گفتوگو با رئیس پژوهشکده مدیریت سلامت و ارتقای ایمنی
تصویر مبهم سلامت مردم در حاشیه دریاچه ارومیه
یکی از مهمترین موضوعاتی که همزمان با خشکشدن دریاچه ارومیه مورد توجه قرار گرفت، تأثیر این خشکی بر شاخصهای سلامت مردم حوضه آبریز دریاچه ارومیه بود. ریزگردهایی که در اثر خشکی از بستر دریاچه ارومیه برمیخیزند میتوانند تا چند استان حرکت کنند و به این ترتیب ممکن است شیوع برخی بیماریها در این مناطق افزایش یابد
یکی از مهمترین موضوعاتی که همزمان با خشکشدن دریاچه ارومیه مورد توجه قرار گرفت، تأثیر این خشکی بر شاخصهای سلامت مردم حوضه آبریز دریاچه ارومیه بود. ریزگردهایی که در اثر خشکی از بستر دریاچه ارومیه برمیخیزند میتوانند تا چند استان حرکت کنند و به این ترتیب ممکن است شیوع برخی بیماریها در این مناطق افزایش یابد. در این زمینه چند مطالعه صورت گرفته که مهمترینش را «پژوهشکده مدیریت سلامت و ارتقای ایمنی» در دانشگاه علوم پزشکی تبریز مدیریت کرده است. دکتر همایون صادقیبازرگانی، اپیدمیولوژیست و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز که رئیس پژوهشکده مدیریت سلامت و ارتقای ایمنی را هم بر عهده دارد درخصوص این مطالعه نکات جالب را به ما میگوید. آقای صادقی معتقدند که این مطالعات باید هر سه تا پنج سال تکرار شوند و تنها بهصرف یک مطالعه که چهار سال گذشته انجام شده نمیتوان درخصوص تأثیر خشکی دریاچه بر شاخصهای سلامتی مردم حرف زد. او معتقد است این مطالعه تنها یک تصویر اولیه از وضعیت سلامت به ما ارائه میکند و با توجه به تغییر دائمی شرایط دریاچه و همچنین زمانبربودن بروز علائم برخی بیماریها به زمان و هزینه بیشتری برای دستیابی به نتایج قطعی نیاز داریم.
ماجرای مطالعه روی سلامت مردم حوضه آبریز دریاچه ارومیه از کجا استارت خورد؟
تکسناریوییبودن یکی از ایراداتی است که فرایند احیای دریاچه ارومیه با آن مواجه بود؛ یعنی وقتی توجه عمومی به دریاچه ارومیه جلب شد و تلاش برای نجات آن آغاز شد ما تکسناریویی با ماجرا برخورد کردیم. به این معنی که «احیای دریاچه» تنها راهحل عمومی برای دریاچه بود. صرفنظر از اینکه این کار چه سختیهایی در پیش دارد، چه زمانی را برای اجراشدن میطلبد و چه میزان موفقیت در پی خواهد داشت موجب شد موضوعات دیگری در سایه این ایده به فراموشی سپرده شوند. آن هم اینکه همزمان با اینکه به احیای دریاچه فکر میکنیم باید با همان میزان انرژی یا حتی انرژی بیشتر به مدیریت پیامدهای احتمالی خشکشدن دریاچه هم میپرداختیم. یکی از این پیامدها موضوع سلامت مردم منطقه است. اساسا به خاطر همین خطر هم بود که دریاچه و احیای آن در مرکز توجه قرار گرفت. به نظرم به همان میزان که به سایر بخشها برای احیای دریاچه توجه شد مثل اینکه مثلا در بخش کشاورزی طرحهای خوبی اجرا شد باید به مسئله سلامت مردم منطقه و پیامدهای خشکی دریاچه روی شاخصهای سلامتی هم فکر میشد. نکته جالب اینکه تقریبا یک سال و نیم بعد از اینکه ستاد احیا کارش را آغاز کرد و اقدامات جدی برای احیای دریاچه پیشبینی کرد تازه علاقهمند شد که به موضوع سلامت هم بپردازد و به نظرش رسید این موضوع هم مهم است. پیش از این البته پژوهشهای کوچکی انجام شده بود. عمده این پژوهشها روی این مسئله متمرکز بود که دریاچه تا چه میزان توانسته روی سلامت مردمی که در معرض آن قرار دارد، تأثیر بگذارد. نکته دوم اینکه بودجهای که برای این کار در نظر گرفته شد بسیار کوچک بود؛ یعنی در برابر اهمیت موضوع و اقداماتی که میشد انجام شود کم بود. به هر روی پژوهشکده ما مسئول شد تا با همکاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه و زنجان و دانشگاههای دیگر با حمایت مالی ستاد پژوهشهایی را در این زمینه انجام دهد. ما مطالعاتی روی دام، کیفیت هوا، تکنولوژیهای جدید برای سنجش ریزگردها و سلامت عمومی انجام دادیم. در این میان ما تصمیم گرفتیم یک مطالعه اپیدمیولوژیک هم داشته باشیم. اپیدمیولوژی دو جنبه دارد. یکی مطالعه توزیع بیماریهاست و دیگری بحث علتشناسی است. یعنی ما باید مطالعه کنیم و ببینیم یک دلیل احتمالی چه میزان در بروز این پیامدها مؤثر است. در آن زمان مطرح شد که این سنجش باید خیلی زودتر از اینها شروع میشد، چراکه ما دیتاهای قبل را نداشتیم که وضعیت کنونی دریاچه در حال خشکشدن را با قبلش بررسی کنیم. در نتیجه یک مطالعه طراحی شد که بیشتر فاز اولیه و موقتی داشت. در این مطالعه برخی نقاط را براساس شواهد علمی به عنوان منطقهای در نظر گرفتیم که احتمال آسیبپذیری بیشتری از خشکی دریاچه دارد.
چه مناطقی را در این مطالعه مورد بررسی قرار دادید و چگونه آنها را انتخاب کردید؟
جامعه اطراف دریاچه را به چندین قسمت دستهبندی کردیم. این دستهبندی تنها بخشهای نزدیک به دریاچه را در بر نمیگیرد و ما آیتمهای مختلفی غیر از فاصله را هم در نظر گرفتیم. موانع طبیعی، جهت باد، آلودگیهای صنعتی و عوامل دیگر موجب شد تا این صورتبندی از مناطق در خطر برای ما ترسیم شود. در بخشی از این تحقیق ما دیتاهای مناطقی را که احتمال حضور ریزگردها در آن بیشتر است، با مناطقی که این شانس کمتر است، مقایسه کردیم. گفتم که ایده این تحقیق خیلی پایهای بود و بیشتر به دنبال این بودیم که بفهمیم دقیقا در چه مناطقی باید تمرکز کنیم. مطالعه با وجود محدودیتهای بودجهای که داشت به سرانجام رسید. در آن آزمایشهای مختلفی انجام دادیم، معاینات پزشکی صورت گرفت و چیزی حدود دوهزارو 700 مورد را بررسی کردیم. خانوادههای این افراد مورد مصاحبه قرار گرفتند و پرسشنامههایی پر شد. هزارو 330 نفر تحت معاینات بالینی از سوی پزشکان قرار گرفتند. این معاینات انحصاری این پژوهش بود و سعی نکردیم اطلاعات روتین از پزشکان دریافت کنیم؛ بلکه کاملا در جهت اهداف پژوهش با آنها رفتار کردیم. همچنین ۶۶۷ نفر هم نمونه برای آزمایشهای بعدی در اختیار تیم پژوهشی ما قرار دادند. ما براساس بودجهمان یکسری آزمایشهای پایهای هم انجام دادیم. هدف مقایسه مناطق هم که برای بهدستآوردن الگوی توزیع بیماریها در این مناطق بود. بهاینترتیب دادههای مناطقی را که احتمال رسیدن ریزگرد به آن کم بود، با مناطقی که احتمال رسیدن ریزگرد به آن بیشتر بود، مقایسه کردیم.
از مطالعات خارجی هم کمکی گرفتید؟
در این پژوهش برخی مطالعات خارجی هم به کمک ما آمد؛ ازجمله مطالعاتی که در بحث شاخصهای سلامتی در دریاچه آرال و پس از خشکی آن صورت گرفته بود. براساس این مطالعات یک فرضیه اولیه پدید آمد که خشکشدن دریاچه میتواند احتمال ابتلای طیف وسیعی از بیماریها را بالا ببرد. با این حال ما چون ایراداتی هم به متدولوژی مطالعه صورتگرفته در دریاچه آرال داشتیم، آن را به طور کامل منبعی برای خودمان قرار ندادیم. برای نمونه مطالعه دریاچه آرال تقریبا طیف وسیعی از بیماریها را کاملا مرتبط با خشکشدن دریاچه میدانست.
مهمترین نتایج حاصل از این مطالعه چه بود؟
قبل از اینکه نتایج بررسی را بگویم که این دادهها تنها مربوط به مقایسه بروز این بیماریها و مشکلات در نقاطی که در معرض بیشتری از ریزگرد هستند، در مقایسه با سایر نقاط است. واضح است که تنها با یک مطالعه نمیتوان حکمی داد و حتما باید چند مطالعه دیگر با دامنه وسیعتری انجام شود تا به نتیجههای قابل اتکاتری برسیم؛ اما این مطالعه توانست حداقل به ما نشان دهد که در کجاها احتمالا با مشکل مواجه خواهیم شد و لازم است در آن مناطق پژوهشهای جدیتری هم انجام شود؛ اما به هر روی نتایج حاصل از این مطالعه به ما میگوید که بیماریهای مرتبط با مخاط چشمی و دهانی در مناطق خطر بالاتر بود. بیماریهای روانپزشکی و مسائل سلامت روان در این مناطق برجستهتر بود. بهویژه در گروه سالمندان مسئله افسردگی بهشدت رایج بود. درباره پرفشاری خون کمی یافتهها ضدونقیض بود و خیلی نمیتوان با یقین درباره آن حرف زد. این مسئله هم متأثر از این است که فشار خون بیماری بسیار رایجی است. یک مسئله را هم باید در نظر بگیریم و آن اینکه بخشی از افرادی که میتوانستند سوژه مطالعه ما باشند، به دلیل همین مسائل ناشی از خشکی و مسائل اقتصادی مهاجرت کرده بودند و دیگر در دسترس ما نبودند که از دادههای آنها استفاده کنیم. برای همین خیلی نمیتوانیم درباره فشار خون با قطعیت نظر بدهیم؛ اما بیماری گواتر از آن دست بیماریهایی بود که در مناطق پرخطر آمار بالاتری داشت. گرچه برای دقیقترکردن این ادعا نیاز به آزمایشهای دیگری داشتیم که به دلیل محدودیت بودجهای نتوانستیم انجام دهیم و برای همین درباره گواتر هم نمیتوانیم با قطعیت بگوییم. گرچه در نتایج مطالعه آمار مناطق پرخطر بالاتر بود. درخصوص بیماریهای پوستی یکی از مسائل برجسته بروز بیماریهایی مانند اگزما، کهیر، حساسیتهای پوستی و خشکی پوست بود. این بیماریها به طور واضحی در مناطق پرخطر آمار بالاتری داشتند. درخصوص بیماریهای قلبی و ریوی و آسم هم آمار اختلاف بالایی نداشت؛ ولی به هر حال نشان میداد که میتوانست موضوع خطرناکی باشد. درک بهتر میزان این خطر احتیاج به مطالعات وسیعتری داشت که در آن زمان امکانش وجود نداشت؛ اما حداقل برخلاف تصور اولیهمان فهمیدیم که آسم بزرگسالی موضوعی جدی در این مناطق نیست. با این حال باید بدانیم که مثل فشار خون درخصوص این بیماری هم ممکن است عدهای دچار تشدید بیماری شده باشند و مهاجرت کرده باشند. یکی از دادههای جالب ما در این پژوهش مسئله اختلالهای کیفیت خواب بود. پژوهشها نشان میداد که در مناطقی که ریزگردها احتمال حضور بیشتری دارد، اختلال در کیفیت خواب بالاتر است.
به بیماریهای سلامت روان اشاره کردید. دقیقا چگونه این بیماریها در نتیجه ریزگردها پدید آمدند؟
درخصوص جنبههای روانشناسی و سلامت روان باید به یک نکته توجه کرد. میدانیم که وقتی سلامت روان به خطر میافتد یا فرد دچار افسردگی میشود، این به دلیل ریزگرد نیست؛ یعنی ریزگرد شاخصهای سلامت روان فرد را تغییر نمیدهد. اما این یکی از عوامل جانبی خشکشدن دریاچه است. بحرانی که بر اثر خشکشدن دریاچه پدید میآید و فشاری روانی که برای ساکنان مناطق نزدیکتر به خطر ایجاد میکند، موجب میشود چنین اتفاقی رخ دهد. به هر حال خشکشدن دریاچه اقتصاد، معیشت و سلامت مردم را در آن مناطق به خطر میاندازد و این روی سلامت روان تأثیرگذار است.
در این مطالعه درباره سرطان هم نتایجی به دست آمد؟
نکته جالب اینکه در این مطالعه مقطعی ما داده درخور توجهی برای بیماری کمخونی پیدا نکردیم. حال اینکه در گزارشهای سلامتی که از دریاچه آرال منتشر شده، روی مسئله کمخونی خیلی بحث شده بود. یا اینکه ما در زمینه سرطانها هم به عدد درخور توجهی نرسیدیم. ولی باید بدانیم اینکه ما در مطالعات اولیه به نتیجه نرسیدیم، به این معنی نیست که ریزگردها در بروز این بیماریها تأثیرگذار نیست، بلکه به شیوه مطالعه دیگری نیاز دارد. برای نمونه مطالعه درخصوص بروز سرطانها به بازه زمانی بیشتری نیازمند است؛ چون بروز سرطانها آنی نیست. ضمن اینکه شاید به شیوه دیگر مطالعه هم برای تشخیص آن نیازمند است. بنابراین بر اساس تحقیقاتی که ما انجام دادیم، تنها میتوانیم بگوییم در کوتاهمدت مسئله ریزگردها در بروز سرطان تأثیری نداشته است. ولی اینکه در بلندمدت هم این حرف درست باشد، نمیتوان بدون مطالعه دقیق و در بازه زمانی مناسب اظهارنظر کرد.
همکاری مردم با شما در زمان اجرای این مطالعه چگونه بود؟
از نکات جالبی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت، سنجش میزان اعتماد مردم به اقدامات دولت برای تأمین سلامتیشان بود؛ یعنی ما از مردم پرسیدیم چقدر اعتماد دارید که مسئولان کشوری و منطقهای در هر سه قوه اقدامات شایستهای برای حفظ سلامت شما در برابر مخاطرات پیشرو انجام خواهند داد؟ نتایج این پژوهش کمی نگرانکننده بود و نیمی از مردم اعتماد نداشتند که مجموعه مدیریتی کشور کارش را در زمینه اقدامات سلامتی به درستی انجام میدهد. نبود اعتماد به این معنی نیست که مسئولان کارشان را درست انجام ندادند. شاید به این معناست که مسئولان ارتباط خوبی با مردم برقرار نکردند. ولی به هر روی این بیاعتمادی وجود داشت.
شما فقط ریزگردهای نمکی و تأثیر آن بر سلامت را بررسی کردید یا سایر عوامل مهم را هم مطالعه کردهاید؟
در مسئله ریزگرد، نگاهمان فقط به بلونمک نیست. بستر دریاچهها ممکن است مواد دیگری هم داشته باشند که این مواد هم قابلیت تبدیل به ریزگرد را داشته باشد. البته مطالعاتی در این زمینه انجام شد و نمونه جدیای در این مسئله پیدا نشد. ولی باید بدانیم مطالعاتی که روی تأثیرات محیطی کار میکنند، فقط سنجش با محیط نیست. مطالعاتی که این روزها در دنیا انجام میشود و متأسفانه بسیار هم گران است، مطالعاتی است که آن موارد را در ترشحات انسانها و حیوانات چک میکند. به این ترتیب خیلی دقیقتر میتوان گفت که چه میزان سلامت انسان میتواند تحت تأثیر آن عامل محیطی قرار بگیرد. متأسفانه این تحقیقات هزینههای فراوان دارد و در آن زمان قابل اجرا در کشور نبود.
یک جمعبندی کلی از نتایج مطالعه به ما چه میگوید؟
ببینید این مطالعات خیلی کوتاه و با محدودیت بود. ولی در همین فضا هم نکات مهمی به ما گوشزد میکند. برای نمونه میگوید در صورت خشکشدن دریاچه، با بیماریهای چشمی مواجه خواهیم شد. ولی در سایر موارد نیاز به مطالعه دقیقتری داریم تا بدانیم در زمینه آسم، تیروئید، فشار خون یا سرطانها چه مشکلاتی ممکن است پیشروی داشته باشیم.
برای رفع این نگرانیها چه باید کرد؟
سیستم خدمات بهداشتی و درمانی باید تقویت شود و به شیوه قویتری در این مناطق با پتانسیل بالای خطر فعالیت کند. موضوع غربالگری وسیع بهویژه در زمینه بیماریهایی که پتانسیل بروز بیشتر در این مناطق را دارند باید در نظر گرفت. نکته دیگر اینکه مطالعات آتی در مناطقی که ما در نظر گرفتیم باید صورت بگیرد. باید سنجشهای پیشرفتهتر، مطالعات تطبیقی و آزمایشهای تخصصی در این زمینه انجام شود؛ چیزی که تاکنون محقق نشده است. لازم است شکل اصلاحشدهای از این مطالعه بر اساس دادههای مطالعه اولیه هر سه الی پنج سال در این مناطق صورت بگیرد. این مطالعات باید تا پنج سال بعد از آنکه مشکل دریاچه حل شد نیز ادامه داشته باشد. در حال حاضر ما نمونههای خوبی از داوطلبان در جریان همین مطالعه اولیه گرفتهایم و در یخچالهای ویژه نگهداری میکنیم. اگر بودجهای برای آزمایشهای پیشرفته در نظر گرفته شود، میتوانیم روی این نمونهها هم تمرکز کنیم و به نتایج درخور توجهی برسیم. این مسئله کمک میکند با دقت بیشتری درباره شاخصهای سلامتی در این مناطق حرف بزنیم.