشه عدالت را مخدوش میکند و راهحلی هم برای آن ندارد.
بنابراین در این بخش میخواهم بگویم که قطعا کنکور معایبی دارد، اما فقط کوبیدن بر طبل معایب کنکور عوامفریبی است. باید راهحل ارائه شود و این راهحل هم باید پلهپله باشد و اولین قسمتش این است که بخش تشریحی به کنکور سراسری اضافه شود، اما از حالت متمرکز خارج نشود.
کنکور و عدالت آموزشی
دکتر ابراهیم سحرخیز، معاون سابق وزیر آموزش و پرورش در آموزش متوسطه از دیگر چهرههایی بودند که در این میزگرد موضوعاتی را مطرح کردند. آقای سحرخیز در ابتدای صحبتهایشان گفتند: من معتقدم که شاید حذف کنکور خیلی حرف درستی در این شرایط نباشد یا جایگزین مناسبی برای حذف کامل کنکور نداشته باشیم، اما با صحبتهای دوست عزیزمان آقای دکتر سبطی هم موافق نیستم؛ چراکه در تعارض آشکار با عدالت آموزشی است. از سوی دیگر ما ۱۲ سال تحصیل به دانشآموزان در سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم آموزش میدهیم. این آموزشها هم مترتب با اهدافی است که نباید قربانی کنکور شود. اصلا قرار نیست در قانون جدید معدل داشته باشیم؛ قرار است نمرات خام دروسی را که به صورت امتحانات هماهنگ برگزار میشود، به کمک یک سامانه در اختیار سازمان سنجش قرار گیرد. به این ترتیب ترازی که از این نمرات گرفته میشود تا بتواند جایگزین آزمون عمومی کنکور شود و در پذیرش دانشجو سهم داشته باشد. اینکه میفرمایند که اگر اشتباه نکنم رقابت بر سر ۱۳ درصد است و با یک مصادره به مطلوبی هم اعلام کردند که این حضرات همه یا تیزهوش هستند یا سختکوش، حرف چندان درست نیست.
بررسیهای چند سال اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و مرکز مطالعات آموزش و پرورش نشان میدهد شوربختانه بیش از ۸۴ درصد مدارس ما که مدارس عادی دولتی هستند، سهمی حدود دو تا سه درصدی از کیک کنکور دارند. برای همین اینکه بگوییم مدارسی که پولی هستند مثل مدارس سرآمد غیردولتی یا مدارس هیئت امنایی، تیزهوشان یا سمپاد، فقط شایسته ورود به دانشگاه در رتبههای برتر هستند، چندان درست نیست.
معاون سابق وزیر آموزش و پرورش در آموزش متوسطه در ادامه صحبتهایش گفت: دوستان در ادامه هم فرمودند که غالب رشتههای کنکور اصلا نیازی به کنکور ندارد و بچهها میتوانند در آن قبول شوند. این کار روغن ریخته را نذر امامزاده کردن است. این اتفاق که اصلا منت گذاشتن ندارد. پیام نور و خیلی از رشتههای دیگر که اصلا مشتری ندارد، داد میزنند و کسی هم صندلیهای خالی را پر نمیکند. ما اگر حرف از عدالت آموزشی میزنیم، بایستی سهم مدارس عادی را در این رقابت ببینیم. دیگر اینکه باید تأثیر کنکور را در سایر شئونات تحصیلی حتی تا دوره ابتدایی بررسی کنیم. پدر و مادرها تمام آن اهداف تربیتی کتابهای درسی را قربانی کنکور کردهاند. یعنی سال اول ابتدایی که وارد میشود دنبال یک معلمی میگردد که بتواند درس ریاضی و تجربی او را خوب آموزش بدهد که برای تیزهوشان قبول شود. درحالحاضر اگر مثلا در کشور یک میلیون دانشآموز پایه اول ابتدایی داشته باشیم، غیر از بچههای روستا، بقیه طالب این هستند که به تیزهوشان بروند؛ یعنی میآیند اذهان خودشان را آماده میکنند که پایه ششم کنکور بدهند، یک شبهکنکوری برگزار شود و بروند به مدارس سمپاد راه پیدا کنند. همین اتفاق دوباره در متوسطه اول که تمام میشود هم رخ میدهد.
این مسئله آثارش چنان است که همه درسها قربانی شده و تمام فکر و ذکر اولیا، کلاسهای خصوصی، آموزشگاههایی که در بیرون دارد میچرخد و تمام مدرسه را تحتالشعاع خودش قرار داده که ببینند درسهای هدفی که قرار است در پایه دوازدهم و کنکور سراسری رتبه دانشآموز را ارتقا بدهد، چیست. بقیه درسها رهاشده هستند؛ یعنی کسی در مدرسه سراغ انشا، هنر، ورزش و تاریخ و جغرافیا نمیرود.
اخیرا هم متأسفانه با این تأثیر معدل حتی ادبیات و دروسی مثل درس دین و زندگی هم تضعیف شده است. این مسئله موجب شده تا معلم جایگاهش را از دست بدهد. وقتی میشود با دوپینگ کلاسهای خصوصی آموزشگاهها و پولهایی که به عنوان فوقبرنامه خرج میکنیم از مرحله عبور کنیم، دیگر اصول آموزش و پرورش چه ارزشی برای آنها دارد. کنکور تبدیل شده به یک دوپینگی برای تستزنی و برای زورآزمایی در این دو سه ساعت. من با حذف کامل کنکور فعلا موافق نیستیم، شرایط کنونی هم ایراداتی دارد که قابل چشمپوشی نیست.
من معتقدم برای رسیدن به عدالت (نمیگویم رسیدن کامل به عدالت) از این وضع موجود حرکت به وضع مطلوبتر اقتضا میکند که ما سوابق تحصیلی دانشآموزانمان را با حفظ امنیت برگزاری امتحانات، دقت در طراحی سؤالات، دقت در تصحیح سؤالات و چند آیتم دیگر را دخیل کنیم. این وضعیت موجب میشود که معلمهای همه مدرسهها جنبوجوشی داشته باشند و نظارت بهتر و مؤثرتری بر تمامشدن کتابهای درسی کنند. از سوی دیگر نابرابریهای آموزشی بین شهر و روستا کاهش پیدا میکند. همین امتحانات امسال که با دقت برگزار شد، دو نمره معادل دانشآموزان پایه دوازدهم کاهش داشت. این نشان میدهد که بالاخره باید سال بعد از معلمان و دبیرستانها و مدارس بخواهیم که تلاش بیشتری را در این زمینه داشته باشند.
ابراهیم سحرخیز در بخش پایانی صحبتهایش گفت: برای کنکور باید بهتدریج جلو رویم. برخی از سهمیهها را حذف کنیم و برخی از دخالتها را هم حذف کنیم. اینکه بگوییم این افراد تیزهوش هستند، ما در کشور واقعا بر اساس کدام استاندارد میتوانیم قسم جلاله بخوریم که همه دانشآموزانی که جزء رتبههای اول تا ۱۰۰ کنکور هستند، تیزهوش یا سختکوش هستند و آن دانشآموزی که در مدرسه عادی یک روستا گرفتار شده و دسترسی به فرصت برابر آموزش نداشته، یک دانشآموز کُندذهن است که حتما فقط باید برود در رشتهای که مشتری ندارد تحصیل کند.
جدال بر سر مصوبه کنکور
بخش دیگری از مناظره به گفتوگوی آقایان امرایی و سحرخیز درباره موضوعات مطرحشده تاکنون اختصاص یافت. آقای امرایی در پاسخ به حرفهای دکتر سحرخیز گفت: ۸۷ درصد از ظرفیت کدرشته محلهای دانشگاهی ما در نظام سنجش و پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی پذیرش انجام میشود و ۱۳ درصد از این ظرفیت که میشود حدود ۱۵ هزار صندلی در رشته علوم تجربی و حدود پنج هزار صندلی در رشته علوم ریاضی و علوم انسانی که جمعا میشود ۲۰ هزار صندلی، براساس کنکور انجام میشود. آقای سحرخیز میفرمایند که چه کسی گفته آن ۱۳ درصد تیزهوش جامعه هستند و ۸۷ درصد کندذهن یا هر چیز دیگری! این اصلا ربطی ندارد! موضوع یک چیز دیگر است.
مورد دیگر اینکه آقای سحرخیز! شما سابقه در وزارت آموزش و پرورش هم دارید. حقایق را به مردم بگویید. اینکه امسال آزمونهای نهایی که برگزار شده به نظر شما با آن «دقتی» که گفتید برگزار شد؟ به هر حال امسال ادعاهایی مطرح شده که خطای سیستمی که چه عرض کنم؛ همان اول هم میگفتیم این خطای انسانی است که در آموزش و پرورش رخ میدهد.
مورد دیگر درباره گردش مالی مافیای کنکور است. اگر آن اسناد مالیای که شما دارید از مافیای کنکور بگویید که با کدام «ماشین حساب» حساب و کتاب میکنید، میشود ۷۰ هزار میلیارد گردش مالی. ما هم دوست داریم به این رقم برسیم. من میگویم این ارقامی که در رسانه اعلام میشود، براساس چه منطقی است؟ سال قبل میگفتند ۲۵ هزار میلیارد، امسال شده ۴۰ هزار، وزیر میگوید ۷۰ هزار. چرا ارقامی را اعلام میکنید؟ چرا سیاهنمایی میکنید؟
ابراهیم سحرخیز در پاسخ به این صحبتهای علی امرایی، عضو کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت، گفت: شما هم یکی از مافیاهای کنکور هستید برادر عزیز من. واقعا بابت اظهارنظرتان تأسف میخورم».
علی امرایی در ادامه صحبتهایش گفت: من نظر سه نهاد را میگویم و چیزی از خودم نمیگویم. نظر مجلس، مرکز بررسی استراتژیک نهاد ریاستجمهوری و همچنین نظر معاونت حقوقی ریاستجمهوری را در این زمینه بررسی کنیم. اینها که مافیا نیستند. مرکز بررسی استراتژیک نهاد ریاستجمهوری، اتاق فکر نهاد ریاستجمهوری اعلام کرده درباره همین مصوبه کنکوری که دارد کنکور را حذف میکند، عین جملهاش را میخوانم «تصمیمگیری پشت درهای بسته احتمالا تبعات امنیتی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت». آنها همچنین ۱۱ مورد ایراد روی این مصوبه ثبت کردهاند. در معاونت حقوقی ریاستجمهوری طی سه نامه آقای محمد دهقان، معاون حقوقی رئیسجمهوری، به ریاستجمهوری اعلام کرده که این مصوبه کنکوری شورایعالی انقلاب فرهنگی هم خلاف سیاستهای کلی مقام معظم رهبری است، هم خلاف اصل 71 قانون اساسی است، هم در تعارض با قانون مجلس است. خود مجلس شورای اسلامی 290 نماینده دارد که 274 نماینده مجلس به سران قوا بیانیه دادند و طرح یک فوریت آوردند برای اصلاح قانون سنجش و پذیرش کنکور به همین روشی که هست جلو برود. شما وقتی به یک شخصی اتهام میزنید، دارید به این مراکز اتهام میزنید.
ابراهیم سحرخیز در پاسخ به این صحبتهای علی امرایی گفت: مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی تا زمانی که بدیل و جایگزینی برایش پیدا نشده و رئیس سازمان سنجش این کشور یعنی آقای پورعباس اعلام میکند که سال آینده هم کنکور قرار است براساس همان مصوبه جدید انجام شود، اینکه 270 نماینده، شورایعالی آموزش و پرورش و کجا و کجا نقد دارند، نقدشان به جای خودش محفوظ است. بنده هم نقد دارم. من معتقدم اگر ما سه سال امتحان نهایی برگزار کنیم، آموزش و پرورش از عهده این کار برنمیآید.
من به قانون جدید نقد دارم؛ اما نمیتوانم الان بگویم مرکز پژوهشها چه گفته و فلان سازمان چه گفته و مرکز مطالعات چه گفته؛ بنابراین نتیجه بگیریم که شورایعالی انقلاب فرهنگی که دارد الان به وسیله آقای پورعباس مصوبه را اجرا میکند، خطا کرده و چنین کرده و چنان کرده. شما نظر کارشناسی خودتان را بفرمایید. شما دارید در مسیری صحبت میکنید که انگار تعارض منافع دارید. درباره عدد ۷۰ هزار میلیارد هم ببینید آقای وزیر قبل چه گفته. خب معلوم است اگر سال قبل یا دو سال قبل ۵۰ هزار تا بوده، احتمال اینکه امسال به ۷۰ هزار تا رسیده باشد، وجود دارد.
در بحث امتحانات نهایی که خود این کلاسهای خصوصی و کلاسهای فوق برنامه و حتی در مدارس برگزار میشود، من بعید میدانم گردش مالیاش کمتر از چنین رقمی باشد که گفتید اعلام شده.
محمدصادق عبداللهی، مدیر گروه آموزش و پرورش مرکز پژوهشهای مجلس، یکی دیگر از حاضران در این نشست بود. او درباره موضوعات مطرحشده گفت: درباره بحث کنکور که حالا محل بحث مافیای کنکور است، من فکر میکنم باید به این مسئله یک نگاه دقیقتری داشته باشیم. از اواسط دهه ۷۰ بحث کنکور و رقابتهای کنکور جدیتر شد و میل به ادامه تحصیل با گسترش دانشگاهها و فرایند شهرنشینی بیشتر شد و در نتیجه میل به تحصیل هم افزایش پیدا کرد. ما از همان زمان درگیر مسئلهای به اسم «مافیای کنکور» هستیم و دائما دلمان میخواهد این مافیا را از بین ببریم. یک جا میگوییم درِ چند تا از این مؤسسات را ببندیم و یک جا میگوییم بیاییم تبلیغاتشان را ممنوع کنیم؛ اما من فکر میکنم باید نگاه دقیقتری بیندازیم.
ما دو تا مسئله داریم؛ اولی کنکور به شیوه فعلی و دومی نظام بازار کار؛ چراکه رقابتهایی که برای فرصتهای شغلی شکل میگیرد، در صندلیهای دانشگاه هم تأثیر دارد. حالا فرض کنید مؤسسات آموزشی را حذف کردیم و اصلا به هیچ کتاب کمکآموزشی اجازه ندادیم در کشور چاپ بشود. آیا بعد ما میتوانیم بگوییم اجازه نمیدهیم هیچ دانشآموزی معلم خصوصی بگیرد. آیا بعد ما میتوانیم بگوییم که اجازه نمیدهیم هیچ دانشآموزی از آموزشهای مجازی که فوق برنامههای درسی است، استفاده کند. طبیعتا پاسخ منفی است؛ پس طبیعی است وقتی یک فرایند رقابتی داریم، یکسری از دانشآموزها تلاش بیشتری میکنند که در آن رقابت جلو بیفتند و در این رقابت و در این تلاش یک بازار اقتصادی شکل میگیرد. پس آنچه باید محل دعوا باشد، فکر میکنم این شیوه سنجش است.
حالا یکسری آسیبهایی ممکن است وجود داشته باشد؛ مثل اینکه برخی از مؤلفان سؤالات کنکور، مؤلف کتاب درسی هستند. برخی از مؤلفان کتاب درسی، مؤلف کتاب کمکآموزشی در مؤسسات آموزشی هستند. خب اینها آن جاهایی است که میشود دقت کرد، قانونگذاری کرد، سیاستگذاری کرد و مانع آن شد. یا حالا شیوه سنجش که الان هم بحث بود و خوب سر این شیوه جدید، من واقعا متوجه نمیشوم دوستان بر چه اساسی با همدیگر بحث میکنند! هنوز هیچ نتیجهای منتشر نشده از اینکه ببینیم شیوه جدید چه تأثیری بر رتبههای زیر سه هزار داشت؟ آیا باعث افزایش عدالت شد؟ آیا باعث کاهش عدالت شد؟ آیا باعث شد بچههای مناطق محروم سهم بیشتری در رتبههای زیر سه هزار داشته باشند یا نه؟ هنوز آماری رسمی در این زمینه منتشر نشده و ما چند بار از خود سازمان سنجش هم درخواست کردیم، از مرکز پژوهشها؛ اما گفتند هنوز آماری احصا نشده است و درنتیجه سر این شیوه جدید هنوز نمیشود با قاطعیت جمعبندی کرد و نباید اصلا عجله کرد.
هامون سبطی، دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت آموزشی در این بخش از مناظره گفت: درباره این گردش مالی ۷۰ همتی من یک بررسی کردم؛ اگرچه در این سالها به دنبال این بودم که اصلا این ماجرای گردش مالی از کجا شروع شده که بعد به آن استناد شده و براساسآن تصمیمگیری هم شده است. به این نتیجه رسیدم که در آذرماه 1396، جناب آقای فرهاد رهبر، رئیس وقت دانشگاه آزاد، چنین بیاناتی داشتند که برگزاری آزمون و مسائل اینچنینی (اولا این جملات بسیار گنگ است؛ یعنی از نظر علمی اینها قابل راستیآزمایی نیست) دارای هشت هزار میلیارد تومان گردش مالی است. این اولین سابقهای هست که چنین تخمینی داریم، بدون اینکه به هیچ منبع یا پژوهشی اشاره بکنیم. اتفاقا در ادامهاش با من صحبت شد که من متن خبر را میخوانم: «این در حالی است که هامون سبطی، عضو شورای سیاستگذاری منابع درسی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش با ردکردن سخنان آقای رهبر میگوید: نمیدانم آقای رهبر به چه اطلاعات خاصی دسترسی دارد و براساس کدام پژوهش میدانی یا آماری به این نتیجه رسیده است؛ اما به گمان من سخنان ایشان بیشتر براساس حدس و گمان است».
انتظار میرفت که آقای رهبر سریعا در برابر این گزارش واکنش نشان بدهند که نشان ندادند و مشخص شد که یا سندی ندارند و بر پایه پژوهشی نیست یا اینکه اگر هم هست، نمیخواهند آن را بیان کنند و میخواهند زیر بار این مسئولیت بروند که براساس حدس و گمان است. این سال 96 بود.
در اواخر سال 99 (در اسفندماه سال 99) جناب ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس (من فکر میکنم این مربوط به موضوع مالیاتها بود که ایشان این را پیش کشیدند) در گفتوگو با خبرنگار گروه تعلیم و تربیت خبرگزاری فارس درباره آسیبهای کنکور اظهار کرد: «برگزاری کنکور فشار روحی، روانی و استرس مضاعفی بر خانوادهها اعمال میکند و گردش مالی بیش از 40 هزار میلیارد تومانی دارد»؛ یعنی آن هشت هزار، در مدت سه سال تبدیل به 40 هزار شد. ایشان هم دوباره هیچ منبعی ذکر نکردند. این سال 99 بود (آخر 99 بود؛ یعنی میشود 1400).
در 11/05/1401 (مردادماه سال گذشته) دبیر وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی (که این هم اتفاقا خیلی سروصدا کرد) به نقل از یکی از نمایندگان مجلس (دقت بفرمایید؛ اینها اصلا علمی نیست دیگر) گفت: یک نماینده عدد 80 هزار میلیارد تومان را با عنوان کسبوکار کنکور عنوان کرده است و این عددی است که باعث میشود هر اصلاحی بخواهد در زمینه کنکور اتفاق بیفتد، جلویش سنگاندازی میشود و میتواند واقعا چنین ذهنیتی را به وجود بیاورد.
هفته اخیر هم که آقای صحرایی فرمودند: طبق گفته برخی افراد! گردش مالی مافیای کنکور ۷۰ هزار میلیارد تومان است.
دقت کنید که ایشان وزیر آموزش و پرورش هستند! ما برای ادعایی اینچنینی پژوهش میخواهیم، سند میخواهیم.
ما از مرکز استراتژیک نهاد ریاستجمهوری از ۲۷۴ نماینده و از معاون رئیسجمهور صحبت میکنیم، دوستانی که آن سمت هستند میگویند خب گفتهاند که گفتهاند. بعد اینجا طبق گفته «برخی افراد» ۷۰ هزار میلیارد تومان گردش مافیای کنکور است؟! و برخی توقع دارند آینده دانشآموزان را به خاطر منافع آنها به خطر بیندازیم.
ابراهیم سحرخیز در پاسخ به صحبتهای هامون سبطی میگوید: اگر قرار باشد حرف شما فقط علمی باشد که براساس کدام بحثها میگویید علمی است؟ عذر میخواهم، شما نشستید آنجا و یکطرفه دارید به قاضی میروید و وقت بقیه را هم گرفتید و الحمدالله یکتنه میتازید و جلو میروید و چنین و چنان و تهدید هم میکنید و من نمیدانم مردم چطور میخواهند اظهارنظر کنند. شما فرمودید مخالف نظر مقام معظم رهبری است. شما بر چه اساسی فرمودید مخالف نظر مقام معظم رهبری است؟
هامون سبطی در پاسخ میگوید: بله؛ معاون حقوقی رئیسجمهور فرمودند. من نگفتم. شما چرا شانتاژ میکنید؟ معاون حقوقی رئیسجمهور در نامهای رسمی به مردم ایران اعلام کردند. اگر خوشایند شما نیست، به معاون حقوقی رئیسجمهور آقای دکتر دهقان بفرمایید.
ابراهیم سحرخیز در واکنش به این صحبتها میگوید: شما شانتاژ میکنید. شما اصلا نظر مخالف را برنمیتابید. اجازه نمیدهید ما اظهارنظر کنیم. تهدید به دادگاه و پاسگاه میکنید و از آن طرف میگویید من عالم هستم و علمی و پژوهشی صحبت میکنم. واقعا در مناظره اینطوری برخورد میکنید؟
علی امرایی از دیگر چهرههایی بود که در این مناظره و در این بخش وارد مجادله شد و در پاسخ به سحرحیز گفت: در منطقه ۳ تهران از ۲۵۸ مدرسه فقط ما ۷۷ مدرسه دولتی داریم. ما باید اینجا مطرح کنیم که این تصمیمی که اخیرا گرفته شد، دارد نظام آموزش و پرورش و قانون اساسی ما را زیر سؤال میبرد. از ۲۵۸ مدرسه دایر در منطقه 3 تهران اعلام شده در مصاحبهای که 77 تا مدرسه دولتی داریم و مابقی غیردولتی هستند. اعلام شده که ۵ مدرسه دولتی به بخش غیردولتی تغییر کاربری داده است. این اصل 30 قانون اساسی ما را زیر سؤال میبرد و اصول متعدد دیگر را. ما در نظام آموزش و پرورش باید به سمتی برویم که (اصلا مورد تأکید مقام معظم رهبری است) توجه ما مدارس دولتی باشد. چه کسی از اثر معدل نفع میبرد؟ کسی که الان با روش جدید در مدرسه غیرانتفاعی دارد شهریه ۵۰، ۶۰ یا ۷۰ میلیونی دریافت میکند. رئیس دیوان عدالت اداری هم یک مصاحبهای داشت که میگفت برخی مدارس ۱۲۰ میلیون شهریه میگیرند. چرا؟ به آمار قبولی در کنکور سراسری نگاه کنید. ببینید چند درصد قبولیهای کنکور در مدارس دولتی هستند و چند درصد در مدارس غیرانتفاعی و مدارس خاص هستند. اگر ما میگوییم اثر معدل تأثیر بسیار بدی بر نظام آموزش و پرورش میگذارد، چون عملا میبینیم مدارس دولتی ما دارد تغییر کاربری به مدارس غیردولتی میدهد.
علی امرایی در پاسخ به این سؤال که اکنون باید «معدل را کلا حذف کنیم و به روال قبلی» برگردیم هم میگوید: نخیر. معدل تا الان یک اثر مثبت داشته است. یعنی چه؟ یعنی معدل میتواند رتبه پایین یک داوطلب را بهبود بخشد. اما اگر داوطلبی رتبهای کسب کرده بود و وقتی معدل را در کنار رتبهاش دخیل میکردند باعث شد رتبهاش بدتر شود، آن موقع اثر نمیدادند. الان تصمیم گرفتند که این اثر قطعی است. ما کاری نداریم که میخواهد اثر بد یا اثر خوب در رتبهات بگذارد، الان شما برنامه مخالفین و موافقین را اعلام کنید. یک اعلام رسمی آمار هم انجام دهند. طبق اعلام رسمی سازمان سنجش در سال 99 قبل از اینکه داوطلبان کنکور سراسری به سؤالات پاسخ دهند، یک پرسشنامهای میبرند به همه داوطلبان میدهند. 80.1 (هشتاد ممیز یکدهم) درصد داوطلبان حاضر در کنکور سراسری سال 99 با اثر معدل مخالف بودند.
ابراهیم سحرخیز در بخش پایانی صحبتهایش در این مناظره گفت: اولا من جوابِ نقدی که به دوست عالممان دارم، این هست که آقای کبکانیان اگر اشتباه نکنم سال 1400 درخصوص سهم مدارس عادی دولتی (نَه مدارس خاص دولتی) در کنکور سراسری گفت سازمان سنجش معدلها را اعمال نکرد. بروید سهم آنها را هم بررسی کنید باز ببینید که واقعا سهم مدارس عادی دولتی در آن موقع بهتر از زمانی بوده که ما قرار است تأثیر سوابق تحصیلی یعنی تأثیر نمرات را در پذیرش دانشجو داشته باشیم یا نه. بنابراین ایشان که میفرماید چون معدل آمده باعث شده سهم مدارس عادی دولتی از قبولیهای کنکور کاهش پیدا بکند، این حرف درست و علمی نیست. سوابق هم وجود دارد. حالا هم متأسفم که چرا آقای عبداللهی یک مقدار حقایقی که به آن دسترسی دارند درخصوص کنکور را اینجا اعلام نکردند.
بنده از سال 1389 معاون آموزش متوسطه بودم. مجلس دارد قانون برای حذف کنکور وضع میکند حالا نمیگویم حذف کنکور چون «حذف کنکور» کلمه درستی نیست، تأثیر مطلق سوابق تحصیلی در کنار برگزاری کنکور. من گفتم کنکور با این شرایط فعلیاش باید بماند چون جایگزین بهتری نداریم. من معتقدم نه به سرعتی که آقای وزیر امسال اعلام کردند همین امسال قرار است پایه دهم و یازدهم و دوازدهم را بهصورت نهایی برگزار کنیم. این ظرفیت برای آموزش و پرورش طی یک سال بدون فراهمشدن زیرساختها امکانپذیر نیست. اما تقریبا آموزش و پرورش همپای کنکور دارد امتحان نهایی برگزار میکند. حالا اگر سؤالاتمان ایراد دارد، خب دقت بیشتر شود. اگر تصحیح دستی بوده، تصحیح ماشینی انجام شود. اگر سربرگها کنده میشده ولی امکان اینکه دانشآموزان یک مدرسهای به معلمانشان دسترسی داشته باشند... الان حتی من شنیدم در آزمون اخیر امتحان نهایی، درواقع آنچنان این تدابیر اندیشیده شده که گاهی سؤال کرمان ممکن است توسط یک معلمی در تهران تصحیح شود. یا یک معلم تهرانی ممکن است سؤالات درس استان فارس را تصحیح کند. خب اینکه ناجوانمردی است ما بگوییم همه امتحانات نهایی آموزش و پرورش کشک است. خب این لطمهزدن به جایگاه آموزش و پرورش است. این حرف درستی نیست. در سندی هم که دولت آورده، چه سند انتظار دولت و چه در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای رسیدن به نصیب برابر آموزشی میبایستی تأثیر سوابق تحصیلی را داشته باشیم.
آن نکته هم که ایشان میگوید؛ تقویت مدارس دولتی در سایه تأمین معلم خوب است. ما 300 هزار معلم کم داریم. خیلی از مدارسمان هنوز دونوبته است. کلاسهایمان پرتراکم است با 40-50 نفر دانشآموز. اینها تا درست نشود، گناه را به گردن معدل و کنکور نیندازیم.
هامون سبطی در بخش پایانی صحبتهایش گفت: من تا فرصت هست این اعداد را بگویم. این اعداد از خانه کتاب ایران است؛ یعنی تنها و معتبرترین مرجعی که در مورد ناشران و تولیدات نشر به آن رجوع میشود.
در سال 1400 فروش کل کتابهای ایران یعنی کتابهای عمومی، ادبی، داستان، شعر، دینی، آموزشی و کودک براساس پشت جلد 6.6 همت بود. از این میان، 1.8 (یک و هشت دهم) همت فروش کل پشت جلد کتابهای آموزشی و 1.2 (یک و دو دهم) همت فروش پشت جلد کتابهای کودک بود. پس در سال 1400 کل ناشران آموزشی ازجمله کانون، گاج، خیلی سبز، دریافت و هرچه ... کل فروش پشت جلدشان دو هزار میلیارد تومان بود که از فروش پشت جلد، حدود 45 تا 50 درصد تخفیفی است که به واسطهها ازجمله کتابفروشان عزیز و بزرگوار (من این اصطلاح را که دارم به کار میبرم، از لحاظ اقتصادی دارم به کار میبرم)... یعنی آنچه که درآمد (نَه سود) کل ناشران آموزشی کشور بود، فقط طبق آمار رسمی وزارت ارشاد یک هزار میلیارد تومان است نه 80 هزار میلیارد تومان.
- در سال 1401 این رقم به 14 همت افزایش پیدا کرد که این خودش نشان میدهد چقدر قیمت کاغذ افزایش افسارگسیختهای داشت، متأسفانه در سال 1401 فروش پشت جلد کل کتابهای کشور حدود 14 همت بود، 3.5 (سه و نیم) مربوط به ناشران آموزشی بود که باز هم این حدود 1.7 (یک و هفت دهم) و خیلی خوشبینانه 2 همت میشود درآمدشان (نَه سودشان).
- در هشتماهه اخیر پیشرو یعنی همین هشت ماهی که از سال 1402 میگذرد هم خدمتتان آمار بدهم؛ در کل کشور 57 میلیون کتاب منتشر شده (حالا اینکه چقدرش فروش رفته را باید تا آخر سال صبر کنیم)، که از این میزان 12 میلیونش مربوط به ناشران آموزشی بوده و دقیقا نسبت آن با سالهای گذشته یکسان است؛ یعنی چیزی حدود بین 18 تا 20 درصد گردش مالی بازار کتاب و گاهی حالا تا 30 درصد هم عنوان میشود، مربوط به ناشران آموزشی است.
بنابراین ما اگر بخواهیم متوسط این مبالغ را در این چند سال که این آمارهایی که من تاریخچهاش را خدمتتان گفتم از سال 96 ارائه شده در نظر بگیریم، 10 همت کل پشت جلد کتابهای ایران است، از دینی گرفته تا جغرافیا و ادبیات و کتابهای کمکآموزشی و نهایتا 30 درصد آن مربوط به کتابهای آموزشی و کنکور است که تازه بخشی از آن است که میشود سه همت. هشت همت که الان ظرف این چهار، پنج سال تبدیل به 80 همت شده، ببینید! این مشکلساز برای تصمیمگیرندگان است یعنی وقتی دبیر بزرگوار و محترمِ سابقِ شورای عالی انقلاب فرهنگی به این 80 استناد میکنند و براساس آن تصمیمسازی میکنند، ایشان مقصر نیستند. اما شاید کسی بگوید که خب! از این ناشران بگذرید، آزمونهایی برگزار میشود. بسیار خب. ما سه تا آزمون معروف در کشور داریم؛ یکیاش کانون است، یکیاش گزینه 2 است و یکیاش هم یکی دیگر که الان برگزار نمیشود.
جالب این است در همان سالی که یک نفری آمد و اسم مافیا را بر روی ناشران گذاشت یا نمیدانم منظورشان چه کسی بوده، در همان سال هم با گزینه 2 و هم (چون همه اینها معتبر هستند و آوردن اسمشان مشکلی ندارد) با کانون فرهنگی آموزش و هم با انتشارات گاج یک قرارداد رسمی از سوی آموزش و پرورش بسته شده که پنج درصد از درآمد آزمونهای آزمایشی این سه حوزه (اسنادش هم در دست است) به آموزش و پرورش تعلق بگیرد.