|

نگاهی تحلیلی به تخریب‌ها، دشنام‌ها و جبهه‌گیری‌ها در برابر دولت چهاردهم در گفت‌وگو با حسین راغفر

هشدار؛ فرصت پزشکیان را نسوزانیم

در کنار تداوم تخریب‌ها، توهین‌ها و حملات علیه مسعود پزشکیان بعد از پیروزی او در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم، اکنون تحرکاتی برای افزایش انتظارات کاذب در سطح افکار عمومی از دولت آتی به‌واسطه ایدئال نشان‌دادن شاخص‌های اقتصادی و معیشتی و ترسیم وضعیتی مطلوب از شرایط کشور در آستانه روی‌کارآمدن پزشکیان در دستور کار است.

هشدار؛ فرصت پزشکیان را نسوزانیم

عبدالرحمن فتح‌الهی: در کنار تداوم تخریب‌ها، توهین‌ها و حملات علیه مسعود پزشکیان بعد از پیروزی او در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم، اکنون تحرکاتی برای افزایش انتظارات کاذب در سطح افکار عمومی از دولت آتی به‌واسطه ایدئال نشان‌دادن شاخص‌های اقتصادی و معیشتی و ترسیم وضعیتی مطلوب از شرایط کشور در آستانه روی‌کارآمدن پزشکیان در دستور کار است. لذا این روزها در ادبیات سیاسی و رسانه‌ای کشور کلیدواژه‌هایی چون «اسب زین‌شده» به یک عبارت معنادار و در‌عین‌حال نگران‌کننده از آینده تحولات کشور پس از روی کار آمدن دولت پزشکیان بدل شده‌اند؛ چراکه به نظر می‌رسد هدف غایی خلق این عبارات صرفا بر ناکارآمد جلوه‌دادن دولت تازه تمرکز دارد. از‌این‌رو بسیاری توصیه کرده‌اند مسعود پزشکیان پس از تحویل‌گرفتن پاستور باید در فوری‌ترین اقدام خود، گزارشی جامع، مفصل و در‌عین‌حال دقیق از شرایط کشور در همه ابعاد و سطوح تهیه کرده و آن را در اختیار رسانه‌ها و افکار عمومی قرار دهد تا جامعه بداند دولت چهاردهم، کشور را در چه وضعیتی از دولت سیزدهم تحویل گرفته است. با توجه به آنچه گفته شد و برای بررسی بیشتر و عمیق‌تر اهداف و دلایل این تلاش‌های مخرب برای افزایش انتظارات از دولت پزشکیان و نیز واکاوی چرایی برخی آمارسازی‌های غیرواقعی به‌منظور دستاوردسازی برای دولت سیزدهم به گفت‌وگویی با حسین راغفر نشسته‌ایم تا تحلیل و ارزیابی این اقتصاددان و استاد دانشگاه را جویا شویم. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل این گپ‌و‌گفت است.

   

‌در روزهای پس از پیروزی مسعود پزشکیان و در آستانه آغاز به کار او در مقام نهمین رئیس‌جمهور کشور دوگانه‌ای پیرامون آن چیزی که از دولت سیزدهم بر‌جای مانده شکل گرفته است که بسیاری تأکید دارند با هدف افزایش انتظارات عمدتا کاذب از دولت جدید و کابینه چهاردهم و به تبعش کلیدخوردن دور جدیدی از انتقادات، هجمه‌ها و تخریب‌ها در دستور کار قرار گرفته است. آیا شما هم قائل به چنین گزاره‌ای هستید؟

واقعیت امر همین است که گفتید. اما در پاسخ دقیق‌تر به سؤال شما باید ابتدابه‌ساکن یک ارزیابی از وضعیت ایران داشته باشیم. به نظر من مسعود پزشکیان در آستانه قرارگرفتن در منصب ریاست‌جمهوری ایران، با مجموعه‌ای از ابرمشکلات مواجه است. یعنی او زمانی رئیس‌جمهوری شده که ایران تا به این اندازه دچار چالش و مشکلات از ابعاد گوناگون نبوده است.

‌از چه بابت؟

از همه بابت‌ها؛ از سیاست و جامعه و فرهنگ و دیپلماسی گرفته تا حوزه‌ای که من در آن تخصص دارم، یعنی مسئله اقتصاد. اگر به شکل مشخص روی اقتصاد تمرکز کنیم، شاهد هستید که تمام شاخص‌های اقتصادی و معیشتی یک سیر نزولی بی‌سابقه و ابربحرانی را طی کرده‌اند و قرار است این شاخص‌های بی‌سابقه تحویل مسعود پزشکیان شود. متأسفانه کارنامه سه‌ساله دولت سیزدهم به‌ گونه‌ای بوده است که در برخی شاخص‌ها ما شاهد یک فشار بی‌سابقه بر معیشت و سفره مردم هستیم که یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها تورم است و در دولت رئیسی، سه سال پشت‌سر‌هم تورم بالای ۴۰ درصد را شاهد بودیم که بی‌سابقه است. به شاخص‌های اشتغال و مسکن هم نگاه کنید. این در‌حالی است که رئیسی وعده ایجاد یک میلیون شغل و ساخت یک میلیون مسکن در سال را داده بود و در‌حالی این دولت دارد روزهای پایانی خود را می‌گذراند که هیچ‌کدام از آن وعده‌ها و شعارها در‌نهایت محقق نشد و در این بین ادعایی که حامیان دولت سیزدهم پیرامون رشد اقتصادی مطرح می‌کنند یک شاخص کاملا بی‌کیفیت را نشان می‌دهد که...

‌چرا بی‌کیفیت؟!

چون اگر این نرخ رشد اقتصادی به‌فرض آنکه درست باشد، صرفا از طریق فروش نفت حاصل شده است...

‌مگر دولت‌های پیشین مسیر دیگری را پیموده‌اند؟

تفاوت اینجاست که وقتی دولت سیزدهم ادعای فروش دو میلیون بشکه نفت در روز را می‌کند که این فروش نفت، روی شاخص‌های کیفیت زندگی اثر ملموسی نداشته باشد و خود را در سفره مردم نشان نمی‌دهد که مؤید آن است که یا کل ادعا واقعیت ندارد یا رشد اقتصادی ناشی از فروش نفت در دولت سیزدهم و طی سه سال اخیر یک شاخص کاملا بی‌کیفیت است.

‌رشد نقدینگی را چطور می‌بینید؟

بله. یکی دیگر از شاخص‌های اسفبار دولت سیزدهم، رشد نقدینگی به بیش از ۸۵۰۰ هزار میلیارد تومان است که بخش عمده آن ناشی از خلق پول این دولت است. لذا همه این شاخص‌هایی که گفته شد، حکایت از آن دارد که ما با یک وضعیت بی‌سابقه در مسئله اقتصاد مواجهیم. حالا شما چنین شرایط فاجعه‌باری را برای سیاست خارجی، سیاست داخلی، حوزه اجتماعی و فرهنگی و سایر حوزه‌های کاریِ رئیس‌جمهور در نظر بگیرید و قرار است در چنین وضعیتی، مسعود پزشکیان عنان کار را به دست بگیرد.

‌با این توصیفی که از وضعیت حوزه اقتصادی و معیشتی داشتید آیا شما هم معتقدید که جریان رقیب با بالابردن انتظارات از پزشکیان و دولت چهاردهم پیشاپیش به‌دنبال تخریب و انتقاد است؟

بله. به نظر من مطرح‌کردن چنین ادعاهایی با عنوان اسب زین‌شده یا نشان‌دادن وضعیت مطلوب از کشور صرفا یک آتش تهیه برای حملات بعدی به پزشکیان و دولت چهاردهم خواهد بود. لذا من همین‌جا و در گفت‌وگو با شما یک توصیه و درخواستی از رقبا دارم که اگر واقعا دغدغه آینده ایران و نظام جمهوری اسلامی را دارند از این قبیل رفتارها، اقدامات و موضع‌گیری‌ها دست بردارند و سعی در تحریک یا ناامیدکردن مردم از پزشکیان و دولت چهاردهم نداشته باشند. واقعا جا دارد به‌جای این رفتارهای آسیب‌زا به امنیت، اعتماد و باور مردم یک هم‌افزایی و حمایت از دولت جدید شکل بگیرد. من این را خطاب به جریان رقیب آقای پزشکیان می‌گویم که هیچ‌کدام از ادعاهای آنها برای موفق نشان‌دادن دولت سیزدهم و تحویل‌دادن یک وضعیت مطلوب و ایدئال به دولت آقای پزشکیان برای اکثریت جامعه قابل باور نیست.

‌شاخصتان برای این گفته چیست؟

میزان مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری. در دور اول انتخابات که حدود ۶۰ درصد مردم شرکت نکردند و در دور دوم هم، آن ۱۰درصدی هم که حاضر به مشارکت در انتخابات شدند به‌خاطر بیم از آینده کشور پس از قدرت‌گیری سعید جلیلی بود و ۱۶ میلیون نفر هم به مسعود پزشکیان رأی دادند. پس می‌بینید که طیف رقیب هیچ‌گاه نتوانسته است با این عددسازی و آمارسازی اعتماد جامعه را نسبت به گفته‌های خود دال بر موفقیت‌های دولت سیزدهم جلب کند. اتفاقا همین شاخص‌های به‌شدت اسفبار و کارنامه غیرقابل دفاع این دولت در همه حوزه‌ها باعث شد که مردم رغبتی به نامزدهای نزدیک به دولت سیزدهم و مشخصا سعید جلیلی نداشته باشند. پس واقعا به‌جای آماده‌کردن فضا و بستر در جهت حمله و انتقاد به دولت پزشکیان به‌سمت تعامل، حمایت، همکاری و همسویی با دولت چهاردهم برویم. چون من این هشدار را می‌دهم اگر مانند دولت روحانی فشارها و سنگ‌اندازی‌ها به دولت پزشکیان آن‌قدر افزایش پیدا کند که نتواند برای سفره و معیشت مردم کاری بکند، وضعیت به یک نقطه غیرقابل بازگشت می‌رسد. البته پیش‌بینی من این است که یک سال اول دولت آقای پزشکیان با نوعی ابهام همراه باشد.

‌چرا ابهام؟

چون به نظر من بخشی از آن ناظر به همین تلاش‌ها برای ناکام‌ماندن سیاست‌های اقتصادی دولت آقای پزشکان توسط رقباست. ضمن اینکه هنوز یک برنامه منسجم و مشخص توسط چهره‌های نزدیک به آقای پزشکیان درخصوص تمام شاخص‌های اقتصادی برای افکار عمومی مطرح نشده است و در این بین تأکید خود آقای پزشکیان هم بر همدلی، وفاق، اتحاد و همکاری همه گروه‌ها و آحاد جامعه از هر جریان سیاسی برای عبور کشور از این بحران‌هاست.

‌پیرو آنچه عنوان داشتید، برخی برای روشنگری هرچه بیشتر افکار عمومی بر پیشنهاد مصطفی پورمحمدی در جریان دیدار با مسعود پزشکیان ناظر به تهیه گزارشی دقیق از وضعیت کشور و ارائه به مردم ایران تأکید داشتند. آیا به باور شما تهیه این گزارش می‌تواند راه‌حل مؤثری برای جلوگیری از حملات، تخریب‌ها و توهین‌ها به دولت چهاردهم باشد؟

پیشنهاد کاملا هوشمندانه و واقع‌بینانه‌ای‌ است و من هم چنین درخواستی از آقای پزشکیان دارم که یک گزارش دقیق از همه ابعاد و شاخص‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و در کل یک نمای کلی از وضعیت کشور تهیه کنند. البته لزوما نباید این گزارش در اختیار افکار عمومی و رسانه‌ها قرار داده شود. کافی است آن را به سران قوا، مقامات لشکری، نظامی و انتظامی و همچنین رهبر انقلاب ارائه دهد تا آنها مطلع شوند کشور را در چه وضعیتی تحویل گرفته است.

چرا لزومی نمی‌بینید که این گزارش در اختیار رسانه‌ها و افکار عمومی قرار بگیرد؟ این باعث بی‌اعتمادی مردم نمی‌شود؟

ببینید، از یک سو من معتقدم عمومی‌کردن چنین گزارشی به ناامنی روانی-اجتماعی دامن می‌زند و از طرف دیگر هم باید بپذیریم که تقریبا تمام جامعه از وضعیت بحرانی کشور در همه ابعاد و سطوح و مشخصا در حوزه اقتصادی، معیشتی و سفره خود باخبرند و می‌دانند با چه شاخصی در تورم یا فلاکت دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند.

‌اما باز‌هم توجیهی برای عمومی‌کردن چنین گزارشی وجود ندارد؟

اگر چنین گزارشی توسط دولت آقای پزشکیان تهیه شود و آن را عمومی کنند در دام منازعات و جدل‌های سیاسی گرفتار خواهند شد. چون طیف رقیب عمومی‌کردن چنین گزارشی رسمی را تخریب دولت قبل تلقی کرده و به‌دنبال توجیه عملکرد دولت رئیسی خواهند بود. از همه اینها مهم‌تر چنین اقدامی باعث می‌شود که حملات به دولت چهاردهم با شدت بیشتری پی گرفته شد. لذا دولت پزشکیان به‌جای‌آنکه این گزارش را رسانه‌ای و عمومی کند، فقط آن را به مقامات کلیدی کشور ارسال کند تا یک وضعیت و چشم‌انداز روشن از وضعیت فعلی ایران را به آنها بدهد. در آینده فرصت برای انتشار آن زیاد است. اگر دولت آقای پزشکیان توانست در حوزه اقتصادی به توفیقاتی دست پیدا کند، بعدها عملکرد خود را با این انتشار عمومی گزارش از کارنامه دولت آقای رئیسی مقایسه خواهد کرد تا برای مردم روشن شود که دولت چهاردهم کشور را در چه وضعیتی و با چه شاخص‌هایی تحویل گرفته و اکنون این شاخص‌ها در کجا قرار دارند. واقعیت امر آن است که اکنون وضعیت کشور به‌گونه‌ای نیست که دولت آقای پزشکیان کارش را با جدل، بحث و کارشکنی و سنگ‌اندازی رقبایش شروع کند. همه باید دست‌به‌دست هم بدهیم تا از این نقطه بحرانی عبور کنیم. من بازهم تکرار می‌کنم که دولت آقای پزشکیان آخرین فرصت است.

‌یکی از مهم‌ترین پارامترهایی که بر شاخص‌های اقتصادی و معیشتی کشور تأثیر مستقیم و جدی دارد به تحولات حوزه سیاست خارجی بازمی‌گردد. به باورتان تأکید مسعود پزشکیان بر مذاکره با غرب، لغو تحریم و خروج کشور از لیست سیاه FATF، در شرایطی که احتمالا با کارشکنی و سنگ‌اندازی رقبا همراه خواهد شد، می‌تواند به سرانجامی برسد؟

همان‌گونه که گفتید قطعا یکی از مهم‌ترین پارامترهایی که می‌تواند بر حوزه اقتصادی و معیشتی اثرگذار باشد، مسئله دیپلماسی و سیاست خارجی است و برای خروج از وضعیت کنونی باید یک رابطه متوازن و منطقی با همه کشورهای پیرامونی و همسایگان و همچنین کشورهای فرامنطقه‌ای داشته باشیم. اما در این بین نباید این را فراموش کنیم که به باور من دیگر برجام سال ۲۰۱۵ قابل احیا نیست؛ این واقعیتی است که هم خود آمریکایی‌ها بر آن اذعان دارند و اینکه ظرفیت‌های برجام سال ۲۰۱۵ دیگر پتانسیل لازم در جهت پاسخ‌گویی به نیازهای فعلی کشور ما را ندارد.

‌‌پس گزینه آلترناتیو چیست؟

من پیشنهادم به دولت آقای پزشکیان این است که به‌جای موضوع مذاکره با غرب، تمرکز خود را روی تولید در داخل بگذارد که البته در آن‌ صورت مسئله اصلی دولت چهاردهم به تأمین مالی و سرمایه‌گذاری برای این امر (تولید) خواهد بود. اما درصورت توفیق دولت پزشکیان در حوزه تولید داخلی، آن ‌زمان اثربخشی تحریم‌های آمریکا به‌شدت کاهش پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی آمریکا بیشتر به سمت مذاکره با ایران تمایل پیدا خواهد کرد. چون با تمرکز دولت پزشکیان روی تولید داخلی و بهبود شاخص‌های اقتصادی، به‌خصوص مسئله اشتغال و تورم و همچنین کاهش اثربخشی تحریم‌ها، نهایتا آمریکا چاره‌ای جز مذاکره متوازن با ایران نخواهد داشت. یعنی آمریکا مجبور خواهد شد درخصوص سیاست‌های تحریمی ایران یک بازبینی کلی داشته باشد. بنابراین تا آن ‌زمان به نظر من دولت آقای پزشکیان فقط باید تلاش خود را روی حل دو مشکل بگذارد؛ نخست فقدان یک برنامه‌ دقیق، منسجم، کارشناسی‌شده و منطبق با واقعیت‌های امروز ایران و دوم، ایجاد یک عزم راسخ در میان قوا و به تبع آن، شکل‌گیری وفاق عمومی برای عبور کشور از بحران فعلی.

‌جناب راغفر به نظر من این پیشنهاد شما انطباقی با واقعیت‌ها ندارد.

چطور!

‌چون به نظر من آنچه شما عنوان داشتید با یک ادبیات دیگر، تکرار همان گفته‌های سعید جلیلی است که باید آمریکا را از تحریم‌های ایران پشیمان کنیم. در‌حالی‌که کشور با تحریم و تبعات مخرب ناشی از تداوم حضور در لیست سیاه FATF دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، چگونه شما پیشنهاد می‌دهید دولت آقای پزشکیان تمرکز خود را به‌جای مذاکره با غرب و لغو تحریم‌ها، بر تولید در داخل بگذارد؟

ببینید، ما تجربیات دیگر کشورها را که در شرایطی بدتر از شرایط ما به سر برده‌اند پیش‌رو داریم؛ منتها کسی به این تجربه‌ها اعتنا نمی‌کند.

‌چرا؟

چون یا واقعا این تجربیات را نمی‌شناسند یا اینکه عمدا تلاش می‌کنند چنین تجربیات موفقی در سایر کشورها در ایران تکرار نشود. به‌هر‌حال تداوم این وضعیت برای بسیاری از افراد سودهای سرشار و رانت‌های عجیب‌و‌غریب به دنبال دارد و یقینا این گروه دوم افراد نفوذی هستند که محور تلاش‌های خود را روی تخریب هرچه بیشتر وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور گذاشته‌‌اند تا سود بیشتری را متوجه خود کنند. به‌هر‌حال هرچه بحران کنونی در کشور تداوم پیدا کند و حتی تشدید یابد به سود آنها خواهد بود و به نام کاسبی تحریم به فکر دلالی و رانت و سود خود خواهند بود. اما در پاسخ به سؤال قبلی شما، بله در شرایط تحریمی و با‌ وجود فشارهای غرب به نظر من پتانسیل تولید در داخل وجود دارد، اما مسئله اصلی مبارزه با فساد است. البته بحث‌های فنی آن‌هم وجود دارد که به نظر من باید روی آن یک گفت‌وگوی مفصل و جداگانه‌ای داشته باشیم. اما همان‌گونه که گفتم و دوباره بر آن تأکید می‌کنم اگر می‌خواهیم این اصل را پیاده کنیم، یعنی به سمت تولید داخلی با هدف کاهش اثربخشی تحریم‌ها گام برداریم به دو پیش‌شرط نیاز داریم؛ نخست، تبیین یک راه‌حل روشن، دقیق، منسجم و منطبق با واقعیت‌های اجتماعی- اقتصادی کشور، و دوم ایجاد یک عزم جدی و وفاق عمومی. دولت پزشکیان باید یک وحدت در میان سیاست‌گذاران، مقامات و سران قوا ایجاد کند که به‌جای سنگ‌اندازی، کارشکنی، توهین و تخریب، به سمت کمک و همیاری پیش بروند. من منکر اثرگذاری تحریم‌ها بر رشد اقتصادی و شاخص‌های معیشتی نیستم، اما در همین شرایط هم می‌توان روی تولید داخلی تمرکز کرد. بنابراین اگر دولت پزشکیان وضعیت تولید، اشتغال و رشد اقتصادی را معطل مذاکره با آمریکا و لغو تحریم‌ها کند دوباره در مسیر طی‌شده و شکست‌خورده قبلی گام برخواهد داشت. ما باید اول تحریم‌ها را کم‌اثر یا بی‌اثر کنیم و بعد، خود‌به‌خود مسیر مذاکره فراهم خواهد شد. البته تأکید می‌کنم این منافاتی با یک سیاست خارجی درست و متوازن با همه کشورهای منطقه‌ای و فرامطقه‌ای ندارد. ضمن آنکه اشاره کردم، برجام سال ۲۰۱۵ دیگر قابلیت احیا ندارد. یعنی نه آمریکا دیگر به دنبال مذاکره بر سر توافق سال ۲۰۱۵ است و نه آن توافق می‌تواند جواب‌گوی نیازهای فعلی کشور باشد. به بیان دیگر باید یک مذاکره جدید تعریف شود و این نیازمند یک زمان است تا دولت آمریکا هم پس از انتخابات ریاست‌جمهوری یک برنامه برای مذاکره جدید پیاده کند. تا آن زمان که نمی‌توان کشور را معطل کرد. محور کار دولت پزشکیان باید تولید داخلی با هدف کم‌اثر‌کردن تحریم‌ها باشد.

‌به سؤال نخست مصاحبه بازگردیم و آن را از جنبه دیگر با شما کالبدشکافی کنیم. اگر قائل به افزایش انتظارات با هدف حملات، انتقادات، توهین و تخریب به پزشکیان و دولت چهاردهم توسط طیف رقیب هستید، آیا می‌توان موضوعاتی نظیر وقوع اعتراضات عمومی را هم محتمل دانست، کما‌اینکه برخی امکان تکرار سناریوی پنجم دی ۱۳۹۶ در دولت دوم روحانی را مطرح کرده‌اند؟

بله، به هر حال باید در نظر گرفت که اکنون وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم به‌مراتب بدتر از سال ۱۳۹۶ است و وقوع اعتراضات پی‌در‌پی و هر‌ساله مردمی تا به امروز عملا شرایطی را شکل داده که به نظر من دولت پزشکیان در یکی از شکننده‌ترین وضعیت‌های سیاسی‌-‌اجتماعی ایران به قدرت رسیده است. در چنین شرایطی امکان وقوع اعتراضات مردمی بیشتر از هر زمان دیگری است؛ به‌خصوص آنکه از هم‌اکنون تلاش می‌شود با رؤیایی و ایدئال جلوه‌دادن وضعیت فعلی کشور، انتظارات غیرواقع‌بینانه از دولت پزشکیان در سطح افکار عمومی افزایش پیدا کند.

‌‌یعنی به باورتان هشت سال تجربه دوره روحانی و سه سال تجربه شکست‌خوردن یکدست‌سازی قدرت در دولت رئیسی، نمی‌تواند آینه عبرتی باشد؟

من امیدوارم که همه از گذشته درس بگیریم. اما شواهد نشان می‌دهد همان حملات به دولت روحانی با شدت بیشتری به دولت پزشکیان صورت خواهد گرفت و در این بین دود این دعواها تنها به چشم مردم می‌رود.

‌در این بین کیهان هم در مطلب اخیر خود قدری از ادعای اسب زین‌شده فاصله گرفته و به تورم بالای ۴۰‌درصدی دولت رئیسی معترف است که...

بله، اما این در مقابل حجم ادعاها، تخریب‌ها و تلاش‌ها برای شکل‌گیری انتظارات کاذب و غیرواقعی از دولت پزشکیان تقریبا هیچ است. من واقعا بیم آن را دارم که تجربه دولت روحانی در حمله، تخریب و کارشکنی با شدت بیشتر در قبال دولت پزشکیان تکرار شود و اگر چنین شود و اجازه ندهند که این دولت به وعده‌های خود عمل کرده و به بهبود شاخص‌های اقتصادی و معیشتی کمک کند، وضعیت جامعه به یک نقطه بدون بازگشت می‌رسد.

‌این نقطه بدون بازگشت همان اعتراضات است؟

می‌تواند این هم باشد.

‌اما این گزاره یعنی شکل‌گیری اعتراضات، امری خودجوش و از کف جامعه خواهد بود یا یک پروژه مدیریت‌شده مانند پنجم دی ۹۶؟

‌این دو منافی همدیگر نیستند. وقتی ما اکنون می‌بینیم ۶۰ درصد مردم در دور اول انتخابات حاضر به مشارکت نشده‌اند و با تمام درخواست‌ها تنها حدود ۱۰ درصد بیشتر در دور دوم انتخابات و آن هم تنها با هدف به قدرت نرسیدن سعید جلیلی پای صندوق‌ها حاضر شده‌اند، این حکایت از آن دارد که فاصله دولت با ملت به بیشترین حد خود رسیده است. در چنین شرایطی کوچک‌ترین برنامه‌ریزی برای شکل‌گیری اعتراضات می‌تواند به بزرگ‌ترین ناامنی‌ها منجر شود که خارج از کنترل و مدیریت باشد. یعنی جامعه به قدری شکننده است که حتی اگر کوچک‌ترین برنامه‌ریزی برای هدایت و تحریک جامعه در جهت شکل‌گیری اعتراضات پنجم دی ۹۶ صورت بگیرد، معلوم نیست که بتوان خروجی آن را کنترل کرد و امکان دارد مانند دی ۹۶ یا آبان ۹۸ به اعتراضاتی منجر شود که از کنترل خارج شده و کلیت ساختار را در بر بگیرد و حتی جدی‌تر از اینها باشد. اینجاست که بیم آن را دارم اگر اجازه ندهند دولت پزشکیان کاری برای اقتصاد انجام دهد، وضعیت به نقطه غیرقابل بازگشت برسد.

‌با این اوضاع که شما ترسیم کردید، قدری از کلی‌گویی فاصله بگیریم و به جزئیات بپردازیم. اگر اشتباه می‌گویم من را تصحیح کنید‌؛ حضرت‌عالی جزء کسانی هستید که از حامیان ریاضت ارزی به شمار می‌روید. در گفت‌وگوهای مفصلی که با شما داشتم، همواره پس از خروج دونالد ترامپ از برجام و با شدت بیشتری در دوره شیوع کرونا از ریاضت ارزی دفاع کرده‌اید. آیا برای دولت چهاردهم همچنین پیشنهادی دارید؟

اول این را روشن کنم که منظور از ریاضت چیست؟‌ اگر منظور فشار بیشتر به مردم است که مردم در تمام این سال‌ها، ریاضت و سختی‌های خود را در سفره و اقتصاد و معیشت‌شان چشیده‌اند و می‌چشند. اما در سمت دیگر، منظور از ریاضت ارزی نوعی شفافیت ارزی است. یعنی وقتی دولت با محدودیت منابع ارزی به‌ واسطه تحریم‌ها یا هر دلیل دیگری مواجه است، باید یک بودجه‌بندی ارزی درست، شفاف و مبتنی بر نیازهای کشور را در دستور کار قرار دهد. یعنی بداند این ارز و دلار برای چه اولویت‌هایی صرف می‌شود.

‌اولویت‌های شما برای دولت پزشکیان چیست؟

به نظر من اولویت‌ها شامل مواد خوراکی و کالاهای اساسی مردم و پس از آن سرمایه‌گذاری برای تولید داخلی به‌خصوص تولید صنعتی و تکمیل پروژه‌های عمرانی و تکمیل زیرساخت‌هاست. ضمنا اگر منابع ارزی مد‌نظر دولت‌ها در بودجه سالانه تحقق پیدا نکرد، همین اولویت‌ها به‌جز تأمین کالاهای اساسی مردم هم متوقف شود و تنها متناسب با منابع ارزی در اختیار در این اولویت‌ها پیش رفت و ارز لازم را اختصاص داد. به همین دلیل من برای دولت آقای پزشکیان هم این تأکید و توصیه را دارم که برای بانک مرکزی، سیاست‌های ارزی و یک بودجه‌ریزی ارزی داشته باشند تا بدانند در محدودیت ارزی باید این دلار به چه اولویت‌هایی اختصاص پیدا کند، نه اینکه هر کسی با رانت بتواند ارز مدنظر خود را از دولت بگیرد، بدون آنکه واردات از خارج یا تولید در داخل را انجام دهد که دود این دزدی ارزی تنها به چشم مردم می‌رود و سود دلالی ارزی آن به جیب رانت‌خواران و این وسط هم دولت برای کسری بودجه یا کمبود ارزی خود نهایتا افزایش نرخ ارز را کلید می‌زند که خود به تشدید تورم می‌رسد و افزایش نرخ تورم نیز در نهایت به التهابات جامعه و اعتراضات دامن خواهد زد و این یک چرخه باطل خواهد بود که همدیگر را تقویت می‌کند. از این‌رو دولت آقای پزشکیان باید با یک بودجه‌ریزی شفاف و دقیق ارزی به این مارپیچ تورمی پایان دهد. من این را به شما می‌گویم که جامعه سال ۱۴۰۳ با جامعه سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و حتی ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ فرق می‌کند.

‌از چه بابت فرق می‌کند؟

از این بابت که جامعه هم ‌ملتهب‌ است و هم ‌منتظر‌؛ ملتهب از این منظر که بیشتر ظرفیت خانوارها به دلیل افزایش فشارهای تورمی و ناکارآمدی دولت مستهلک شده و تقریبا طبقه متوسط جامعه از بین رفته و جامعه از این بابت ‌منتظر‌ است که دولت پزشکیان بتواند ضمن توقف این روند ناکارآمد دولت سیزدهم، حداقل بخشی از فشارهای فعلی را از دوش خانوارها بردارد. در نتیجه این سینرژی انتظار و التهاب، جامعه را متوجه دولت جدید کرده است که بتواند در پاستور کاری انجام دهد. بنابراین اگر اجازه کار به دولت پزشکیان داده نشود، دیگر بعید است این التهابات و انتظارات کنترل شود.