کمبود آب، کشاورزی و امنیت غذایی
امنیت غذایی وضعیتی است که همه مردم در همه زمانها، صرفنظر از منشأ تأمین غذا، دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به غذای کافی، ایمن و مغذی داشته باشند.
امنیت غذایی وضعیتی است که همه مردم در همه زمانها، صرفنظر از منشأ تأمین غذا، دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به غذای کافی، ایمن و مغذی داشته باشند.
تأمین غذا: بین سالهای 1368 تا 1395، کل تولیدات کشاورزی ایران از 39 میلیون تن به 104 میلیون تن افزایش یافته است. دو گروه زراعی با بیشترین میزان افزایش تولید علوفه و سبزی هستند. با وجود دههها حمایت و حمایت از خودکفایی گندم، میزان افزایش تولید گندم از علوفه و سبزیجات عقبتر است. این روند افزایشی در تولید علوفه و سبزیجات عواقب ناگواری برای منابع آبی در ایران دارد زیرا تولید این محصولات تابستانی تقریبا به طور کامل به آبیاری متکی است. متوسط اندازه مزارع در ایران نه تنها کوچک است بلکه با وجود برنامهریزی برای یکپارچهسازی اراضی، روند کاهشی دارد. امروزه بیش از 85 درصد از مزارع کمتر از 100 هکتار وسعت دارند. ابعاد کوچک مزارع، پیامدهای نامناسبی در رابطه با بهرهوری، پایداری و اقتصاد اجتماعی کشاورزی دارد. علاوه بر محدودیتهای شناختهشده آبی، منابع زمین ایران نیز موانع قابلتوجهی برای تولید پایدار غذا برای جمعیت رو به رشد ایران ایجاد میکند. تنها حدود چهار درصد از خشکی کشور را میتوان به عنوان زمینهای اصلی و بدون محدودیت برای کشت در نظر گرفت که همگی در حال حاضر برای کشاورزی استفاده میشوند و این توسعه با هزینههای هنگفت تخریب زمین و کاهش منابع آب رخ داده است و این احتمال وجود دارد که کمبود آب و فرسودگی خاک منجر به کاهش ناخواسته و کنترلنشده تولید بخش کشاورزی در درازمدت شود.
تقاضای غذا: اندازه جمعیت، درآمد سرانه و رژیم غذایی افراد تعیینکنندههای اساسی تقاضای غذا در یک کشور را تشکیل میدهند. طی سه دهه گذشته، با وجود کاهش شدید نرخ باروری کل کشور، جمعیت ایران تقریبا یک میلیون نفر در سال افزایش یافته است. بر اساس میانگینهای بلندمدت، وزن و ارزش کل مواد غذایی مصرفی ایرانیان در سال 1395 به ترتیب 116 میلیون تن و 37 میلیارد دلار بوده است. بر اساس روندهای مورد انتظار جمعیت، درآمد سرانه و قیمت آتی مواد غذایی، پیشبینی میشود که کل تقاضای غذای ایران از نظر ارزش پولی تا سال 1404 به 46 میلیارد دلار (دلار ثابت) برسد.
کمبود آب: میانگین بارندگی کشور بین سالهای 1359- 1389، به میزان 1.5 میلیمتر در سال کاهش یافته است. علاوه بر این کاهش بارندگی، میانگین دمای سالانه ایران 0.4 درجه سانتیگراد در هر دهه افزایش یافته که منجر به تلفات بیشتر آب از طریق تبخیر و تعرق شده است. در نتیجه اثرات ترکیبی این دو عامل، سبب شده که آب در دسترس در ایران به طور متوسط از 125میلیارد مترمکعب به 89 میلیارد مترمکعب کاهش یابد.
باور رایح: باور رایج آن است که روشهای آبیاری با تکنولوژی بالا (به عنوان مثال، آبیاری قطرهای) باعث صرفهجویی قابل توجهی در آب با افزایش راندمان آبیاری میشود. چنین اظهاراتی میتواند برای صرفهجویی در مزارع منفرد معتبر باشد، ولی دو پیامد ناخواسته در مقیاس حوضههای وسیع هنگام تغییر از آبیاری سنتی به آبیاری مدرن رخ میدهد که نادیده گرفته میشود:
اولا، بخشی از آنچه در آبیاری سنتی به عنوان هدررفت آب در نظر گرفته میشود، در واقع قابل بازیافت است و از طریق بازگشت به رودخانهها و دریاچهها یا با نفوذ به زمین برای تغذیه سفرههای زیرزمینی، به آب محیط زیست کمک میکند.
ثانیا، در غیاب کنترل فیزیکی منابع آب توسط دولت، نوسازی سیستمهای آبیاری بهطور طبیعی منجر به گسترش زمینهای زراعی میشود، زیرا در کشور کمآبی مانند ایران، تا زمانی که آب در دسترس باشد، تمایل به استفاده وجود دارد.
در حال حاضر حدود 24 درصد از کل مساحت ایران تحت تنش بحرانی آب زیرزمینی قرار دارند. تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که 34 درصد از اراضی آبی موجود ایران (شامل محصولات زراعی و باغات) در مناطق طبقهبندیشده به عنوان تنش بحرانی، 19 درصد در اراضی با تنش بالا و 47 درصد در اراضی بدون تنش یا حداقل تنش آب زیرزمینی قرار دارند. ارزیابی ویژگیهای خاک و زمین سرزمین ایران، نشان میدهد که 19 درصد از اراضی آبی موجود ایران در مناطقی قرار دارند که بهعنوان نامناسب طبقهبندی شدهاند و 33 درصد در زمینهایی با طبقه مناسب بسیار ضعیف قرار دارند.
نتیجه: تأمین امنیت غذایی ایران نیاز فوری به کار کارشناسی و سیاستگذاری خردمندانه دارد.