|

خانی که رعیت عدالت شد

در رثای شاپور منوچهری که شاخص وکیل مستقل بود

برای «من» نوشتن از «‌او‌» کاری است سخت اما خواستنی، چونان شاگردی که بضاعتش خُرد است و امیدش کَلان.

زینب تعالی*: برای «من» نوشتن از «‌او‌» کاری است سخت اما خواستنی، چونان شاگردی که بضاعتش خُرد است و امیدش کَلان.

شاپور‌خان را همان روزی دیدم که وکیل پایه‌یک شدم؛ او در کسوت نایب‌رئیس نامی کانون وکلای مرکز و من در هیئت کارآموزی که برای وکیل‌شدن سوگند یاد می‌کرد.

از بخت بلندم رو‌در‌روی او و بزرگان هم‌طرازش چونان زنده‌یادان بهمن کشاورز، اسماعیل مصباح‌اسکویی، محمد فرض‌پور ماچیانی و جهانگیرخان مستوفی که خود وکیل سرپرست جناب منوچهری بود، قسم یاد کردم: «‌...که جز عدالت و احقاق حق منظوری نداشته و بر‌خلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدام و اظهاری ننمایم...» و آنگاه که چشم در چشم او شرافتم را وثیقه قسمم قرار می‌دادم، در وادی مریدی حیران نبودم؛ چرا‌که وکلای نسل من محضر معمرینی شریف چون او را درک کرده بودند.

اگر از میان تمام محاسن منوچهری مجبور به انتخاب یکی باشیم، من و بسیاری «‌آزادگی‌» را برمی‌گزینیم.

او که به واقع تراز وکیل مستقل بود، آنگاه که در فقره تمدید پروانه وکیلی که پرونده‌اش در دادگاه انقلاب در جریان رسیدگی بود، هیچ مصلحتی را بر عمل به قانون رجحان نداد، تراز وکیل آزاده نیز شد.

وجود منوچهری و سلوک خیرخواهانه‌اش فرصتی بود که این جهان از حضور شخصیتی جامع‌الاطراف که نه‌فقط وکالت که شعر، فکر و فلسفیدن پیشه موروثی‌اش بود، متمتع باشد؛ و کانون وکلای دادگستری در این سال‌ها چه گنجینه گرانی را در صندوقخانه خلوت و عزلت، خفیه گذاشت تا قصه بی‌مهری به او را کامل کند.

بدون شک نسلی که الگویی تمام‌عیار از شکوه و شرافت وکالت را به دوران خود ندیده باشد، راه سختی برای حفظ امانت استقلال و به منزل رساندن این مقصود خواهد داشت؛ اما همان‌گونه که زمین هرگز از حجت موجه الهی خالی نشده، جامعه وکالت نیز سایه سترگش را با آفتاب اوتاد حاضرش بر سر عدالت حفظ کرده و بر سر سوگندش با حق و عدل باقی خواهد ماند.

تا آن روز که حقیقت و عدالت ارزش است، جان شریف استاد شاپور منوچهری در کالبد هزاران وکیل زنده است.

*وکیل پایه‌یک دادگستری

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها