چرا موزهها برای مردم جذاب نیستند؟
رئیس ایکوم ایران با بررسی سیر فعالیت موزهها و کاخموزهها و چرایی عدم جذابیت برای عموم، از فعالشدن حدود 14 درصد موزههای ایران در فضای مجازی و ایجاد زیرساختهای لازم آن هم به واسطه کرونا خبر داد.
ایلنا: رئیس ایکوم ایران با بررسی سیر فعالیت موزهها و کاخموزهها و چرایی عدم جذابیت برای عموم، از فعالشدن حدود 14 درصد موزههای ایران در فضای مجازی و ایجاد زیرساختهای لازم آن هم به واسطه کرونا خبر داد. سیداحمد محیططباطبایی (رئیس ایکوم) به مقوله موزهها و ایستایی آنها و اینکه شاید جذابیتی که باید را برای مخاطبان از نسلهای مختلف ندارند، اشاره کرد و از سه وجه آن را مورد بررسی قرار داد و گفت: بعد از گذشت دو سال از پاندمی، نه تنها موزههای ایران بلکه موزههای تمام دنیا به شدت با تنزل روبهرو بودند و اکنون که در دوران پساکرونا به سر میبریم، تا حدودی شاهد بازپیرایی و باززندهسازی مجدد موزهها هستیم. اما نمیتوان منکر آن شد که شیوع کرونا و محدودشدن بازدید از موزهها این امکان را ایجاد کرد تا فضای مجازی رسمیت یابد. زیرساختهای فعالیت موزهها در فضای مجازی تا حدودی فراهم شد و بازدید مجازی از موزهها امکانپذیر شد. این مهم مشارکت بیشتری از سوی مخاطبان به همراه داشت چراکه اقشار مختلف جامعه اعم از معلولان و کمتوانان که در گذشته نمیتوانستند به دیدن موزهها بروند، توانستند به صورت مجازی با برنامههای موزهها همراه شوند. او ادامه داد: رشد فعالیت موزهها در فضای مجازی ظرف دو سال گذشته چشمگیر است و این مهم در موزههای ایران نیز مشهود است و فعالیتهایی که در فضای مجازی تعریف میشود، قابل مقایسه با گذشته نیست. البته قبول داریم که این مهم درخصوص تمام موزههای ایران صدق نمیکند اما میتوان گفت بیش از ۱۰۰ موزه در ایران توانستند با ایجاد زیرساختهای لازم در فضای مجازی فعال شوند. هرچند تعداد موزهها گاه تا ۷۰۰ موزه اعلام میشود و ممکن است این رقم چشمگیر نباشد. رئیس ایکوم ایران، در پاسخ به این سؤال که با وجود آنکه تنها یکهفتم موزههای ایران توانستند در دوران پاندمی زیرساختهای لازم برای فعالیت در فضای مجازی را ایجاد کنند اما با وجود این نتوانستند جذابیتهای لازم برای به اشتراک گذاشتهشدن در میان عموم جامعه ایجاد کنند درحالی که در همان زمان شیوع کرونا شاهد به اشتراکگذاری لینک گشت در موزههای لندن و پاریس بودیم و موزههای ایران در این میان جایی نداشتند، گفت: این امر به ایجاد زیرساختهای فنی بستگی داشت. هرچند از مسئولان وزارت پست و ارتباطات بین سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ تشکر میکنیم چراکه تلاش لازم برای ارائه اینترنت به موزهها را داشت. حتی در نوروز ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بازدید مجازی از ۱۳ موزه تهران را فراهم کردند. «۱۱ هزار کیلومتر در خانه، سفر به میراث جهانی» با معرفی ۲۴ اثر جهانی ایران همراه شد و به صورت مجازی در دسترس عموم قرار گرفت. حتی بازدید مجازی از موزههای آبگینه، رضا عباسی و... نیز فراهم شد. برگزاری کلاسها و کارگاهها و نشستهای آنلاین محقق شد. اگر به فعالیتهای گذشته خودمان بنگریم، با رشد همراه بود اما در مقایسه با فعالیتهای بینالمللی، قابل تأمل است. محیططباطبایی خاطرنشان کرد: هرچند موزههای ما با سرعت زیادی توانستند خود را با حضور در فضای مجازی همگام کنند اما نتوانستند آنگونه که موزههای لندن و فرانسه مخاطب جذب کردند، فعال باشند چراکه اساسا جایگاه فرهنگ در جامعه و در میان دولتمردان کمرنگ است. اگر آماری از تعداد کتابهای منتشرشده، کتابخوانها و... داشته باشیم قطعا در مقایسه با سایر کشورهای پیشرفته، حرفی برای گفتن نخواهیم داشت. فضای فرهنگ در کشور ما، بند ساعت است نه خود ساعت. او ادامه داد: اگر بهطور مثال، مردهشورخانه بهشتزهرا یا سیلوی تهران تعطیل شود، شهر به هم خواهد ریخت اما اگر موزه ملی ایران تعطیل شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چقدر واکنش خواهیم داشت؟ وقتی جایگاه فرهنگ در کشور و جامعه ما اینگونه است، بنابراین از مدیر، مخاطب و... چه انتظاری میتوان داشت؟ من معتقد هستم جامعه ما ناپایدار است و در این جامعه، موزه یک پایداری است. رئیس ایکوم ایران در پاسخ به این سؤال که چیدمان موزهها تا چه اندازه میتواند در جذب مخاطب تأثیرگذار باشند، گفت: اهمیت اصلی یک موزه، به موزهدار آن است، البته نمیتوان از شرایط اقتصادی و... موزهها چشمپوشی کرد. موزه باید در نظام آموزش عمومی کشور جایگاه داشته باشد. باید در برنامه درسی آموزش و پرورش جای گیرد. موزه باید بخشی از درس باشد. موزه یک نوع نگاه و نگاه به آینده است و مخاطب اصلی موزهها کودکان هستند. او با اشاره به تعریف جدیدی که ایکوم از موزه ارائه داده است، گفت: بر اساس این تعریف میتوان گفت بسیاری از مکانهایی که به اسم موزه فعال هستند، درواقع در تعریف موزه نمیگنجند. البته قبول دارم که طی سالهای اخیر فقط به فکر کمیت موزهها بودیم و کیفیت را فراموش کردیم اما نباید فراموش کرد که وقتی میخواهیم گلخانه بزنیم، در مرحله نخست درصدد زدن نهالهای متعدد برمیآییم بعد نشا میکنیم و بعد از آن ترکیب و طراحی میکنیم. اکنون در موقعیت کمیت هستیم و همین که فردی میگوید که خانه من به جای کافه و قهوهخانه و... موزه شود، مجوز را میدهیم. اینگونه شده است که هر مکانی که میخواهد بهرهبرداری اقتصادی کند، به او میگوییم که بخشی را هم موزه کند. البته از برخی از موزهها مانند موزه ملی ایران، کسی توقع کمیت ندارد بلکه در آن کیفیت مهم است. موزه ملی باید پاسخگوی کیفی باشد. از موزه آستان قدس رضوی که امکانات مالی خوبی دارند این انتظار میرود که کیفیت را ملاک قرار دهد. محیططباطبایی در پاسخ به این سؤال که آیا روال در موزههای بزرگ دنیا بر آن است که چیدمان آنها هیچ تغییری نکند و به طور مثال هر زمان که به موزه ملی میرویم باید با همان آثار و چیدمان همیشگی و قدیمی روبهرو شویم، درحالی که هزاران شیء و اثر شاخص و فاخر در گنجینه موزه وجود دارد که شاید تاکنون دیده نشدهاند، اذعان کرد: معتقد هستم موزه ملی ایران، موزه ملی باستانشناسی ایران است. هر موزهای مانند کوه یخ است. یک بخش کوچک آن روی زمین است و دیده میشود و بخش عظیمی از آن دیده نمیشود. موزه باید به صورت اتوماتیک، آثار ندیده خود را به بهانههای مختلف در معرض دید عموم بگذارد. این صرفا به مکان خود موزه اختصاص ندارد بلکه میتواند در تعامل با سایر موزههای استانی نمایشگاههای مختلف برگزار کند. چنین چیزی را آنقدر که باید باشد از موزه ملی ایران نمیبینیم. برگزاری نمایشگاههای برونمرزی و نمایشگاههایی که داخل موزه برگزار میشود نیز از دیگر روشهای نمایش آثار گنجینه هستند. او ادامه داد: موزه ملی ایران توانسته طی این سالها با برگزاری نمایشگاههای مشترک، امکان نمایش آثار خارجی را در ایران فراهم کند؛ چیزی که تاکنون وجود نداشت. طی این نمایشگاهها آثاری از آلمان، فرانسه، کره، چین و... داشتیم و حتی موزه ملی سئول در ایران حاضر شد و اشیائی را به نمایش گذاشت که ثبت ملی بودند و تاکنون آنها را به خارج از کشورش نبرده بود. اما با وجود چنین امری و جذابیت این آثار که از قضا مربوط به دورهای بودند که سریال مورد علاقه ایرانیها «جومونگ» در آن رقم خورده، بود اما بازدید چندانی نشد و مورد استقبال عموم جامعه قرار نگرفت. یک جای کار ایراد دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. این پیشکسوت میراث فرهنگی معتقد است: سالن اصلی موزههای بزرگی مانند موزه ملی ایران، قدری کمتر از بخش نمایشگاهی آن تغییر میکند. تغییر و جابهجایی برخی از آثار از موزه غیرممکن است. به طور مثال نمیتوان موزه ملی ایران را بدون گاو چغازنبیل، تابوت اشکانی و سردار اشکانی و... تصور کرد. اما میتوان در فضای موجود برخی از آثار دیگر را هم به نمایش گذاشت. حتی به صورت دورهای تغییراتی در نمایش این آثار ایجاد کرد اما این امر درخصوص آثار شاخص صدق نمیکند. او درخصوص عدم رغبت عموم جامعه برای بازدید از موزهها در کاخموزهها و تمایل بیشتر آنها برای حضور در فضای باز و باغهای این مجموعهها نیز گفت: کاخموزهها با موزهها تفاوت دارند. در کاخموزهها مانند خانهموزهها با چیدمانی مانند آنچه در گذشته و زمان زندگی اشخاص تاریخی وجود داشت، روبهرو هستیم. به طور مثال خانه سیمین و جلال عینا آنچه در زمان زندگی آنها بود چیده شده و دیگر تغییر نمیکند. کاخموزهها نیز اینگونه هستند. کاخ سبز، کاخ ملت و کاخ اصلی نیاوران بخش عمدهای از آثار را در خود جای دادهاند و عینا آنچه در گذشته بوده، چیدمان شده است. جذابیت دیدن آنها نیز از این جهت است. مشکلی که با این مجموعهها داریم درخصوص کاخهایی است که بنابر دلایلی آثارش جمعآوری شده و به نوع دیگری چیدمان شدهاند. مانند موزه میرعماد، موزه بهزاد و... اینگونه هستند و باید تبدیل به کاخموزه شوند. محیططباطبایی خاطرنشان کرد: انواع موزهها تفاوت دارند. به طور مثال اگر نگاهی به دارالفنون و هاروارد بیندازیم شاهد آن هستیم که دارالفنون به حال خود رها شده اما هاروارد در عین آنکه یک موزه زنده است همچنان به فعالیت علمی خود ادامه میدهد. باید نگاه موزهای داشته باشیم و گذشته را به آینده بدهیم. دارالفنون باید احیا شود و دوباره کلاس در آن برگزار شود. در بخشی از این کاربری نیز گذشته خود را به آینده انتقال دهد. باغ نگارستان نیز از این امر مستثنا نیست. باید کاربری درستی برای آن تعریف کنیم نه آنکه کافه و رستوران در آن فعال شود. اگر دانشگاه تهران نگاه توسعهای داشت که همان نگاه کیفی است، به جای آنکه باغ نگارستان را تبدیل فضایی برای کسب درآمد کند، از فضاهای آن بهتر استفاده میکرد میتوانست کتابخانه را فعال کند، بخش ریاست را در این بخش نگه میداشت تا مورد بهرهبرداری دانشجویان قرار میگرفت. او در پاسخ به این سؤال که آیا این الزام وجود دارد که بناهای تاریخی حتما با همان تعریف و کاربری قبل خود مورد بهرهبرداری قرار گیرند به طور مثال خانه یک فرد معروف حتما تبدیل به موزهای با نام آن فرد شود و... یا آنکه میتوان بهرهبرداریهای دیگری نیز برای این اماکن تعریف کرد که علاوه بر ابعاد فرهنگی، کسبوکار و رونق اقتصادی را نیز به آن مکان بیاورد، گفت: وقتی خانه سیمین و جلال وجود دارد پس بهتر است موزه سیمین و جلال نیز همانجا باشد. خانه اخوان ثالث وجود دارد پس خانهموزه میشود. اینکه این مکان کافه میشد، میتوانست درآمد زیادی داشته باشد اما این کار را نکردند. موقعی ممکن است خانه یکی از مشاهیر از بین رفته باشد، میتوان جای دیگری را به او اختصاص داد. مهمتر آنکه یک شهر فقط از مشاهیر هنری، ادبی و ورزشی و... تشکیل نشده بلکه یک نانوایی قدیمی هم میتواند احیا شود. موزه هویت فرهنگی گذشته را به نسل جدید منتقل میکند، هویتبخشی میکند و به آینده راهکار میدهد. موزه در پایداری محیط زیست و زندگی تأثیرگذار است و سرمایههای زندگی را حفظ میکند.