|

همبستگی اجتماعی در بزنگاه‌های ناکارآمدی

در روزهای اخیر، شبکه‌های اجتماعی شاهد موجی گسترده از واکنش‌های مردمی به حادثه‌ای تلخ در بندرعباس بوده‌اند؛ حادثه‌ای که فارغ از ابعاد فنی و حقوقی آن، بازتاب اجتماعی آن شایسته تأملی جدی است. حجم گسترده پیام‌های همدلی، ابراز اندوه‌ و البته مطالبه‌گری در این مدت، از پدید‌ه‌های کم‌سابقه در سال‌های اخیر محسوب می‌شود.

همبستگی اجتماعی در بزنگاه‌های ناکارآمدی

مجید سعیدی

 

در روزهای اخیر، شبکه‌های اجتماعی شاهد موجی گسترده از واکنش‌های مردمی به حادثه‌ای تلخ در بندرعباس بوده‌اند؛ حادثه‌ای که فارغ از ابعاد فنی و حقوقی آن، بازتاب اجتماعی آن شایسته تأملی جدی است. حجم گسترده پیام‌های همدلی، ابراز اندوه‌ و البته مطالبه‌گری در این مدت، از پدید‌ه‌های کم‌سابقه در سال‌های اخیر محسوب می‌شود.

این میزان از همراهی و واکنش جمعی، در جامعه‌ای که سال‌هاست با فرسایش سرمایه اجتماعی، افزایش فردگرایی و بی‌اعتمادی نهادی دست به گریبان است، توجه‌برانگیز است. تجربه‌های پیشین نشان می‌دهد که واکنش‌های اجتماعی به فجایع را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: نخست، بلایای طبیعی که نقش مستقیم حاکمیت در بروز آنها وجود ندارد. دوم، حوادثی که قصور، سوءمدیریت یا مسئولیت‌پذیری نهادهای مسئول در آنها آشکار یا دست‌کم مورد ظن جدی است.

مقایسه با رویدادهای گذشته این تفاوت را روشن‌تر می‌کند. در زلزله کرمانشاه (۱۳۹۶) یا سیل‌های سراسری سال ۱۳۹۸، اگرچه مردم با تمام توان به یاری آسیب‌دیدگان شتافتند، اما واکنش‌ها عمدتا حول محور نوع‌دوستی و امدادرسانی چرخید و بار سیاسی یا اعتراضی کمتری داشت. در مقابل، در حوادثی نظیر سقوط هواپیمای اوکراینی (دی ۱۳۹۸) که به وضوح با قصور نهادهای مسئول گره خورده بود، موجی از خشم عمومی، بی‌اعتمادی و مطالبه‌گری فراگیر شد.

در حادثه اخیر نیز‌ شاهد تکرار همین الگو هستیم. بر‌اساس داده‌های تحلیلی، در سه روز نخست پس از حادثه، بیش از ۵.۳ میلیون پست، توییت و استوری با هشتگ‌های مرتبط منتشر شده است. این عدد در مقایسه با واکنش اولیه به زلزله کرمانشاه حدود سه برابر بیشتر است. این آمار شدت و گستره واکنش‌های عمومی را به روشنی نشان می‌دهد.

تحلیل این پدیده روشن است؛ جامعه در برابر بلایای طبیعی با حس همدلی واکنش نشان می‌دهد، اما هنگامی که باور عمومی بر نقش‌آفرینی یا قصور مسئولان تأکید دارد، واکنش‌ها از ابراز همدلی فراتر رفته و شکل اعتراض اجتماعی و مطالبه‌گری سیاسی به خود می‌گیرد. در چنین بزنگاه‌هایی، شبکه‌های اجتماعی نقشی بی‌بدیل در سازماندهی افکار عمومی، تسریع انتشار اخبار و شکل‌دهی به روایت غالب ایفا می‌کنند.

با‌این‌حال، در کنار این موج گسترده همدلی و اعتراض، نگرانی مهمی نیز مطرح است؛ اینکه آیا این همراهی‌ها از سطح ابراز احساسات مجازی فراتر خواهد رفت؟ یا آنکه مانند بسیاری از بحران‌های پیشین، با چند پست همدردی و چند روز ابراز خشم در شبکه‌های اجتماعی به پایان می‌رسد؟

امروز مردم بندرعباس بیش از هر چیز نیازمند حمایت واقعی، پیگیری جدی مطالبات و حضور عینی جامعه مدنی هستند. تداوم این همبستگی در عرصه عمل، معیار واقعی سنجش صداقت و پایداری این موج اجتماعی خواهد بود. جوگیری‌های کوتاه‌مدت، اگر به عمل جدی و تغییر ساختار منجر نشود، به‌زودی جای خود را به فراموشی و بی‌تفاوتی خواهد داد.

در این میان، نحوه اطلاع‌رسانی رسمی نیز نقش مهمی در تعمیق یا ترمیم بی‌اعتمادی عمومی ایفا می‌کند. رویه‌ای که طی سالیان اخیر تثبیت شده، اغلب با انکار اولیه، تأخیر در اعلام واقعیت و فرافکنی مسئولیت همراه بوده است. به جای آنکه در لحظه بحران با شفافیت و صداقت به اطلاع‌رسانی پرداخته شود، معمولا شاهد اتهام‌زنی به رسانه‌های مستقل و تهدید افرادی هستیم که به زعم مقامات «با شایعه‌پراکنی قصد التهاب‌آفرینی دارند».

اما حقیقت این است که سال‌ها بی‌توجهی به اطلاع‌رسانی دقیق، به‌موقع و صادقانه، رسانه‌های رسمی کشور را در نگاه بخش بزرگی از جامعه‌‌ بی‌اعتبار کرده است.

سؤالی اساسی که مطرح می‌شود این است که اگر قرار است واقعیت یک حادثه 20 روز بعد اعتراف شود، چرا این حقیقت در همان روز به اطلاع افکار عمومی نمی‌رسد تا میدان به رسانه‌های خارجی واگذار نشود؟

از سوی دیگر، ضعف در برخورد قاطع و شفاف با مسببان اصلی سهل‌انگاری‌ها نیز به این بی‌اعتمادی دامن زده است. تجربه نشان داده است در نهایت، مقصران در سطوح پایین و میانی معرفی شده‌اند و ساختارهای بالادستی از پاسخ‌گویی معاف مانده‌اند؛ در حالی که امروز، جامعه از مسئولان انتظار پاسخ‌گویی صادقانه، مسئولیت‌پذیری آشکار و برخورد بی‌ملاحظه با عوامل قصور را دارد.

فراتر از ضعف‌های رسمی، یک آسیب اجتماعی و روانی نیز در مواجهه با بحران‌های اخیر قابل مشاهده است؛ شتاب‌زدگی افکار عمومی در قضاوت و موضع‌گیری، پیش از روشن‌شدن ابعاد کامل حوادث.

این رفتار تنها نتیجه بی‌اعتمادی به رسانه‌های رسمی نیست، بلکه از خستگی روانی، فرسودگی اجتماعی و نیاز به ابراز سریع احساسات در فضای شبکه‌های اجتماعی نیز نشئت می‌گیرد. در چنین فضایی، افراد تحت تأثیر امواج غالب، بدون بررسی مستقل، خود را با جریان عمومی هماهنگ می‌کنند. این پدیده‌ که در روان‌شناسی اجتماعی ذیل مفاهیمی همچون اثر جمعیت (Herd Mentality) تحلیل می‌شود، گرچه نشانه‌ای از همدلی است، اما در فقدان اطلاعات دقیق‌ می‌تواند به گسترش شایعات، تشدید سوءظن و افزایش گسست‌های اجتماعی منجر شود.

در عصری که اطلاعات به‌سرعت نور منتشر می‌شود، تنها واکنش احساسی کافی نیست بلکه جامعه نیازمند درک عمیق‌تر، سواد رسانه‌ای بالاتر و صبر تحلیلی بیشتر است تا بتواند در مواجهه با بحران‌ها، نه اسیر امواج زودگذر بلکه آگاه و مسئولانه رفتار کند. حادثه اخیر تنها یک فاجعه انسانی نیست؛ آزمونی است برای سنجش میزان پایبندی به شفافیت، مسئولیت‌پذیری و بلوغ اجتماعی در جامعه امروز ما.