|

برده‌داری در پزشکی

انحصارطلبی، تعارض منافع، انواع رانت‌ها و چند مورد مختصر دیگر کلیدواژه‌های حواشی سیستم درمانی کشور در یک دهه اخیر بوده است. انحصارطلبی یعنی پزشک صاحب قدرت شهر که از قضا رئیس شبکه هم هست، اجازه تأسیس مطب به پزشک جوان نمی‌دهد، مردم هم که نیازمند خدمات هستند در سالن انتظار آقای رئیس منتظر می‌مانند.

انحصارطلبی، تعارض منافع، انواع رانت‌ها و چند مورد مختصر دیگر کلیدواژه‌های حواشی سیستم درمانی کشور در یک دهه اخیر بوده است. انحصارطلبی یعنی پزشک صاحب قدرت شهر که از قضا رئیس شبکه هم هست، اجازه تأسیس مطب به پزشک جوان نمی‌دهد، مردم هم که نیازمند خدمات هستند در سالن انتظار آقای رئیس منتظر می‌مانند. در شهر بزرگ‌تر هم واردات دستگاه تنها دست عده‌ای خاص است و بقیه پزشکان یا برای واردکننده کارگری می‌کنند یا شما را به خیر و ما را به سلامت. تعارض منافع یعنی تعداد پذیرش آزمون دستیاری رکورد می‌زند ولی پذیرش رشته‌های لوکس بیشتر که نمی‌شود هیچ، کمتر هم می‌شود. رانت اطلاعاتی یعنی فقط بعضی می‌دانند دو سال دیگر قرار است چه بشود، بنابراین کاملا خودجوش سرمایه‌گذاری‌های عجیب و غریب در ساختمان پزشکان و کلینیک‌ها می‌کنند و ناگهان سر دو سال در پول غرق می‌شوند. رانت اقتصادی یعنی اینکه در پزشکی پول پول می‌آورد، اگر پدری پزشک دارید که مطب و ابزار و مریض برای شما به ارث بگذارد شما هم چند قرانی به ماله پدر می‌افزایید، وگرنه پزشکی برای فقیرزاده عایدی ندارد جز همان فقر با کمی غرور لگدمال‌شده و اختلال افسردگی و ناامیدی. آقازادگی مفرط یعنی نسل‌های پیاپی در یک تخصص خاص همه‌کاره هستند و یکی پدر علم فلان می‌شود، دیگری پسر پدر علم فلان و نسل سوم نوه پدر علم فلان. کسی هم نمی‌پرسد در یک مملکت ۸۰، ۹۰ میلیونی هیچ پزشک دیگری از این حضرات باسوادتر نیست که شجره‌نامه علم فلان با شجره‌نامه خانواده فلان ممزوج شده است؟ زیرمیزی و دله‌دزدی هم می‌شود انتهای این زنجیره که مربوط به بعضی از همان پزشکانی است که دستشان از قدرت، ثروت و سیاست‌گذاری غلط کوتاه مانده، می‌افتند به جان مردم برای احقاق حقوق تضییع‌شده. شمای کلی این خوشه‌های خشم، یادآور نظام برده‌داری سنتی و قدیمی است؛ جایی که پزشکان جوان در مرکز دولتی سی‌واندی درصد مالیات می‌دهند ولی پزشکان متمول در مرکز خصوصی 10 درصد مالیاتشان را کی داده کی گرفته! پزشک جوان اگر مطب بزند باز سی‌واندی درصد مالیات می‌دهد ولی پزشک قدیمی، درمانگر خیر می‌شود و مالیات می‌پیچد. وقتی اوضاع این‌گونه می‌شود پزشک تازه‌کار ناخودآگاه تن به بردگی برای پزشک قدیمی‌تر می‌دهد، یعنی بیا برای من کار کن، پول از من، شما هم آدم من! نکته عجیب این شوربای سمی این است که در این سیستم پر از دوز و کلک هنوز پزشکانی هستند که دغدغه مردم دارند و پای هدف مقدس خود ایستاده‌اند و علی‌رغم دهن‌کجی‌های همکاران خود، هنوز دردی از درد مردم درمان می‌کنند. شاید نفهمیم آن رانتی‌ها و متعارضان منافع چه نانی خوردند که خون مردم را معامله کردند، ولی می‌دانیم این پزشکان خادم نان حلال پدر و مادر خوردند که در محیطی آلوده پاک ماندند و پاک خواهند ماند.