آلودگی محیطزیستی و بحرانهای از پرده برونافتاده
انسان چگونه در مرکز تولید مشکلات زیستبوم قرار گرفته است
مسابقه فوتبالی برگزار میشود و تماشاگران آشغالها را در ورزشگاه میریزند. راهپیمایی یا مراسم دینی برگزار میشود و کف خیابان پر از ظرفهای یکبارمصرف غذا میشود. قدیمیترها یادشان است که برخی زبالهها را در جوی کنار خیابان میریختند و موجب انسداد مسیر آب کثیف میشدند.
گلناز روستایی: مسابقه فوتبالی برگزار میشود و تماشاگران آشغالها را در ورزشگاه میریزند. راهپیمایی یا مراسم دینی برگزار میشود و کف خیابان پر از ظرفهای یکبارمصرف غذا میشود. قدیمیترها یادشان است که برخی زبالهها را در جوی کنار خیابان میریختند و موجب انسداد مسیر آب کثیف میشدند. بعد هم کارگران زحمتکشِ پاکبان با جارویی که دسته بلندی داشت از جایی که انسداد رخ داده بود، به زحمت آن را باز میکردند. مقیاسمان را بزرگتر میکنیم. در شمال کشور که سرسبز است و گنجینه ملی، درههای زباله دیده میشود. رانندهای را در آمریکا تصور کنید که اتومبیل فرسودهاش را در جایی مخصوص، کنار بزرگراه رها کرده است که به هزاران هزار اتومبیلی اضافه میشود که در قبرستان اتومبیلها جا خوش میکنند. در کشور کوچک سنگاپور تا مدتها سروصدای زیاد سبب بروز انواع دردهای جسمی و آزردگیهای روانی شده بود. سنگاپور کشوری کوچک است و ساختوساز بزرگراهها صداها را تا حد آزاردهندهای بالا برده بود. بعدتر وزارت محیطزیستشان راهکارهایی برای کاهش سروصدا ارائه کرد. مثالهای بالا را گفتیم تا برسیم به اصل مطلب و توجه شما را به بحرانهای از پرده برونافتاده محیط زیست جلب کنیم. بخشهایی از این نوشته برگرفته از سری کتابهای دانش روز برای همه است و خوانندگان را به خواندن این مجموعه دعوت میکنیم.
آبهای دریای مدیترانه با فاضلاب، مواد شوینده، مواد شیمیایی و پسماندهای صنعتی آلوده شده است؛ آنچنان که آبهای دریای خزر و خلیجفارس هم آلودگی وسیع دارد. نفتکشها با وجود داشتن پروتکلهای مشخص، تهمانده تانکرهای خود را در دریا میشویند. وضعیت بهگونهای شده که در برخی جاها سواحل زیبا و روزگار طولانی دستنخورده، پر از زباله و رسوبهای نفتی شده است. در اروپای شرقی، توسعه اقتصادی و صنعتی، هم در دوره شوروی سابق و هم پس از فروپاشی، به آلودگی و فرسودگی محیط زیست منتهی شده است. هماکنون خطرهای ناشی از تنفس آلوده برآمده از بنزین نامرغوب و نیروگاههای قدیمی و دیگر عوامل بیماریهای تنفسی ناشی از عوامل بیرونی در دست بررسیهای گسترده است. در این میان و در لابهلای تمام آلودگیها، مصرف محصولات و فراوردههایی که به هنگام کشت، سمپاشی شدهاند هم بر دیگر آلودگیها افزوده شده است. وضعیت دریاچهها، چه در ایران و چه در جاهای دیگر، گاهی به سرعت رو به وخامت گذاشته است. وضعیت دریاچه ارومیه در ایران که جای حرفی باقی نگذاشته است. دریاچه آب شور اورال در آسیای میانه که از دو رودخانه بزرگ تغذیه میشد، رو به وخامت گذاشته بود و هنوز هم سر پا نشده است. نیاز به آب مصرفی باعث کاهش بسیار زیاد آب این دریاچه شده بود. اتفاقی که برای چندین جا در ایران هم افتاده است. بگذارید کمی بیشتر به دریاچه اورال نگاه کنیم. میزان ماهی صیدشده بهشدت کاهش یافته و آب، با نمک و حشرهکشها و کودهای شیمیایی آلوده شده بود. غبار سمی ناشی از منطقه صنعتی اورال چنان در سطح منطقه پخش شده بود که برداشت هرگونه محصولی را با مشکل روبهرو میکند. دریای خزر و محیط اطراف آن هم در وضعیت شکنندهای قرار دارد. پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی، به منابع اصلی آلودگی خاک تبدیل شدهاند. صنعتیشدن بدون حسابوکتاب و توسعه شهری باعث آلودگی زمین شده است. دورریختن و تخلیه مواد حفاری چاههای نفت و گاز هم اثری مخرب داشته است. فاضلابهای تصفیهنشده مستقیم به دریای خزر ریخته میشوند. سموم کشاورزی و مواد شیمیایی، محیط زیست خشکی و دریا را آسیبدیده کرده است. این موارد منحصربهفرد نیست؛ بلکه مثالهایی برای بحران آلودگی در جهان است. اتفاقی که بهواسطه قرنها بدرفتاری انسان با محیط زیست رخ داده. صنعتیشدن و شهرنشینی سبب مسمومیت هوا، آب، خاک و طبیعت شده است. این آلودگیها حتی بر سیستمهای بزرگتر همچون اقیانوسها و جو زمین هم اثر گذاشته است. دانشمندان بر آن باورند که شرایط بحرانی و بلکه فوقبحرانی است.
هشدار یا واقعیت
تا چند دهه پیش، اغلب با هشدار درباره تأثیر انسان بر طبیعت به شکل هشداری احساساتی برخورد میشد و بسیاری از مردم فعالیت برای محیط زیست را مدگرایی میپنداشتند. در اوایل دهه 1970 شاید به دلیل بازتاب مناسب چند واقعه، توجه گسترده مردم به جدیبودن خطرات تهدیدکننده محیط زیست برانگیخته شد. در یکی از گزارشهای سازمان ملل درباره محیط زیست که به دلیل رشد سریع جمعیت جهان پدیدار شده، آمده است: نیاز به تهیه غذا، آب، کانیها، سوخت و سایر الزامات این جمعیت رو به افزایش، فشار زیادی را به کل کره زمین وارد خواهد کرد. این موضوع نیازمند برنامهریزی و مدیریت دقیق است. زمانی که رهبران جهان دریافتند بحرانی واقعی وجود دارد، امکان به تصویب رساندن قوانینی برای محافظت از هوا و آب و زمین به وجود آمد. هیچکس گستردگی بحران را آن اوایل نمیدانست. اما مشخص شد که تأثیر آلودگی بر موجودات زنده و ازجمله انسان بسیار فراتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسید. برای نمونه مردم فهمیده بودند که آفتکشها اگرچه میتواند برای کشاورزی نعمتی باشد، اما استفاده دائم از آنها باعث تجمع مواد شیمیایی سمی در بافت موجودات زنده و نیز زنجیره غذایی زیستبوم میشود. این سمها در موجوداتی که در بالای زنجیره غذایی قرار دارند، همچون ماهیان و پرندگان و انسان بیشتر انباشت میشود. همچنین دریافتند که مهدود شهرها تنها به دلیل آلودهکنندههای قابلمشاهده متصاعدشده از دودکشهای صنعتی نیست بلکه به واسطه واکنشهای شیمیایی ایجادشده بر اثر تأثیر نور خورشید بر گازهای نامرئی برخاسته از اگزوز ماشینها و هواپیماها نیز هست. آلودگی هوا با آلودهکردن باران درنهایت جنگلها را از بین میبرد. دریاچهها را سمی میکند و بر موجودات زنده، از پلانکتونها گرفته تا والها اثر میگذارد. درباره علت آلودگی محیطی و محلی هم چیزهای زیادی یاد گرفتهایم. اکنون با واقعیتهای مسلم در زمینه محیط زیست جهانی روبهرو هستیم؛ بهویژه درباره عواقب بلندمدت آلودگیها همچون گرمشدن زمین و آبشدن یخها و سوراخشدن اوزون و موارد دیگر. اگرچه گاه و بیگاه انگشت اتهام به سوی هشداردهندگان بلند است، اما در همهجا دانشمندان و شهروندان به این نیروها میپیوندند تا برای افزایش آگاهیها درباره محیط زیست و حفاظت از آن تلاش بیشتری کنند.
نگاهی به محیط زیست
تعریف ساده آلودگی جمعشدن چیزی در جای نامناسب است. این البته تعریفی است انسانمدارانه و بر اساس اولویتهای انسان. دلیل اصلی جلوگیری از آلودگی خاص در محلی خاص، ضرر جانی و مالی است که برای انسان دارد. این آلودگی سلامت انسان را تهدید میکند یا حواس پنجگانه را میآزارد. بنابراین مردم به نوشیدن آب آلوده، آلودگی هوای برگرفته از صنعت و صدا و دود و ترافیک سنگین اعتراض دارند. اما تعریف همهجانبهتر و مناسبتری هم وجود دارد که تأثیر آن را بر مجموعهای شامل انسان، مورد تأکید قرار میدهد. این تعریف نیازمند توجه به آلودگی از جنبه محیط زیست و بازنگری در مفهوم سنتی جایگاه انسان روی زمین است. بومشناسی شاخهای از علم است که به رابطه انواع حیات با یکدیگر و با محیطشان میپردازد. زیستبوم واحد پایهای در بومشناسی است؛ شامل مجموعه کاملی از گیاهان و جانوران که در نوع خاصی از محیط زندگی میکنند. جنگل و دریاچه هرکدام یک زیستبوم است. هر زیستبوم چهار عنصر دارد؛ محیط غیرجاندار، تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و تجزیهکنندگان. محیط غیرجاندار شامل نور خورشید و آب و اکسیژن و کانیها و گیاهان و حتی جانوران مرده است. تولیدکنندگان عبارتاند از گیاهان سبز که از فیتوپلانکتونها شروع شده تا درختان غولآسا را دربر میگیرد. این گیاهان توانایی فتوسنتز و استفاده از آن برای تولید غذا را دارند. مصرفکنندگان جانوران هستند. علفخوارانی که از گیاهان تغذیه میکنند و گوشتخوارانی که از سایر جانوران تغذیه میکنند. تجزیهکنندگان عبارتاند از باکتریها و قارچها و حشرات که گیاهان و جانوران مرده و پسماند آنها را تجزیه میکنند. تجزیهکنندگان در جریان فرایندهای مختلف انرژی آزاد میکنند و مواد آلی را به خاک بازمیگردانند. این مواد آلی به موادی برای اغذیه گیاهان تبدیل میشوند و دوباره این چرخه ادامه دارد. زیستبوم از جنبه نظری چرخهای بسته است. اما عملا به سختی زیستبومی در حالت تعادل کامل قرار میگیرد. تغییرات طبیعی بهطور پیوسته در حال وقوع است و بهتدریج ترکیب زیستبوم را تغییر میدهد. در زیستبومی که گونههای زیادی از گیاهان و جانوران در آن زندگی میکنند، این تغییرات طبیعی احتمالا اختلالی ایجاد نمیکند. اگر یکی از گونهها نابود شود، گونههای دیگری هستند که چرخه انرژی و مواد را ادامه میدهند. برعکس، اگر در زیستبومی تنها چند گونه زیستی وجود داشته باشد، تغییرات محیطی ناگهانی ممکن است حیات آن را فروبریزد، همچون ازبینرفتن یک یا دو نوع از گونهها. در زیستکره، آن قسمت از جهان که حیات در آن امکان وجود دارد نیز این قانون حاکم است. هر جا تنوع وجود ندارد، زیستبوم با خطر بیثباتی و فروپاشی روبهروست.
انسانها در زیستبوم
انسان مانند تمام موجودات زنده، یکی از عناصر زیستبومهای مختلف است. اما برخلاف بیشتر موجودات زنده میتواند چنان بر زیستبوم غلبه کند که نقش سایر عوامل را تحتالشعاع قرار دهد. جایگاه انسان در جهان همواره چنین برجسته نبوده است. زمانی که جمعیت انسانی اندک بود و با شکار و جمعآوری غذا و کشاورزی زندگی سادهای داشتند، امکان داشت در زیستخوانی مستقر شوند یا در آن نقشی داشته باشند، بی هیچ توانایی تسلط بر آن زیستبوم. استفاده از شخم و رامکردن حیوانات نقطه شروع تسلط انسان بر زیستبوم بود. اداره مزرعه برای گذران معیشت یک خانواده نمونه یک زیستبوم ساده است که ویژگیهای آن با نیازهای انسان کاملا همخوانی دارد. کشاورزان محصولات و دامهایی را پرورش میدهند که نیاز خانواده را برآورده کند. برای مثال غلات انرژی خورشید و مواد غذایی خاک را به غذا تبدیل میکنند. دامها آنها را میخورند تا مردم از شیر و گوشت آنها استفاده کنند. آنها مصرفکننده هستند. مدفوع حیوانات در مزارع پخش و تجزیه میشود و مواد غذایی لازم را برای محصول بار بعدی به خاک بازمیگرداند. یک مزرعه تولید مواد غذایی براساس استانداردهای جدید، زیستبومی ساده قلمداد میشود، اما نسبت به علفزارها یا جنگلهایی که جانشین آن شده بسیار مصنوعی و تخصصی است. زیستبومهای کشاورزی فاقد تنوع زیستیاند و در نتیجه به شدت آسیبپذیرند. مزارع بدون مراقبت دائمی توسط کشاورزان به سرعت به چمنزار یا جنگل تبدیل میشوند. اگر شرایط آب و هوایی نوسان داشته باشد، بینظمی محیطزیستی پدید میآید. در جامعه صنعتی پیچیده امروز، انسانها زیستبومهایی مانند شهر ایجاد کردهاند. شهرها بسیار خاص و پیچیدهاند و آسیبپذیر و در این دوره و زمانه با بهکارگیری گسترده فناوری، کماکان بیخردانه اداره و مدیریت میشوند. قصد نداریم از شهر خاصی نام ببریم؛ اما ردیفکردن دوجین شهری که بیمبالات اداره میشوند، نه در ایران و نه در جهان کار سختی نیست. برای نمونه زمانی که هوای شهر در تابستان بسیار داغ میشود، بخش مهمی از آن به واسطه وجود خیابانها و جادههای آسفالتشدهای است که بر اثر تابش خورشید گرم میشود. انسان در سایه فناوری، با بهکارگیری دستگاه تهویه مشکل خود را داخل خانهها و ادارهها حل کرده است، اما با مصرف انرژی هوا را آلوده میکند. یا از منظر دیگر با قطع درختان و توسعه شهر، همزمان به گرمترشدن شهر و زمین دامن زده و همزمان هم با دستگاه تهویه فرایند سرمایش را با هزینهای هنگفت انجام میدهد. جان کلام اینکه این نوع استفاد از فناوری، شهرها را و حتی در سایه بیمدیریتی، روستاها را به مرکز بسیاری از مشکلات زیستمحیطی تبدیل کرده است. برخی دانشمندان مشغول مطالعه و پژوهش درباره آلودگی شهری هستند که به دست انسان رخ داده، حیات انسان و نیز حیات جانوران و گیاهان را هم به مخاطره انداخته است. دانشمندان به دو نکته رسیدهاند؛ نخست اینکه اگر دیر اقدام شود ممکن است نتوانیم بحران را مهار کنیم و دیگر آنکه ممکن است بحرانهای وسیعتری باشند که هنوز سر باز نکردهاند، اما دیر یا زود گریبان انسان را خواهند گرفت.