|

تولید دانش‌بنیان و ضرورت تعامل مثبت با جهان

ناصر ذاکری- ‌کارشناس اقتصادی

‌‌امروزه بیشتر اقتصاددانان و تحلیلگران توسعه بر این باور هستند که توسعه کشورها در گرو گسترش تولید دانش‌بنیان است. به بیان دیگر شیوه‌های مرسوم و معمول تولید و هجوم به بازارهای جهانی هرچند این امکان را فراهم می‌آورد که کشور با دسترسی به درآمد سرشار ارزی برنامه‌های توسعه خود را پیش ببرد، اما در بلندمدت تولید انبوه با فناوری پایین نمی‌تواند موتور توسعه کشور را به حرکت دربیاورد. آنان راه‌حل را در تلاش برای دستیابی به دانش و تجاری‌سازی آن می‌دانند، زیرا با این شیوه اقتصاد ملی می‌تواند در کنار کمیّت به کیفیت تولید نیز بیندیشد و از ارزش افزوده بالای تولید محصولات با فناوری بالا بهره‌مند شود. توجه به اقتصاد دانش‌بنیان و الزامات آن خوشبختانه در کشور ما نیز مطرح شده و سیاست‌مداران و متولیان امر گاه و بیگاه از آن سخن به میان آورده‌اند و در برنامه‌ها و اسناد مرتبط با برنامه‌های توسعه کشور بارها و بارها به این مبحث اشاره شده‌ است. تولید دانش‌بنیان در همان گام نخست نیازمند گسترش بی‌قیدوشرط دانش است. جامعه‌ای که ضرورت رشد تولید دانش‌بنیان را احساس می‌کند، باید تمام توان خود را برای دستیابی به دانش و افزودن بر ذخیره دانایی خود بسیج کند. اما سؤال بسیار مهم این است که جامعه چگونه و با چه راهبردی می‌تواند ظرفیت خود در میدان دستیابی به دانش و سپس تجاری‌کردن آن را به بالاترین حد ممکن افزایش بدهد؟ در پاسخ به این سؤال بسیار مهم می‌توان به موارد متعددی اشاره کرد: سرمایه‌گذاری کلان برای تربیت نیروی انسانی متخصص، راه‌اندازی مراکز پژوهشی، بازنگری در شیوه‌های مدیریت، تخصیص منابع بانکی و تسهیلات برای پروژه‌های تولید دانش‌بنیان و... . اما به باور نگارنده، مهم‌ترین و جدی‌ترین مبحث در این عرصه، تسهیل ارتباطات علمی بین دانشگاه‌ها مراکز عملی و پژوهشی کشور با معتبرترین مراکز علمی جهان است. امروزه حتی معتبرترین دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی جهان نیز خود را بی‌نیاز از ارتباط و همراهی با سایر مراکز پژوهشی دنیا حتی مراکز درجه پایین‌تر نمی‌بینند، زیرا در همین ارتباطات است که هم‌افزایی علمی ایجاد می‌شود و ایده‌های نو و خلاقانه متولد می‌شوند. به‌اشتراک‌گذاشتن دستاوردها و یافته‌های علمی موجب می‌شود یک تیم پژوهشی از ظرفیت و دانش پژوهشگران دیگر نیز استفاده‌ کند و امکان ارتقای کیفی مطالعات خود را فراهم بیاورد. طبعا مراکز علمی و پژوهشی کشور ما نیز مشمول این اصل جهان‌شمول بوده و خیلی بیشتر از مراکز پژوهشی پیشرو جهان نیازمند ارتباط و کسب اطلاعات و تجربه هستند. این مراکز و پژوهشگران وطنی باید بدون دغدغه خاطر بتوانند با مراکز علمی جهان مرتبط شوند و با استفاده از فرصت همراهی در کارهای پژوهشی جهانی، توان علمی و ذخیره دانایی خود و مراکز دانشگاهی کشور را بالا ببرند.

چنین ارتباط سازنده‌ای جز در سایه تعامل مثبت با جهان امکان‌پذیر نیست. دشواری‌هایی که برقراری تحریم‌های ظالمانه برای کشورمان فراهم آورده، در محروم‌شدن کشور از درآمد فروش نفت یا استفاده از خدمات و امکانات شبکه بانکی جهانی یا افزایش هزینه تأمین کالاها و مواد اولیه وارداتی خلاصه نمی‌شود. بلکه بی‌اغراق مهم‌ترین مورد محرومیت تحمیلی، محرومیت مراکز پژوهشی و پژوهشگران ما از امکان ایجاد ارتباط سهل و آسان با مراکز علمی معتبر دنیا و مشارکت در بده‌بستان‌های رایج علمی و پژوهشی است. در‌واقع اگر روزی زیان‌های ناشی از تحریم به کشورمان را برآورد کنیم و با حسابرسی دقیق ابعاد آن را بسنجیم، درخواهیم‌ یافت که زیان مراکز علمی کشورمان دست‌کمی از تحمیل تورم دورقمی ناشی از گران‌شدن قیمت مواد اولیه و در نتیجه افزایش قیمت تمام‌شده محصولات وطنی ندارد؛ اما شاید به این دلیل که این خسارت هنگفت در کوتاه‌مدت خود را نشان نمی‌دهد و از دید متولیان امر مخفی می‌ماند، چندان موردتوجه قرار نمی‌گیرد و برای آن چاره‌اندیشی نمی‌شود. برای تکمیل مبحث بیان خاطره‌ای از سالیان دور خالی از فایده نیست. سال‌ها پیش دوست دانشجویی که در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود و برای موضوع پایان‌نامه‌اش بررسی نظریات تئودور شولتز، اقتصاددان برجسته و برنده جایزه نوبل را انتخاب کرده‌ بود، به فکر افتاد که شانس خود را در مکاتبه با این دانشمند بزرگ بیازماید. این دانشجوی جوان نامه‌ای برای پروفسور شولتز نوشت و چندی بعد نامه‌ای محبت‌آمیز از او همراه با کتابی دریافت کرد. نکته‌ای که برای نگارنده بسیار جالب بود، این بود که شولتز از آن دانشجوی جوان خواهش کرده‌ بود، بعد از تکمیل مطالعه‌ و تدوین پایان‌نامه، یک نسخه از کارش را برای او ارسال کند. شولتز 88‌ساله و استادی که لذت برنده‌شدن جایزه نوبل را تجربه کرده‌ بود، هنوز خود را نیازمند این می‌دید که از بررسی و تحقیق درمورد نظریاتش توسط یک دانشجوی جوان در دانشگاهی دوردست مطلع شود و نکته جدیدی بیاموزد. طبعا وقتی تئودور شولتز مرحوم خود را از دانش و کار پژوهشی یک جوان دانشجوی جهان سومی بی‌نیاز نمی‌بیند، بی‌نیازدانستن مراکز علمی کشور از ارتباط سهل و آسان و بی‌دردسر با مراکز معتبر جهان را باید اوج بی‌خردی تلقی کرد. بی‌تردید برقراری رابطه و تعامل مثبت و مؤثر بین مراکز پژوهشی کشور و مراکز علمی معتبر جهان در گرو حل برخی مشکلات در عرصه سیاست‌ خارجی است. امید است دولت سیزدهم با توجه به اهمیت و ضرورت رشد تولید دانش‌بنیان و ضرورت پرداختن به الزامات آن، مقدمات تعامل سازنده بین مراکز علمی کشورمان با جهان را فراهم کند تا بیش از این نظام علمی کشورمان از قافله دانش و پژوهش جهان عقب نماند.

‌‌امروزه بیشتر اقتصاددانان و تحلیلگران توسعه بر این باور هستند که توسعه کشورها در گرو گسترش تولید دانش‌بنیان است. به بیان دیگر شیوه‌های مرسوم و معمول تولید و هجوم به بازارهای جهانی هرچند این امکان را فراهم می‌آورد که کشور با دسترسی به درآمد سرشار ارزی برنامه‌های توسعه خود را پیش ببرد، اما در بلندمدت تولید انبوه با فناوری پایین نمی‌تواند موتور توسعه کشور را به حرکت دربیاورد. آنان راه‌حل را در تلاش برای دستیابی به دانش و تجاری‌سازی آن می‌دانند، زیرا با این شیوه اقتصاد ملی می‌تواند در کنار کمیّت به کیفیت تولید نیز بیندیشد و از ارزش افزوده بالای تولید محصولات با فناوری بالا بهره‌مند شود. توجه به اقتصاد دانش‌بنیان و الزامات آن خوشبختانه در کشور ما نیز مطرح شده و سیاست‌مداران و متولیان امر گاه و بیگاه از آن سخن به میان آورده‌اند و در برنامه‌ها و اسناد مرتبط با برنامه‌های توسعه کشور بارها و بارها به این مبحث اشاره شده‌ است. تولید دانش‌بنیان در همان گام نخست نیازمند گسترش بی‌قیدوشرط دانش است. جامعه‌ای که ضرورت رشد تولید دانش‌بنیان را احساس می‌کند، باید تمام توان خود را برای دستیابی به دانش و افزودن بر ذخیره دانایی خود بسیج کند. اما سؤال بسیار مهم این است که جامعه چگونه و با چه راهبردی می‌تواند ظرفیت خود در میدان دستیابی به دانش و سپس تجاری‌کردن آن را به بالاترین حد ممکن افزایش بدهد؟ در پاسخ به این سؤال بسیار مهم می‌توان به موارد متعددی اشاره کرد: سرمایه‌گذاری کلان برای تربیت نیروی انسانی متخصص، راه‌اندازی مراکز پژوهشی، بازنگری در شیوه‌های مدیریت، تخصیص منابع بانکی و تسهیلات برای پروژه‌های تولید دانش‌بنیان و... . اما به باور نگارنده، مهم‌ترین و جدی‌ترین مبحث در این عرصه، تسهیل ارتباطات علمی بین دانشگاه‌ها مراکز عملی و پژوهشی کشور با معتبرترین مراکز علمی جهان است. امروزه حتی معتبرترین دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی جهان نیز خود را بی‌نیاز از ارتباط و همراهی با سایر مراکز پژوهشی دنیا حتی مراکز درجه پایین‌تر نمی‌بینند، زیرا در همین ارتباطات است که هم‌افزایی علمی ایجاد می‌شود و ایده‌های نو و خلاقانه متولد می‌شوند. به‌اشتراک‌گذاشتن دستاوردها و یافته‌های علمی موجب می‌شود یک تیم پژوهشی از ظرفیت و دانش پژوهشگران دیگر نیز استفاده‌ کند و امکان ارتقای کیفی مطالعات خود را فراهم بیاورد. طبعا مراکز علمی و پژوهشی کشور ما نیز مشمول این اصل جهان‌شمول بوده و خیلی بیشتر از مراکز پژوهشی پیشرو جهان نیازمند ارتباط و کسب اطلاعات و تجربه هستند. این مراکز و پژوهشگران وطنی باید بدون دغدغه خاطر بتوانند با مراکز علمی جهان مرتبط شوند و با استفاده از فرصت همراهی در کارهای پژوهشی جهانی، توان علمی و ذخیره دانایی خود و مراکز دانشگاهی کشور را بالا ببرند.

چنین ارتباط سازنده‌ای جز در سایه تعامل مثبت با جهان امکان‌پذیر نیست. دشواری‌هایی که برقراری تحریم‌های ظالمانه برای کشورمان فراهم آورده، در محروم‌شدن کشور از درآمد فروش نفت یا استفاده از خدمات و امکانات شبکه بانکی جهانی یا افزایش هزینه تأمین کالاها و مواد اولیه وارداتی خلاصه نمی‌شود. بلکه بی‌اغراق مهم‌ترین مورد محرومیت تحمیلی، محرومیت مراکز پژوهشی و پژوهشگران ما از امکان ایجاد ارتباط سهل و آسان با مراکز علمی معتبر دنیا و مشارکت در بده‌بستان‌های رایج علمی و پژوهشی است. در‌واقع اگر روزی زیان‌های ناشی از تحریم به کشورمان را برآورد کنیم و با حسابرسی دقیق ابعاد آن را بسنجیم، درخواهیم‌ یافت که زیان مراکز علمی کشورمان دست‌کمی از تحمیل تورم دورقمی ناشی از گران‌شدن قیمت مواد اولیه و در نتیجه افزایش قیمت تمام‌شده محصولات وطنی ندارد؛ اما شاید به این دلیل که این خسارت هنگفت در کوتاه‌مدت خود را نشان نمی‌دهد و از دید متولیان امر مخفی می‌ماند، چندان موردتوجه قرار نمی‌گیرد و برای آن چاره‌اندیشی نمی‌شود. برای تکمیل مبحث بیان خاطره‌ای از سالیان دور خالی از فایده نیست. سال‌ها پیش دوست دانشجویی که در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود و برای موضوع پایان‌نامه‌اش بررسی نظریات تئودور شولتز، اقتصاددان برجسته و برنده جایزه نوبل را انتخاب کرده‌ بود، به فکر افتاد که شانس خود را در مکاتبه با این دانشمند بزرگ بیازماید. این دانشجوی جوان نامه‌ای برای پروفسور شولتز نوشت و چندی بعد نامه‌ای محبت‌آمیز از او همراه با کتابی دریافت کرد. نکته‌ای که برای نگارنده بسیار جالب بود، این بود که شولتز از آن دانشجوی جوان خواهش کرده‌ بود، بعد از تکمیل مطالعه‌ و تدوین پایان‌نامه، یک نسخه از کارش را برای او ارسال کند. شولتز 88‌ساله و استادی که لذت برنده‌شدن جایزه نوبل را تجربه کرده‌ بود، هنوز خود را نیازمند این می‌دید که از بررسی و تحقیق درمورد نظریاتش توسط یک دانشجوی جوان در دانشگاهی دوردست مطلع شود و نکته جدیدی بیاموزد. طبعا وقتی تئودور شولتز مرحوم خود را از دانش و کار پژوهشی یک جوان دانشجوی جهان سومی بی‌نیاز نمی‌بیند، بی‌نیازدانستن مراکز علمی کشور از ارتباط سهل و آسان و بی‌دردسر با مراکز معتبر جهان را باید اوج بی‌خردی تلقی کرد. بی‌تردید برقراری رابطه و تعامل مثبت و مؤثر بین مراکز پژوهشی کشور و مراکز علمی معتبر جهان در گرو حل برخی مشکلات در عرصه سیاست‌ خارجی است. امید است دولت سیزدهم با توجه به اهمیت و ضرورت رشد تولید دانش‌بنیان و ضرورت پرداختن به الزامات آن، مقدمات تعامل سازنده بین مراکز علمی کشورمان با جهان را فراهم کند تا بیش از این نظام علمی کشورمان از قافله دانش و پژوهش جهان عقب نماند.