|

جای خالی موزه تهران

آقای «سیف‌الله کامبخش» باستان‌شناس کاوشگر تپه‌های قیطریه در شمیران کتابی با عنوان «تهران 3200ساله» تألیف کرده است. او در جست‌وجوهای خود به سفال خاکستری دست یافت. این سفال نشان‌دهنده دوره‌ای است که ساکنان به چنین دستاوردی راه یافته بودند و می‌توانستند سفال‌هایی از طیف خاکستری روشن تا سیاه به دست آورند.

آقای «سیف‌الله کامبخش» باستان‌شناس کاوشگر تپه‌های قیطریه در شمیران کتابی با عنوان «تهران 3200ساله» تألیف کرده است. او در جست‌وجوهای خود به سفال خاکستری دست یافت. این سفال نشان‌دهنده دوره‌ای است که ساکنان به چنین دستاوردی راه یافته بودند و می‌توانستند سفال‌هایی از طیف خاکستری روشن تا سیاه به دست آورند. در جنوب پایتخت اریک اشمیت در کشفیات باستان‌شناسی چشمه‌علی در ری به سابقه هفت‌هزار‌ساله رسید. از تمدن چشمه‌علی آثاری با نقوش هندسی، گیاهی و حیوانی بر جای مانده که چشمگیر و شکل آنها نیز پیشرفتی روشن را گواهی می‌دهد. در مرکز تهران، در خیابان مولوی بانویی هفت‌هزارساله پیدا شد و تلاش ما در شورای چهارم برای نگهداری در همان محل و در کنار آن ایجاد پایگاهی پژوهشی به جایی نرسید و پس از مدتی برای مصون‌ماندن از آسیب بیشتر به موزه ایران باستان سپرده شد. از نگاه ما راه‌اندازی چنان سایتی در کنار «کاروانسرای صفوی خانات» و بنای رفیع «قبر آقا» می‌توانست محرک توسعه در آن پهنه باشد. همه اینها نشان می‌دهد که تهران برخلاف آنچه پیش‌تر تصور می‌شد، شهری با قدمت چندصدساله نیست بلکه تاریخی چند‌هزارساله دارد. جز آن باید اشاره کنیم که بسیاری از تأسیسات تمدنی جدید از تهران آغاز می‌شود، و به غنای این شهر می‌افزاید. آثاری از دوره‌های آل بویه، سلجوقی، ایلخانی و بناهای صفوی کم‌وبیش در این‌سو و آن‌سو، سوسو می‌زند. از دوره‌های بعد نیز آثار فراوانی برجای مانده است. این مجموعه گسترده اقتضا می‌کند که برای تهران راسته ـ موزه‌ای مستقل برپا شود. تهران امروز نزدیک به 200 موزه شبکه‌ای، موضوعی و خانگی دارد. بیشترین آنها مربوط به میراث فرهنگی، شهرداری و بنیاد مستضعفان است. آخرین آنها موزه‌ای است در کاخ مرمر؛ موزه هنر ایران و همچنین موزه دفینه در شکل و شمایلی نوین. موزه قرآن دست‌کم در زمان راه‌اندازی آن در جهان یگانه بود. زمانی که موزه صنعت در ری مطرح شد، این نکته را یادآوری کردم که اگر قرار است موزه‌ای با کمک‌های کلان مدیریت شهری برپا شود، موزه تهران اولویت دارد. در دوره گذشته مدیریت شهری با همکاری موزه ملی ایران یک طبقه از ساختمان آن به اشیائی اختصاص یافت که در تهران یافت شده بود و در آنجا نگهداری می‌شد. این جزء آثاری است که در اختیار میراث فرهنگی استان تهران قرار گرفته بود؛ مانند خمره‌هایی که در کشفیات سوهانک، خانم آرمان شیشه‌گر به دست آورد و جدای از کاوش‌های تپه قیطریه است که در موزه رضا عباسی جای گرفته است. این تلاش موقت می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری موزه تهران با همکاری مدیریت شهری پایتخت و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باشد. برای همین پژوهش و تلاش مشترک، آقای نوکنده مدیر آن موزه جایزه تهران را دریافت کرد. پیش از آن دراین‌باره سندی هم در شورای سوم به تصویب رساندیم که شهرداری را مکلف به راه‌اندازی موزه تهران می‌کرد. حال که ساختمان زیبای بلدیه در میدان امام خمینی (توپخانه) رو به پایان است، بجاست که این کار شتاب گیرد. پیش‌ترها هم چنین فکری برای چنین ساخت‌وسازی وجود داشت. اگر این میدان را مبدأ مجموعه‌ای از موزه‌های بزرگ تهران قرار دهیم‌، از یک‌سو کاخ موزه جهانی گلستان و از سوی دیگر خیابان امام خمینی تا چهارراه ولیعصر را در بر می‌گیرد، با موزه‌های بسیاری مانند موزه‌های سکه، پست، تمبر، ملک، عبرت، صنعتی، مقدم، دوران اسلامی، ایران باستان، ثبت‌احوال، هنر ایران، قرآن کریم و... . این راسته و گذرگاه می‌تواند مهم‌ترین مقصد گردشگری نه‌تنها در پایتخت که در منطقه باشد و همچنان می‌توان بر آن افزود. مانند موزه آتش‌نشانی در میدان تاریخی حسن‌آباد در کنار ساختمان مرکزی آن سازمان که یادآور فداکاری‌های بسیار کارکنان شجاعش در عرصه خدمات و دفاع از حق شهر و حقوق شهروندی است. در چهارمین دوره مدیریت شهری فضای سردر باغ ملی با نگاهی کارشناسانه و شیوه‌ای روشمند با همکاری سازمان زیباسازی و مدیریت میراث تهران بازپیرایی شد. با این کار نخستین فضای فرهنگی‌-موزه‌ای پایتخت رقم خورد و چندین‌بار هفته تهران از آنجا آغاز شد. برداشتن زوائد دیداری، کف‌سازی، نورپردازی و... با سرمایه شهروندان به نتیجه رسید. اما اکنون درهای این خیابان را بسته‌اند و به حیاط وزارت خارجه تبدیل شده است. این فضا از آنِ شهر و شهروندان است و در همین راسته موزه‌ها در خیابان امام خمینی قرار دارد که امیدوارم هرچه زودتر به صاحبانش برگردد. در دولت اصلاحات ساختمان تاریخی وزارت خارجه در کنار خیابان امام خمینی به‌عنوان موزه دیپلماسی پیش‌بینی شد به شرط آنکه جای دیگری در اختیارشان قرار گیرد. دست‌کم در دوره پیشین، آن وزارت با این فکر همراهی داشت. این شیوه کف‌سازی و نورپردازی و حذف زوائد بصری و توجه به فضای سبز در مجموعه سردر باغ ملی می‌تواند الگوی راسته موزه‌ها در خیابان امام خمینی باشد. به‌هرحال این همه، جدای از تلاش‌های موردی است که گاهی چندان به آن توجه نمی‌شود؛ در چند سال گذشته در یک تهران‌گردی در بازار حضرتی شاهد بودیم که مغازه‌ای با خاک‌برداری، به بافت خشتی یا آجری رسید که بعدها گفته شد احتمالا کارگاه و کوره آهنگری مربوط به دوره صفویه و دوره‌های پیش از آن است. می‌دانیم تهران به‌عنوان پایگاه نظامی و تأمین‌کننده سلاح و آذوقه سربازان همواره در برابر هجوم بیگانگان به این سرزمین ایفای نقش کرده و شاید این کوره در آن سال‌ها ادواتی مانند نیزه، شمشیر، سپر، نعل اسب و از این دست فرآورده‌ها نیز عرضه می‌کرده است. تلاش برای آنکه نخستین مغازه‌-موزه کشور در آنجا راه‌اندازی شود، متأسفانه به جایی نرسید. همچنین تذکرات پی‌درپی درباره بخشی از حصار تهران که در بازار بزرگ، نزدیک میدان محمدیه قرار دارد، با وجود تأکید مدیریت شهری هنوز جای پیگیری دارد. هرچند رسانه‌ای‌شدن اینها در چندین تهران‌گردی از تخریب بیشتر آنها جلوگیری کرد. بخشی از کاشی‌کاری دروازه محمدیه در یکی از سالن‌های ورزشگاه قدیمی شیرودی یا امجدیه سابق واقع شده که شناسایی شد و در شرایط مطلوب نگهداری می‌شود. از طرح‌های ماندگار مدیریت شهری اسبق در پایتخت ارائه آثار موزه‌ای ارزشمند در تابلوهای شهری با عنوان «موزه‌ای به وسعت یک شهر» بود که فراوان درباره آن گفتند و نوشتند ولی چندسالی است که جای آن در تبلیغات شهری خالی است. امیدوارم روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی زمینه‌ای برای توجه بیشتر به این امور باشد تا دیگر شاهد طرح‌هایی از قبیل تاراج این سرمایه‌های ملی و حافظه شهری برای مثلا کارآفرینی این و آن نباشیم و بدانیم که این آثار، سرمایه ملی ما در طول قرن‌ها هستند و از قِبَل آنها می‌توان هزارها شغل ایجاد کرد که در نسبت با آنچه طراحان مثلا کارآفرین برای جوانان اندیشیده‌اند، بسیار کارآمدتر بوده و یادگار ماندگار هویت‌بخش ایران در این همه زمان است. روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی مبارک باد.