|

سه مطالبه، سه پیشنهاد

در باب انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر باید بسیار گفت و نوشت. اما این روزها بحث انتخاب کابینه از سوی رئیس‌جمهور بسیار داغ است. از نظر بنده، حدود 70 درصد رأی پزشکیان مربوط به خود اوست و شاید 30 درصد، ماحصل تلاش‌های ستاد و هواداران اوست. اما اگر قرار باشد دولت مسعود دولتی موفق باشد، این نسبت باید کاملا برعکس باشد. یعنی حدود 70، 80 درصد توفیق او، وابسته به تیم و همکارانی است که برمی‌گزیند و شاید حدود 20، 30 درصد به نحوه مدیریت و تعامل شخص او برگردد. بر این مبنا، بحث انتخاب کابینه بسیار مهم است و شاید مهم‌‌تر از خروجی این بحث، فرایندی است که برای این انتخاب طی می‌شود.

در باب انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر باید بسیار گفت و نوشت. اما این روزها بحث انتخاب کابینه از سوی رئیس‌جمهور بسیار داغ است. از نظر بنده، حدود 70 درصد رأی پزشکیان مربوط به خود اوست و شاید 30 درصد، ماحصل تلاش‌های ستاد و هواداران اوست. اما اگر قرار باشد دولت مسعود دولتی موفق باشد، این نسبت باید کاملا برعکس باشد. یعنی حدود 70، 80 درصد توفیق او، وابسته به تیم و همکارانی است که برمی‌گزیند و شاید حدود 20، 30 درصد به نحوه مدیریت و تعامل شخص او برگردد. بر این مبنا، بحث انتخاب کابینه بسیار مهم است و شاید مهم‌‌تر از خروجی این بحث، فرایندی است که برای این انتخاب طی می‌شود. من هم یکی از هزاران نفر امضاکننده کارزار «مطالبه شفافیت در نحوه انتخاب کابینه» هستم. در این یادداشت، چند مطالبه و پیشنهاد را با خوانندگان محترم طرح خواهم کرد.

مطالبه اول، بالانرفتن میانگین سن دولت است! یکی از مهم‌ترین اقدامات شهید رئیسی پایین‌آوردن میانگین سن دولت و شکستن حلقه تنگ و بسته مدیران نسل اول انقلاب بود. اگر اشکالی به دولت رئیسی وارد باشد، ایراد به جوان‌گرایی او نیست. اشکال در این است که جوانانی که به کار گرفته شدند، خود را بی‌نیاز از اتکا به بوروکراسی و مستغنی از مشورت بزرگان و کارشناسان می‌دانستند. به نظرم به عقب نباید برگشت! پزشکیان نباید میانگین سن دولت را بالا ببرد. عمل به این مطالبه، آسان‌تر از عمل به شرط سنی برای وزراست که در اخبار آمده بود.

مطالبه دوم سقف و کف قائل‌شدن برای برخی شاخصه‌هاست. سقف استفاده از وزرای روحانی، حداکثر سه نفر باشد. سقف استفاده از وزرای خاتمی، حداکثر سه نفر باشد. ضمن احترام به هر دو بزرگوار و دولتمردانشان و دفاع تمام‌قدی که از هر دو دارم، بناست دولت اول پزشکیان تشکیل شود، نه دولت سوم روحانی یا خاتمی!

مطالبه سوم این است که رئیس‌جمهور هیچ کس را از مجلس به دولت نبرد! تشکیل یک فراکسیون اقلیت در مجلس دوازدهم با خون دل بسیار همراه بوده است. دولت چهاردهم باید حضور هر یک نماینده همسو در مجلس را قدر بداند تا با سهولت بیشتری بتواند مسائل اجرایی کشور را پیش ببرد. 

ضمن اینکه توصیه رهبری هم به نمایندگان محترم مجلس این بوده که کرسی نمایندگی مجلس را به هوای پست‌های دولتی رها نکنند.

با توجه به شعارها و وعده‌های پزشکیان در تبلیغات انتخابات، کف به‌کارگیری زنان در کابینه، حداقل سه نفر باشد. کف حضور اهل سنت در کابینه نیز حداقل سه نفر باشد.

پیشنهاد اول، فراخوان‌دادن به نخبگان و متخصصان و همه کسانی است که خود را شایسته قرارگرفتن در پست‌های مدیریتی می‌دانند برای اینکه رزومه‌های خود را در سامانه‌ای بارگذاری کنند. به دلایل متعدد، متأسفانه بسیاری از شایستگان، فرصت و امکان حضور در دولت را نیافته‌اند. چنین فراخوانی می‌تواند یک بانک اطلاعاتی خوب از نخبگان و شایستگان در اختیار دولت قرار دهد. چنین ایده‌ای را شهید رئیسی نیز در ابتدای دولتش اجرا کرد. نمی‌دانم نحوه اجرا و بازخوردش چه بود. می‌توان آن تجربه را بررسی و اصلاح ‌ و در صورت ارزیابی موفق‌بودنش، از آن استفاده کرد.

پیشنهاد دوم، فراخوان‌دادن به همه احزاب، اعم از اصلاح‌طلب و اصولگراست تا کابینه پیشنهادی خود را به رئیس‌جمهور معرفی کنند. فارغ از نگاه قابل نقد رئیس‌جمهور به موضوع تحزب، این فراخوان می‌تواند مناسبات حامی‌پروری حاکم بر کمیته‌های تعیین مصادیق وزرا را کمرنگ و ضعیف کند. یک بانک داده از افرادی را به دست خواهد داد که می‌توان اطمینان داشت حداقل از حمایت بخشی از گروه‌های سیاسی برخوردار باشند. به جای اینکه رئیس‌جمهور یا اطرافیانش از بالا تعیین کنند که چه کسی به نمایندگی از چه جریانی در کابینه حضور داشته باشد، با پرسش از خود گروه‌های سیاسی و مشارکت‌شان، نماینده‌شان در کابینه تعیین می‌شود. فراوانی اینکه یک فرد توسط چند حزب معرفی شده باشد، رئیس‌جمهور را به افرادی می‌رساند که احتمالا مقبولیت بیشتری دست‌کم در بین سیاسیون دارند. اگر بنا باشد رئیس‌جمهور به وعده‌هایش در استفاده از همه ظرفیت‌های انسانی کشور عمل کند، اکتفا به مکاتبه با احزاب اصلاح‌طلب هدف ایشان را محقق نمی کند.

پیشنهاد سوم، تعریف سازوکاری برای شناسایی مدیران موفق بنگاه‌های بزرگ در بخش خصوصی است. این‌گونه نیست که قحط‌الرجال باشد و پزشکیان ناگزیر از انتخاب از حلقه بسته‌ای از مدیران نسل اول اصلاح‌طلبان باشد. در سال‌های گذشته محدودیت‌ها و ناجوانمردی‌های بسیاری بر اصلاح‌طلبان تحمیل شده است. نسل اول اصلاح‌طلبان نیز با دریغ‌کردن فرصت‌های رشد از ما دهه شصتی‌ها و بعدی‌های ما ظلم بزرگی بر ما روا داشته‌اند. نتیجه این است که جریان اصلاحات، به اندازه کافی کارگزار و مدیرانی ندارد که بتواند آنها را در مناصب اداره کشور بگمارد. اما در همه این سال‌ها، نیروهای خلاق و کیفی بسیاری مجهز به دانش روز در بخش خصوصی، بنگاه‌های بزرگی را در شرایط سخت اقتصادی با نوسانات ارز و معضل تحریم‌ها، سر پا نگه داشته‌ و اداره کرده‌اند. بی‌تردید انرژی و انگیزه بیشتری دارند، شناخت بیشتری هم از دنیای امروز و تحولات پرشتاب آن دارند. شاخص‌گذاشتن و تعریف‌دادن از بنگاه بزرگ کار سختی نیست. استخراج شاخص‌های مدیر موفق هم دشوار نیست. البته حتما تفاوت‌هایی بین اداره یک بنگاه اقتصادی در بخش خصوصی و یک وزارتخانه وجود دارد. اما در این وانفسای اقتصادی ، اداره یک بنگاه در بخش خصوصی اگر سخت‌تر از مدیریت دولتی نباشد، حتما آسان‌تر نیست! این پیشنهاد می‌تواند در مدت کوتاهی پزشکیان را به لیستی از مدیران خلاق، توانمند و پرانرژی رهنمون کند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها