گردشگری با شرکاء
اکثر منابع موجود در حوزه روابـط بینالملل، متـأثر از رویکردهـای اصـلی رشـته روابـط بـینالملـل، رئالیسـم، ایـدئالیسـم، نئورئالیسـم و نئولیبرالیسم، تحولات بینالمللی را بیشـتر از منظـر امنیتـی، سیاسـی و اقتصـادی مطالعـه کردهاند و موضوعات کمتر از زوایای فرهنگی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
آزیتا تقوایی: اکثر منابع موجود در حوزه روابـط بینالملل، متـأثر از رویکردهـای اصـلی رشـته روابـط بـینالملـل، رئالیسـم، ایـدئالیسـم، نئورئالیسـم و نئولیبرالیسم، تحولات بینالمللی را بیشـتر از منظـر امنیتـی، سیاسـی و اقتصـادی مطالعـه کردهاند و موضوعات کمتر از زوایای فرهنگی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. این در حالی است که بهمنظور شناخت بهتر امور بینالمللی لازم است به جنبههای فرهنگی آن نیز توجه داشت، زیرا در بسیاری از مـوارد ارزیـابی مسـائل بینالمللی از بعد فرهنگی، درک و فهم امور جهانی را سادهتر و ملموستر میکند. تئوری سازهانگاری
(Constructivist Theory) که با عناوین دیگری همچون سازندهگرایـی یـا تکـوینگرایـی در زبـان فارسی ترجمه و رایج شده است، رویکرد جدیدی بود که در دهـه پایـانی قـرن بیسـتم توسط الکساندر ونت (Alexander Wendt) و همکارانش در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل مطرح شد. حرف اصلی سازهانگاری این است که هرجومرج بر روابط بینالملل ناشی از تنوع و تکثـر هنجارها، ارزشها و باورها است.
ایـن نظریـه در اساس به نقش ابعاد آگاهانه و تعاملی رفتار انسانی یعنی: «قابلیت و علاقه انسـانهـا بـه داشـتن نگرشی سنجیده درباره جهان و بااهمیت تلقیکردن آن» در حیات بینالمللی میپـردازد. ایـن توانایی، واقعیتهای اجتماعی را برمیسازد که وجودشان مبتنی بر توافـق انسـانهـا بـر وجـود آنها و بقایشان نیازمند تشکیل نهادهای انسانی اسـت (مثـل: پـول، حـق مالکیـت، حاکمیـت، ازدواج و اعیاد). سازهانگاران معتقدند که بازیگران، دارای هویتها و منافعی هستند کـه مبتنـی بر ساختی اجتماعی است. در تئوری سازهانگاری، هویت، هنجارها و فرهنگ نقش مهمی در سیاستهـای جهـانی ایفـا میکنند. هویتها و منافع دولتها توسط هنجارها، تعاملات و فرهنگها ایجـاد مـیشـود و ایـن فرایند است که موضوع تعامل دولتها را تعیـین مـیکند. براسـاس ایـن دیدگاه سرچشمههای تغییر در روابط بینالملل نیز تغییر باورها و هویتهاست. یکی از مصداقهای بارز و مهم برقراری تعاملات بین فرهنگهای مختلف، «گردشگری» است. گردشگری تعاملاتی بین جامعه میزبان و میهمان پدید میآورد که پیامد طبیعی آن بروز تغییر و تحول در کیفیت و سطح زندگی، کار، الگوهای فرهنگی- رفتاری و نظام ارزشی، زبان، روابط خانوادگی، نگرشها، آداب و سنن، ساختار جامعه و بهطور کلی تأثیر بر فرهنگ ساکنان محلی یا گردشگران است و این درست همان سازه و ساختاری است که بر اساس مبانی مشترک و گرایشهای مشترک بین فرهنگهای مختلف شکل میگیرد و به دنبال آن فضای مناسب برای تسهیل سایر روابط سیاسی و اقتصادی مهیا میشود.
در بخشی از گزارش 1400 علیبابا که به آمارهای مرتبط با میزان گردشگری داخلی و خارجی طی سال 1400 پرداخته است، شاهد آن هستیم که پرطرفدارترین پروازهای خارجی از ایران به مقصد ترکیه و سپس دوبی بوده است.
درواقع سفر به ترکیه و دوبی در مقایسه با سایر کشورهای خارجی، بیشتر مورد تقاضای کاربران علیبابا در سال 1400 بوده است. جاذبههای گردشگری، نزدیکی این مقاصد به ایران، نزدیکی فرهنگی، هزینههای معقولتر سفر به این ترکیه و دوبی در مقایسه با سایر کشورهای خارجی و خیلی از موارد دیگر میتواند دلیل بالابودن تقاضای کاربران جهت سفر به این دو کشور باشد. اما بررسی روابط اقتصادی بین ایران و ترکیه و دوبی گویای آن است که تعاملات تجاری خوبی نیز بین ایران و ترکیه و امارات متحده برقرار است؛ بهطوریکه بر اساس آمار سازمان توسعه تجارت ایران در 10ماهه نخست سال 1400، ترکیه چهارمین شریک تجاری ایران است و افق سرمایهگذاریهای مشترک دو کشور با وجود نیروی کار ارزان و متخصص ایران و با ورود ماشینآلات و دانش فنی ترکیه به مناطق آزاد و اقتصادی ایران و نیز در کشورهای ثالث، امیدوارکننده است. همچنین روند تجاری ایران و امارات نیز در سالهای اخیر رو به رشد بوده است و پیشبینی میشود تا پایان سال جاری تجارت دو کشور به ۲۰ میلیارد دلار برسد. همچنین مبنی بر گزارشهای سازمان توسعه تجارت ایران در سال 1400، که به مهمترین مبادی وارداتی و مهمترین مقاصد صادراتی بین ایران و سایر کشورها پرداخته است، میتوان دریافت که امارات متحده و ترکیه در هر دو بخش جزء مهمترین کشورها محسوب میشوند. حال سؤال اینجاست که وقتی تعاملات فرهنگی و ارتباطات خوب گردشگری بین دو کشور وجود دارد و شرایط مطلوب و معقولی برای توسعه فرهنگی و ایجاد گرایشهای مشترک بین آنها مهیاست که میتواند زمینهساز توسعه روابط بینالملل از جنبههای مختلف باشد، موانع سیاسی-اقتصادی مثل «تحریمها» تا چه حد میتواند بر تخریب این پیوندها و بنیانها اثرگذار باشد؟ پاسخ این سؤال شفاف و قابل پیشبینی است؛ آنچه مسلم است تحریمها میتوانند کاهش تجارت بینالمللی، کاهش سرمایهگذاری در کشور تحریمشده، عدم انعطافپذیری در ساختار و ترجیحات مصرف و تولید و در نتیجه کاهش انعطافپذیری بازار کار را به همراه داشته باشد؛ از آنجاییکه همبستگی قابلقبولی میان تعاملات اقتصادی_سیاسی و تعاملات فرهنگی و حتی تعداد سفرها بین کشورها وجود دارد؛ بنابراین مسئله تحریم نهتنها منجر به مخدوششدن روابط تجاری کشورها میشود بلکه اثر مخرب و بعضا جبرانناپذیری نیز بر جنبههای فرهنگی و سیاحتی بین کشورها خواهد داشت و درنهایت اساس و مبانی روابط بینالملل را تضعیف خواهد کرد.
این تحلیل کاری است از رسانه خبری (TickTech) که براساس گزارش سالانه علیبابا (درباره هزاروچهارصد) تدوین شده است.