رامبد جوان؛ یکی مثل میثاقی، مثل رضوانی
«و» مثل «وریا». حرف و حدیثی در این نیست که وقتی پای تلویزیون در میان باشد و برنامهای به اسم «خندوانه»، «و»، «وریا» نوشته شود ولی در چشم برهمزدنی «وحید» خوانده شود؛ آنهم با یک «کیمیاگری» ناشیانه. طوری که گویی از همان روزهای نخست، «وریا» برای تلویزیون ممنوع بوده و «آگاهی و هوشیاری»ای که همراه این اسم کردی است، به مذاق عدهای خوش نیامده و نمیآید.
«و» مثل «وریا». حرف و حدیثی در این نیست که وقتی پای تلویزیون در میان باشد و برنامهای به اسم «خندوانه»، «و»، «وریا» نوشته شود ولی در چشم برهمزدنی «وحید» خوانده شود؛ آنهم با یک «کیمیاگری» ناشیانه. طوری که گویی از همان روزهای نخست، «وریا» برای تلویزیون ممنوع بوده و «آگاهی و هوشیاری»ای که همراه این اسم کردی است، به مذاق عدهای خوش نیامده و نمیآید.
گفتن و نوشتن از وریا غفوری، بازیکن سابق تیم ملی ایران و حالا، کاپیتان سابق استقلال، فقط محدود به مستطیل سبز نمیشود. او چند سالی است در قالب و فرم دیگری هم تعریف میشود؛ قالبی که پیشتر علی دایی و علی کریمی در آن گنجانده شدهاند. وریا پذیرفته در کنار رسالتی که در فوتبال دارد، کنار مردم بماند. نترسیده که زبان سرخ، سر سبزش را به باد دهد. وریا صدای اعتراض به خیلی از اتفاقات ناخوشایند سیاسی و اجتماعی بوده که سایر بازیکنان فوتبال ترجیح دادهاند در قبالش سکوت کنند. از اعتراض به آتشسوزی در مدرسه دخترانهای در زاهدان گرفته تا بالارفتن نرخ ارز و سکه، ابلاغ حکم «افساد فیالارض» علیه پنج فعال محیط زیست، تیراندازی به کولبران، اظهارات محمدجواد ظریف و البته داستان ساقطکردن هواپیمای اوکراینی.
او هرگز واهمه این را نداشته که شاید این حرفها به حرفهاش در فوتبال و قراردادهای آنچنانی لطمه بزند. شاید مدام نزد خودش تکرار کرده که اگر چند صفر هم از قراردادش کسر شود، باز ارزشش را ندارد که بیخیال مردم و دغدغههایشان شود. وریا که این روزها دوگانگیها درباره دلایل بود و نبودش در استقلال بیداد میکند، یقینا مشغول پسدادن «تاوان» است؛ تاوانی که برگرفته از واکنشها و نوشتههای اینستاگرامی و البته گفتوگوهای رسانهایاش است. خروج از استقلال و عدم تمدید قرارداد او با این باشگاه دولتی، خیلیها را به یقین رسانده که این بازیکن را جریانی بیرون از فوتبال، از این تیم پرهوادار رانده است. شایعاتی که میگویند حرفهای او دیگر فراتر از یک بازیکن ساده فوتبال است و دارد دردسر میشود. آخرین اظهارنظرش هم جنجال جدیدی در فضای رسانهای در پی داشت. او در اهواز و پس از دیدار تیمهای استقلال و فولاد در لیگ برتر؛ دیداری که منجر به مسجلشدن قهرمانی استقلال شد، در مواجهه با این پرسش که فکر میکند این قهرمانی باعث خوشحالی بخشی از مردم میشود یا نه گفت: «هر زمانی که من درباره مسائل اجتماعی و مدنی صحبت میکنم، برای من فوتبال در اولویت نیست. جایگاهی که قرار گرفتهام، باید از آن استفاده کنم. هواداران ما با هزاران بدبختی بلیت را تهیه میکنند و ما را تشویق میکنند، در نتیجه ما باید زبان آنها باشیم. زمانی که میبینم و فکر میکنم، همیشه بغض گلویم را میگیرد. واقعا ناراحت میشوم و کاری از دست آدم برنمیآید. من نمیدانم مسئولان شرمنده نمیشوند که این موقعیتها را میبینند؟ من میدانم که الان در اهواز خیلی درگیریها و مشکلات وجود دارد و خیلیها اعتراض کردهاند ولی امیدوارم به بهترین شکل جمع شود و مردم ما بتوانند چیزی که لایق آن هستند، به آن شکل زندگی کنند. عمر ما کوتاه است و باید سعادتمند زندگی کنیم. این حق مردم ایران است که سعادتمند زندگی کنند».
حرفهای وریا بهشدت در فضای مجازی سروصدا کرد و به همان سرعت، تیغ تیز سانسور در شبکه سه علیه او شد. برنامه فوتبال برتر که محمدحسین میثاقی آن را اجرا میکرد، عکس کاپیتان استقلال را حذف کرد تا مشخص شود تلویزیون نمیخواهد اسمی از وریا یا تصویری از او پخش شود. اعتراضها به آن برنامه و چنین اقدامی آنقدر زیاد شد که اندکی بعد همان برنامه مجبور شد دوباره تصویر وریا را نشان دهد، ولی مسئله هویداتر از چیزی بود که کتمان شود؛ میثاقی دستوری که به او داده شده بود را اجرا کرد و از چشم آنهایی که حرف وریا را حق میدانستند، افتاد.
وریا ماه گذشته مورد بیمهری قرار گرفت، از استقلال رانده شد و این روزها بهتنهایی مشغول تمرین است، ولی همین وریای بیتیم هم ظاهرا هنوز برای تلویزیون دردسر دارد. اینبار اسم او به طرز عجیبی در برنامه «خندوانه» که رامبد جوان اجرایش میکند، سانسور و پاک شد! ماجرا مربوط به فینال مسابقه «قاتیبازی» بود؛ جایی که در بخش «اسم و فامیل»، کامران تفتی که گفته میشود خودش یکی از طرفداران استقلال است، برای اسم پسرانه با «و»، وریا را نوشت ولی جالب اینکه وقتی رامبد جوان قرار شد آن اسم را بخواند، وریا با خطی غیر از خط کامران تفتی، تبدیل شده بود به «وحید»!
حال میتوان گفت فرق رامبد جوان که مدعی است باید شادی را میهمان خانهها کرد با میثاقی چیست؟ او هم تن به اتفاق ناخوشایندی داده که تهش ماندن در قاب تلویزیون به هر قیمتی است. بهراستی چه چیزِ «وریا» برای تلویزیون خطرناک است که حتی اسمش هم باید سانسور شود؟ چه چیزِ این اسم یکی مثل رامبد جوان را بر آن میدارد تا اینطور بپندارد که «و» میتواند هر اسمی باشد، الا وریا؟ مجریای که پیش از این به اندازه کافی اسیر نقدهای مختلف شده، حتی درباره دستمزدی که از برنامه مذکور هم میگیرد روایتهای متعددی به گوش میرسد، به هر قیمتی ماندن در مدار تلویزیون را به ماندن در تیم مردمی که وریا را از خودشان میدانند، ترجیح داده است. با این اوصاف رامبد جوان هم با این کار دستکمی از محمدحسین میثاقی، کسی که از شانههای عادل فردوسیپور بالا رفت و بعد به استادش پشت کرد، ندارد. اتفاقا کاری که رامبد کرد، شبیه همان کاری است که علی رضوانی، خبرنگار 20.30 با وریا غفوری کرد؛ 20.30 در تلاش بود تا وریا را به سخره بگیرد و رامبد هم وریا را سانسور کرد.
داستان 20.30 با وریا غفوری هم حتی با گذر زمان هنوز از ذهنها پاک نشده است؛ سال 1398 بود که کاپیتان استقلال علیه صداوسیما موضع جدیتری گرفت. داستان مربوط به سیلی بود که فروردین 1398 بیشتر نواحی ایران را درگیر کرد و بعد هم برنامهای که در آن لوگوی باشگاه استقلال به سخره گرفته شد. در مورد اول، وریا غفوری در اینستاگرام با کنایه به نبودن استاندار گلستان در ایران در آن شرایط بحرانی، از صداوسیما هم انتقاد کرد که پوشش ضعیفی از این رخداد مهم داشته است. در مورد دوم اما انتقادهای او تندتر شد؛ وریا از اینکه مجری جوان در شبکه سه به لوگوی باشگاه استقلال کنایه زده و مسخره کرده است، واکنش تندی داشت. «صداوسیما سازمانی است که مدتهاست مخاطبانش را از دست داده و شاهد حضور افرادی هستیم که هنوز از نظر شعور و درک به بلوغ نرسیدهاند؛ چه برسد که بتوانند در جایگاه مجری برنامهای را درخور شأن مردم ایران اداره کنند. توهین مجری صداوسیما به پرافتخارترین تیم ایرانی به شأن و منزلت این باشگاه بزرگ و پرطرفدار کوچکترین خدشهای وارد نمیکند، بلکه وضعیت صداوسیما را ... کرد. لازم به ذکر است ندادن حق پخش تلویزیونی که از بدیهیترین حقوق باشگاههای فوتبال ایران است، ضربهای بزرگ به پیکره فوتبال از جانب صداوسیما زده است». همه این موارد به کنار، اما جبههگرفتن صداوسیما علیه وریا غفوری، کاپیتان استقلال، زمانی جدیتر شد که او به مرگ سحر خدایاری، (دختر آبی) واکنش نشان داد. وریا پیش از یکی از بازیهای لیگ با تیشرتی که رویش نوشته بود «دختر آبی» وارد زمین شد و تعدادی از رسانهها هم با بهراهانداختن جوی علیه او از این اتفاق خبر دادند که همین بازیکن بقیه بازیکنان را «وادار» کرده چنین تیشرتی بپوشند. آن تصاویر هرگز از صداوسیما پخش نشد و بعد از آن موضعگیری علیه وریا جدیتر شد. بازتاب نارضایتی مسافران هواپیمای تبریز- تهران که در آن «ظاهرا» مسافران از دست بازیکنان استقلال شاکی بوده و فحاشی کردهاند از سوی تلویزیون هم به این دلخوریها دامن زد. اندکی بعد وریا غفوری در صحبتهای پس از بازیاش در میکسدزون، اختلافش با صداوسیما را علنی کرد؛ او خطاب به دوربین صداوسیما گفت: «دوربین تلویزیون است؟ خاموشش کن!» پخششدن آن اعتراض، پای 20.30 و علی رضوانی را به صحنه باز کرد. آنها در کلیپی به معرفی ورزشکاران ناشناختهای پرداختند که با وجود افتخار، به آنها بهایی داده نشده است. رضوانی هم با کنایه به صحبتهای وریا غفوری گفت: «بعضیها برای اینکه اخبار همین تبعیضات و اتفاقات و خیلی موارد دیگر فوتبال به گوش مردم نرسد، راه دیگری را ترجیح میدهند. (پخش صحبتهای وریا غفوری که گفت تلویزیون را خاموش کن)» بعد، رضوانی با لحنی تمسخرآمیز نسبت به صحبتهای وریا گفت: «حالا چه کنیم با این غم».
حال با مرور همین چند روایت کوتاه، مشخص است که تلاش برای نادیدهگرفتن وریا غفوری با سرعت بیشتری در تلویزیون فراگیر شده است؛ از رضوانیِ چندسال پیش گرفته تا میثاقی و رامبدِ جوان امسال!