روابط روسیه و آمریکا در دوران ترامپ به کدام سو میرود؟
در سال ۲۰۱۷ هنگامی که ترامپ به کاخ سفید رفت، برخی تصور میکردند که او بهطور اتفاقی در مقابل هیلاری کلینتون پیروز شد و زمانی که در سال ۲۰۲۰ در مقابل بایدن شکست خورد، بسیاری میپنداشتند که او به تاریخ پیوسته است.
احمد وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه:در سال ۲۰۱۷ هنگامی که ترامپ به کاخ سفید رفت، برخی تصور میکردند که او بهطور اتفاقی در مقابل هیلاری کلینتون پیروز شد و زمانی که در سال ۲۰۲۰ در مقابل بایدن شکست خورد، بسیاری میپنداشتند که او به تاریخ پیوسته است.
با توجه به تاریکی روابط روسیه و آمریکا با آغاز منازعه اوکراین انتظار میرفت که از روسیه برای مراسم تحلیف ترامپ دعوت نشود، اما نکته مهمتر اینجاست که نخستوزیر بریتانیا که آشکارا از بایدن حمایت کرده بود نیز برای این مراسم دعوت نشده است و همین وضعیت برای رئیسجمهور فرانسه و دبیر کل ناتو نیز صدق میکند. اما در مقابل چین برای اولین بار در سطح بسیار بالایی یعنی معاون رئیسجمهور در این مراسم شرکت میکند. بنابراین از همین ابتدای شروع به کار ترامپ ما شاهد شکنندهشدن رابطه آمریکا و اروپا هستیم، موضوعی که در دور گذشته ریاستجموری ترامپ نیز رخ داد.
در آن دوران روسیه تلاش داشت نقش برادر بزرگتر در اروپا را جستوجو کند و از شکاف بروکسل و واشنگتن تمام بهره را برد تا روابط بسیار گرمی را با آلمان، فرانسه و ایتالیا دنبال کند. اما اینبار وضعیت متفاوت است؛ بحران اوکراین روابط روسیه و اروپا را دچار یک انجماد بسیار عمیق کرده که در ضلع بالتیک خصومتها بسیار پررنگتر است.
در چنین شرایطی انتظار دشواری است اگر تصور کنیم روسیه بار دیگر میتواند از شکاف اروپا و آمریکا بهره ببرد و در این میان به نظر میرسد بریتانیا تلاش دارد این نقش را ایفا کند. در چنین شرایطی اروپا نگران آینده بحران اوکراین است و در مقابل سیگنالهای قوی برای احتمال دیدار ترامپ و پوتین در آینده نزدیک وجود دارد که میتواند منجر به بلندشدن دود سفید باشد تا ماشین جنگ اوکراین به آتشبس برسد. گزاف نیست اگر بگوییم که در آستانه سومین سال درگیریها در اوکراین، تمام طرفها شامل روسیه، اوکراین، اتحادیه اروپا و آمریکا خواهان دستیابی به آتشبس هستند؛
اما طبیعتا شرایط هریک برای رسیدن به صلح با یکدیگر متفاوت و حتی متضاد است. با وجود این به نظر میرسد ترامپ با شرایط اصلی روسیه همراه است: عدم پیوستن اوکراین به ناتو و الحاق سرزمینهای دونتسک، لوگانسک، زاپاروژیا و خرسون که در خوانش کرمیلن به خاک فدراسیون روسیه الحاق شدهاند. نگاهی که از ذائقه اروپا فاصله دارد و به هیچ عنوان خوشایند زلنسکی هم نیست.
در مقابل قطعا انتظار میرود ترامپ نیز انتظاراتی از مسکو داشته باشد که احتمالا فراتر از موضوع اوکراین باشد و میتواند به شرکای نزدیک روسیه نظیر کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران مربوط شود. اما آنچه از شواهد برمیآید در ماههای پیشرو با چانهزنی کرملین و تیم جدید کاخ سفید برای دستیابی به تضمینهای امنیتی متقابل روبهرو هستم که نقطهای بر پایان درگیریهای کنونی در اوکراین میگذارد.
با وجود این دشوار است که از پایان همیشگی بحران اوکراین صحبت کنیم؛ چراکه همواره مسکو نگران گسترش و پیشروی فعالیتهای ناتو در اروپای شرقی است و غرب نیز از آنچه سیاستهای توسعهطلبانه روسیه میخواند واهمه دارد. بنابراین اگرچه از آتشبس سخن میگوییم، اما در واقعیت بهمثابه آتش زیر خاکستری است که میتواند هر زمانی که طرفین نسبت به برآوردهشدن تضمینهای امنیتی تردید پیدا کنند، شکننده شود؛ همانطورکه در فوریه ۲۰۲۲ روسیه اوکراین را متهم کرد که به توافق مینسک پایبند نیست و با آغاز درگیریها روبهرو شدیم.
در سال ۲۰۲۰ هنگامی که بایدن به قدرت رسید در یادداشتی برای یورونیوز نوشتم که روابط کاخ سفید و کرملین از رقابت به سمت دشمنی میرود و طی چهار سال گذشته شاهد تاریکترین روابط در تاریخ روابط روسیه و آمریکا بودیم؛ اکنون انتظار میرود که دوباره روابط دو کشور به سوی رقابت بازگشت داشته باشد، اما باید توجه داشته باشیم همانطورکه تولستوی میگوید یک توده از برف را نمیتوانیم یکباره آب کنیم، انجماد در روابط مسکو و کرملین نیز نمیتواند یکباره به گرمی برود، اگرچه میتوانیم شاهد گفتوگوهایی سازنده برای کاهش تنش در سطوح سیاسی – امنیتی باشیم. هفته آینده در ستون «در حوالی میدان سرخ» بیشتر به فرصتها و چالشهای روابط دو کشور در دوران ترامپ خواهم پرداخت.