|

دانش زبانی بازیکنان تیم ملی؛ انگلیسی با لهجه فارسی

تیم ملی ایران در شرایطی باید از آبان‌ماه کارش را در رقابت‌های جام جهانی قطر شروع کند که در گروه سهل و ممتنعی قرار گرفته است! در مقایسه با سایر تیم‌های آسیایی حاضر در جام جهانی، گروه ایران از بقیه راحت‌تر است؛ ولی همین گروه هم با ارزیابی دقیق، یکی از سخت‌ترین گروه‌های ممکن برای ایران می‌تواند باشد.

دانش زبانی بازیکنان تیم ملی؛  انگلیسی با لهجه فارسی

تیم ملی ایران در شرایطی باید از آبان‌ماه کارش را در رقابت‌های جام جهانی قطر شروع کند که در گروه سهل و ممتنعی قرار گرفته است! در مقایسه با سایر تیم‌های آسیایی حاضر در جام جهانی، گروه ایران از بقیه راحت‌تر است؛ ولی همین گروه هم با ارزیابی دقیق، یکی از سخت‌ترین گروه‌های ممکن برای ایران می‌تواند باشد. تیم ملی در گروه دوم با تیم‌های انگلیس، آمریکا و ولز هم‌گروه شده است. انگلیس یکی از مدعیان کسب قهرمانی جام جهانی است و انگیزه زیادی برای درخشیدن در جام پیش‌رو دارد. آمریکا هم یکی از بهترین نسل‌های فوتبالی‌اش را دارد و این روزها ستاره‌های این تیم در مطرح‌ترین باشگاه‌های اروپایی بازی می‌کنند. سومین و آخرین رقیب ایران هم ولز است؛ تیمی که به‌تازگی به طلسم 64‌ساله‌اش پایان داده و به جام جهانی رسیده است. یاران گرت بیل هم که حالا به این طلسم طولانی‌مدت پایان داده‌اند، قاعدتا علاقه‌ای به حذف زودهنگام از جام جهانی نخواهند داشت و با تمام قوا کارشان را در مرحله گروهی استارت خواهند زد. اینها به آن معنی نیست که ایران حریف دست‌و‌پابسته‌ای است؛ اتفاقا فوتبال ایران هم این روزها یکی از بهترین نسل‌های فوتبالی‌اش را دارد و چندین ستاره بین‌المللی در ترکیب این تیم قرار گرفته‌اند. با این حال نگاهی به سایر رقبای ایران در گروه دوم، مشخص می‌کند که کار چندان ساده نخواهد بود.

به غیر از داستان قدرت فوتبالی، سه رقیبی که قرار است برابر ایران در این گروه صف‌آرایی کنند، یک زبان مشترک دارند: انگلیسی. انگلیس و آمریکا که وضعیت روشنی دارند و تفاوت آنها در صحبت انگلیسی به لهجه «بریتیش» و «امریکن» برمی‌گردد. ولز هم که بریتانیایی است و مثل سایر کشورهای بریتانیایی زبان انگلیسی دارد؛ حال شاید با لهجه‌ای متفاوت از لندنی‌ها.

البته این اختلاف زبانی در تیم ملی ایران با سایر رقبا هم تا حدود بسیار زیادی از بین رفته و حالا به لطف لژیونرهای بی‌شماری که ایران دارد، بازیکنان تیم ملی هم رفته‌رفته با زبان انگلیسی آشنا شده‌اند. عده‌ای از آنها روان‌تر صحبت می‌کنند و عده‌ای دیگر کم‌و‌بیش زبان انگلیسی را فراگرفته‌اند. بدیهی است که دانش زبانی همه بازیکنان یکسان نباشد؛ ولی در مقایسه با سایر نسل‌های فوتبالی ایران، نسل کنونی از لحاظ دانش زبانی به سطح بالاتری رسیده و یکی، دو چهره ملی‌پوش ایرانی، چنان با کیفیت انگلیسی صحبت می‌کنند که نمی‌شود به‌سادگی آنها را از یک انگلیسی‌زبان تمییز داد.

وضعیت برای تیم ملی ایران از این لحاظ تقریبا در تمام خطوط مشابه است؛ یعنی از خط دروازه گرفته تا مهاجمان ایران، بالاخره یکی، دو نفر پیدا می‌شوند که زبان انگلیسی را متوجه شوند و بتوانند به این زبان صحبت کنند. در خط دروازه، جایگاه امیر عابدزاده از این لحاظ متمایز است. او به واسطه سال‌ها حضورش در فوتبال پرتغال و تلاش برای ارتباط برقرارکردن با هم‌تیمی‌ها، از رقبای دیگر پیشی گرفته است. پیش‌تر ویدئوهایی از زمان حضور او در تیم ماریتیمو منتشر شده که نشان می‌دهد او با زبان انگلیسی ارتباط برقرار می‌کند و حتی بازیکنان رقیب را با همین زبان در هنگام زدن ضربات پنالتی تحریک به چیپ‌زدن می‌کند. در کنار او پیام نیازمند و علیرضا بیرانوند هم حضور دارند. درست است که درباره انگلیسی صحبت‌کردن علیرضا بیرانوند حکایت‌های زیادی ساخته شده، اما او هم در یکی، دو سال گذشته مجبور شده دانش زبانی‌اش را ارتقا دهد. در مقام مقایسه با سال‌های گذشته، بیرانوند پیشرفت بسیار خوبی داشته است. شاید یکی از سرگرمی‌های بازیکنان تیم ملی شنیدن خاطرات انگلیسی صحبت‌کردن بیرانوند باشد؛ ولی او حالا تا حدودی می‌تواند گلیمش را از آب بیرون بکشد. شبیه به وضعیت بیرانوند را دو مدافع میانی تیم ملی یعنی شجاع خلیل‌زاده و کنعانی‌زادگان دارند. این دو هم بعد از رفتن به قطر، مجبور به بالابردن کیفیت زبان دوم شده‌اند؛ ولی هنوز هم زیادی سر به سر یکدیگر می‌گذارند و انگلیسی صحبت‌کردن طرف مقابل را به سخره می‌گیرند. وجه اشتراک خاطراتی که از بیرانوند و کنعانی‌زادگان روایت می‌شود، این است که آنها در میانه زمین اشتباهی «داور» را «مربی» خطاب کرده‌اند! به هر روی همان‌طور که عنوان شد، این موضوع دیگر برطرف شده و حداقل از لحاظ برقراری ارتباط با سایر هم‌تیمی‌های انگلیسی‌زبان‌ خود کمتر مشکل دارند. شاید بهترین وضعیت در این زمینه را در بین مدافعان میلاد محمدی داشته باشد؛ بازیکنی که بعد از لژیونرشدن از صفر شروع کرد، اما در عرض شش ماه توانست گلیمش را از این ماجرا بیرون بکشد. باشگاه برای او مترجم و معلم گرفته بود و وادارش کرده بودند انگلیسی را زودتر بیاموزد. میلاد انگلیسی صحبت می‌کند، ولی مثل سایر بازیکنان تیم ملی انگلیسی را با لهجه و «اکسان» فارسی صحبت می‌کند. این یکی دیگر با تمرین و تمرین بهتر می‌شود و نمی‌توان خرده‌ای گرفت. اگرچه هنوز ویدئویی درباره انگلیسی صحبت‌کردن یا خاطره‌ای در این مورد از صادق محرمی هم منتشر نشده، ولی می‌توان حدس زد که بعد از پیوستن او به دینامو، مجبور شده در محیط قرار بگیرد و برای برقراری ارتباط به زبان دیگری حرف بزند.

در میانه میدان، شرایط از لحاظ انگلیسی صحبت‌کردن خوب است؛ سامان قدوس که کلا انگلیسی را بهتر از فارسی صحبت می‌کند. او به غیر از انگلیسی به زبان سوئدی هم صحبت می‌کند. سامان چند ماهی هم در آمیان فرانسه بازی کرده و بدیهی است که با این زبان هم در حد اندکی آشنایی داشته باشد.

سعید عزت‌اللهی هم در بین هافبک‌های تیم ملی شرایط خوبی دارد. برخلاف شایعاتی که درباره او و دانستن زبان اسپانیایی مطرح می‌شود، او تسلطی به این زبان ندارد، ولی در انگلیسی مشکلی ندارد. سعید هم به واسطه حضور چندین‌ساله‌اش در فوتبال اروپا و قطر، مجبور به یادگیری فشرده زبان انگلیسی بوده است. در خط حمله تیم ملی ایران، مهدی طارمی، ستاره بین‌المللی ایران، انگلیسی را با لهجه فارسی صحبت می‌کند؛ ولی آن‌قدر در این زمینه پیشرفت داشته که حالا بیشتر مصاحبه‌هایی که از او پخش می‌شود، به زبان انگلیسی است. طارمی نشان داده استعداد خوبی در این زمینه دارد و بدیهی است که شرایطش از این نظر در سال‌های پیش‌رو به مراتب بهتر و بهتر می‌شود. در بین مهاجمان تیم ملی او به‌راحتی به زبان انگلیسی حرف می‌زند و این زبان را متوجه می‌شود. درباره سردار آزمون چندان با قاطعیت نمی‌توان نظر داد. بدیهی است که او کلمه و جملات کلیدی را که برای برقراری ارتباط نیاز است، می‌داند؛ ولی به واسطه حضورش در فوتبال روسیه، زبان این کشور را بلد است و به ترکمنستانی هم حرف می‌زند. او حالا که به آلمان رفته مجبور است علاوه بر بالا‌بردن کیفیت زبان انگلیسی‌اش، سراغ زبان آلمانی هم برود.

کریم انصاری‌فرد هم دیگر مهاجم ملی‌پوش ایرانی است که به زبان انگلیسی تسلط دارد و می‌تواند راحت صحبت کند. با این حال شاید جایزه بهترین دانش زبانی در تیم ملی را بتوان به علیرضا جهانبخش اهدا کرد؛ ستاره‌ای که انگلیسی را کاملا شبیه به خود انگلیسی‌ها و بدون لهجه فارسی و بسیار روان صحبت می‌کند. به غیر از این زبان، علیرضا مسلط به زبان داچ یا همان هلندی هم هست. شاید بشود از سامان قدوس به‌عنوان جدی‌ترین رقیب جهانبخش در این زمینه نام برد؛ ولی نباید فراموش کرد که علیرضا برخلاف سامان در محیط خارجی بزرگ نشده و با تلاش و پشتکار، کیفیت زبان انگلیسی‌اش را بالا برده است.

بدیهی است که این گزارش می‌تواند کامل‌تر از اینها هم باشد و شاید چندین بازیکن از قلم افتاده باشند (مثل علی قلی‌زاده، سروش رفیعی و...) ولی مسئله اینجاست که با نگاهی مختصر به شرایط کنونی، پرواضح است که وضعیت دانش زبانی بازیکنان تیم ملی در مقایسه با سال‌های گذشته رشد بسیار چشمگیری داشته است؛ آنها حالا انگلیسی را متوجه می‌شوند و اگرچه تعدادی از آنها گاهی با لهجه فارسی ولی انگلیسی هم صحبت می‌کنند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها