در سطح کلان اجتماع هم گاهی
به نقض حریم خصوصی تشویق میشویم
نکته مهمی که درباره نقض حریم خصوصی وجود دارد، شناخت حریم فضای خصوصی و عمومی است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که با فرهنگهای مختلف روبهرو هستیم و در واقع، جوامع یکدست نیستند.
نیره توکلی-جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات زنان: نکته مهمی که درباره نقض حریم خصوصی وجود دارد، شناخت حریم فضای خصوصی و عمومی است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که با فرهنگهای مختلف روبهرو هستیم و در واقع، جوامع یکدست نیستند. بههرحال در هر جامعهای تنوع فرهنگی وجود دارد و اندازه و تعریف احترام به فضا و حریم خصوصی در فرهنگهای مختلف متفاوت است. اما بهراستی حتی در فضای روشنفکری و آکادمیک هم با چنین نقض آشکار حریم خصوصیای مواجه هستیم. یعنی در بسیاری موارد که خودم تجربه کردهام، با ناباوری به اینکه در چه فضاهایی با چه حجم از نقض حریم خصوصی از طرف چه افرادی مواجه بودهایم، نگاه میکردم؛ بنابراین با وجود تنوع فرهنگی، طبیعی است که در شهرهای بزرگ بهدلیل اینکه افراد روابطشان با یکدیگر متعددتر و دورتر است و چهرهبهچهره نیست و ارتباطات خویشاوندی کمرنگتر است، بهویژه بهدلیل گستردگی فضای رفتوآمد، امکان اینکه حریم شخصی بهراحتی و بهصورت فیزیکی نقض شود، کمتر است اما در شهرهای کوچک و شهرستانها، بیشتر؛ آنهم بهدلیل مشخصاتی که جامعهشناسان میگویند: مانند برخوردهای غیررسمیتر، نزدیکتر، خویشاوندی و فیزیکیتر و اینکه افراد چهرهبهچهره با یکدیگر معاشرت دارند. بااینحال ما در تمام فضای فرهنگی با نقض حریم خصوصی مواجه هستیم و بخش عمده آن به این دلیل است که هنوز آن فرهنگ 40، 50 سال اخیر که خانواده گسترده وجود داشته و حیات و ممات اعضای خانواده، بهخصوص زنها و کودکان، در اختیار مردان بوده و حتی موجودات خانگی به شمار میآمدند، پررنگ است؛ بنابراین در بسیاری موارد سرکشیدن به حریم شخصی، هم از طرف افرادی که این کار را میکنند و هم از طرف آنهایی که آماج این قضاوتها و کنجکاویها قرار میگیرند، طبیعی تلقی میشود. پس خیلی مهم است که دو طرف آگاهی داشته باشند که مرزهای حریم خصوصی چیست و کجاست و اینکه کجا، با چه تخصصی و در چه صورتی اجازه دارند وارد حریم خصوصی دیگران شوند؛ مثلا یکی از مهمترین مجوزها این است که شخصی که قرار است راجع به زندگی او قضاوت یا دخالتی بکنیم، از ما درخواست کرده و کمک خواسته باشد، حتی اگر میخواهیم از او روایتی نقل کنیم، باز هم باید اجازه یا درخواست این کار را به ما منتقل کرده باشد. در این صورت هم باز باید توجه کنیم که صلاحیت و تخصص ما در چه حدی است؛ مثلا تصور کنیم که اگر فردی با بیماری مهلک به ما مراجعه و درخواست کمک کرده باشد و ما متخصص نیستیم و اطلاعات تخصصی درمورد مشکل او نداریم، باید او را به پزشک متخصص ارجاع دهیم، نهاینکه خودمان برای درمانش اقدام کنیم. ما متأسفانه در حوزه پزشکی، جامعهشناسی و روانشناسی و البته در سایر حوزهها با این مشکل مواجه هستیم که افراد دامنه تخصص خود را متوجه نیستند و همچنان درمورد هر مواردی نظر میدهند. حتی درمورد مباحث مهم که فقط از عهده متخصص آن کار برمیآید و فکر میکنند بیشتر از آن متخصصان مطلع هستند. در واقع در این دوره ما نهتنها با روانشناسان زرد، بلکه با پزشکان قلابی و جامعهشناسان زرد هم مواجهیم؛ یعنی افراد غیرمتخصصی که در تمام حریم و موارد، بدون هیچ تخصصی وارد میشوند؛ بنابراین با این توضیحات سه سطح در نقض حریم شخصی وجود دارد. اول) افرادی که حریمشان نقض شده و باید به حقوق و مسائل شخصی خودشان آگاه باشند و بدانند که لازم نیست به کسی جواب پس بدهند و آن نه گفتن بهموقع، بسیار مؤثر است. همچنین اینکه بتوانند سدی در مقابل دیگران قرار دهند که آنها نتوانند بهراحتی اظهارنظر کنند؛ بنابراین این دفاع از حریم شخصی باید از خودمان شروع شود. دوم) کسانی که در حریم شخصی دیگران دخالت میکنند، باید بدانند که این حریم شخصی نه مایه تفریح و نه مایه شوخی آنهاست. حتی در بسیاری فضاهای آکادمیک و روشنفکری، در میان افراد تحصیلکرده نیز دیده میشود که پس از دخالت در حریم شخصی دیگران، آن را نوعی تفریح و شوخیکردن عنوان میکنند: «شوخی کردم، جدی که نگفتم». در واقع میبینیم که ورود و تجاوز به حریم شخصی، در مواردی به تفریح تبدیل شده است. شوخی و تفریح هم در این مورد، اتفاقا نشاندهنده این تفکر است که فرد به خودش اجازه میدهد به هر شکلی که شده در امور بقیه دخالت کند. سوم) سطح کنشگری کلان اجتماع است که گاهی اوقات سیاستهای کلان اجتماعی و حتی رسانهها، افراد جامعه را به نقض حریم خصوصی تشویق میکنند. در این مورد میتوانیم به جریان دزد باشرف اشاره کنیم؛ فردی که برای دزدی به خانهای رفته بود و به اطلاعات شخصی فلان فرد مشهور دسترسی پیدا کرده و آن را برملا کرده بود. این اصطلاح پارادوکسیکال، براساس چنین روایتی به وجود آمده بود. ما دزد باشرف نداریم. یعنی دزدی که علاوه بر اقدام به سرقت، جزئیات زندگی خصوصی دیگران را منتشر کرده و به حریم شخصی افراد تجاوز کرده و پس از آن، تشویق هم شده است. بنابراین سه سطح مطرحشده باید در نظر گرفته شود، ضمن اینکه همواره موضوعات طبقاتی، اقتصادی، مسائل فرادستی و فرودستی درمورد زنان، نژادها و طبقات مختلف، تأثیر دارد. مثلا در بسیاری موارد شاهد بودم که افراد در قضاوت افراد زیردست خودشان، خیلی بیمحابا رفتار کردند و مثلا برای افرادی که از لحاظ اقتصادی و طبقاتی فرودست بودند، حریمی قائل نشدند. این موضوع هم از مواردی است که باید به آن توجه کرد؛ یعنی ملیت، نژاد، طبقات و بهخصوص جنسیت، بههیچوجه مجوزهایی نیستند که بخواهیم افراد را مانیتورینگ کرده و بر آنها نظارت داشته باشیم؛ آنهم از جایگاهی که به ما مربوط نیست و سودی برای طرف مقابل ندارد. تازه اگر هم سودی داشته باشد باز باید خود افراد تشخیص دهند و درخواست داشته باشند.