|

پذیرش رنج، قطعه گم‌شده

کتاب «در باب زندگی و رنج» نوشته‌ کیرن ستیا، نگاهی فلسفی به چالش‌ها و سختی زندگی ارائه و نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با بهره‌گیری از فلسفه، راهی برای کنارآمدن با دشواری‌های روزمره یافت. ستیا با زبانی بی‌تکلف، مفاهیم فلسفی را از بحث‌های انتزاعی خارج کرده و در زمینه تجربه‌های ملموس زندگی بررسی می‌کند.

پذیرش رنج، قطعه گم‌شده

متین نوروزی: کتاب «در باب زندگی و رنج» نوشته‌ کیرن ستیا، نگاهی فلسفی به چالش‌ها و سختی زندگی ارائه و نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با بهره‌گیری از فلسفه، راهی برای کنارآمدن با دشواری‌های روزمره یافت. ستیا با زبانی بی‌تکلف، مفاهیم فلسفی را از بحث‌های انتزاعی خارج کرده و در زمینه تجربه‌های ملموس زندگی بررسی می‌کند. او در این کتاب، به رنج‌هایی مانند مرگ، بیماری، شکست، اندوه، پوچی و بی‌عدالتی پرداخته و سعی دارد پاسخی فلسفی برای مواجهه با آنها بیابد. نویسنده در هر فصل تلاش می‌کند با رویکردی تحلیلی-کاربردی، به بررسی تأثیر این مسائل بر زندگی انسان پرداخته و راه‌هایی برای کنارآمدن با آنها پیشنهاد دهد. آنچه مسلم است، فراوانی رنج است و از نگاه فلسفی ستیا، فلسفه اخلاق مورد بحث فلاسفه باید چیزی بیش از الزام‌های اخلاقی باشد. راهنمایی برای کنارآمدن و گذر از سختی‌ها با هدفی کاربردی که تمام ارکان مهم زندگی را در بر گیرد.

در طول تاریخ این پرسش اساسی همواره مطرح بوده و همه در پی کشف درست‌ترین پاسخ. یکی از مهم‌ترین مسائل رواقیون باستان پیدا‌کردن راهی برای تحمل ناملایمات در زندگی بود و از این‌رو به‌طور غیرمعمولی همیشه خوشحال بودند. افلاطون هم در باب فلسفه اخلاق با تأکید گفته بود موضوع گفت‌وگوی ما چیز ناچیزی نیست، ما از شیوه درست زندگی‌کردن صحبت می‌کنیم. پرسش ستیا واضح است؛ آیا هدف ما رسیدن به ایدئال‌ترین نوع زندگی است؟ و آیا رسیدن به آن مصادف با خوب‌زیستن است. ستیا سعی دارد این نکته را یادآور شود که باید در جهان در دسترس زندگی کرد، نه در جهان رؤیایی و ساخته‌ و پرداخته ذهن ایدئال‌گرا. به‌ عبارتی شادمان‌بودن محض با خوب‌زیستن یکی نیست، بلکه آنچه نیاز داریم، تصدیق مصیبت‌های‌مان است. «در باب زندگی و رنج» کتابی درباره چگونه زندگی‌کردن است و به‌ شیوه‌ای مستدل بیان می‌کند زندگی در کمیت و به‌طور محض در کیفیت خلاصه نمی‌شود، بلکه هارمونی‌ای زیبا از هر دو است. زمانی استدلال تئودیسه سعی در ارائه پاسخ‌هایی در توجیه شر و قبول رنج بشر داشت و در معنای کلی‌تر تصویری دیکته‌شده و فلاکت‌بار از زندگی خوب انعکاس می‌داد، اما زمانه حاضر دیگر قادر به درک آن نیست و ستیا معتقد است نباید رنج و سختی‌ها را نادیده گرفت و انکار کرد. مسئله ستیا این است که آیا با نادیده‌گرفتن رنج بشر و توجیه آن، مسئله اصلی حل خواهد شد؟

جواب او یک نه بزرگ است و اینکه خوب‌زیستن یعنی برآمدن از پس مشکلات زندگی و یافتن چیزهایی هرچند کوچک که ارزش خواستن در زندگی را دارد. سرکوب‌نکردن حس شفقت به خود و دیگران راهنمای عبور از سربالایی‌ها و سلوک در سرپایینی‌های زندگی بشر است. رابرت فراست می‌گوید: از رنج بشر گریزی نیست، جز آنکه از دل آن بگذریم. نویسنده نیز بر این باور است که خوشبختی، هدفی نهایی و مطلق نیست که بتوان به آن رسید، بلکه شیوه‌ کنار‌آمدن با سختی‌ها و یافتن معنا در دل آنهاست که می‌تواند تجربه‌ زیستن را رضایت‌بخش کند. این دیدگاه، شباهت‌هایی با آموزه‌های اگزیستانسیالیستی و مکاتب فلسفی شرقی دارد و تلاش می‌کند نگرشی عمل‌گرایانه به زندگی ارائه دهد.

ویژگی دیگری که باعث ملموس‌شدن هرچه بیشتر روایت اوست، نگاه میان‌رشته‌ای ستیا است که صرفا به فلسفه اکتفا نکرده و برای درک بهتر رنج‌های انسانی، از تلفیق ادبیات و تاریخ و حتی سینما بهره برده است. این تلفیق کتاب را از یک نظریه تئوری به اثری کاربردی و تأمل‌برانگیز تبدیل کرده است. او نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از دیدگاه‌های متنوع برای شناخت بهتر رنج‌های انسانی و مواجهه بهتر با آنها بهره برد. ستیا بر این باور است که برچسب برنده یا بازنده‌بودن در زندگی وام‌دار گیر‌کردن در تله زمان است. ارائه تعریف یک‌خطی از کل زندگی از سر گذرانده و نتیجه‌گرا بودن و به‌ عبارتی اندازه‌گیری با چارچوب دستاوردهای فیزیکی و قابل رؤیت بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر و شرایط و مشکلات نمی‌تواند نتیجه درستی ارائه بدهد و صرفا یک نتیجه‌گرایی تک‌بعدی است و پذیرش نقص‌ها در کنار موفقیت‌ها کد اصلی ورود به زندگی کامل است. «در باب زندگی و رنج» کتابی است که یادآور می‌شود رنج، جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی است، اما شیوه‌ مواجهه‌ ما با آن می‌تواند معنای زندگی را شکل دهد.