نقدی بر عملکرد یکساله معاونت زنان وزارت ورزش و جوانان
مریم کاظمیپور در چالش خدمتگزاری
انتصاب مریم کاظمیپور در معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان یکی از تصمیمات خبرساز حمید سجادی در این وزارتخانه بود که از همان ابتدا واکنشهای منفی زیادی را به همراه داشت. درحالیکه انتظار میرفت وزیر ورزش بهعنوان فردی که خود از جنس ورزش است، مسئولیت این پست مهم و اجرائی را به یکی از مدیران باسابقه این حوزه بسپارد اما او گزینهای را برگزید که از تصور خیلیها به دور بود
انتصاب مریم کاظمیپور در معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان یکی از تصمیمات خبرساز حمید سجادی در این وزارتخانه بود که از همان ابتدا واکنشهای منفی زیادی را به همراه داشت. درحالیکه انتظار میرفت وزیر ورزش بهعنوان فردی که خود از جنس ورزش است، مسئولیت این پست مهم و اجرائی را به یکی از مدیران باسابقه این حوزه بسپارد اما او گزینهای را برگزید که از تصور خیلیها به دور بود. بر کسی پوشیده نیست که کاظمیپور کارنامه ورزشی پرباری ندارد. اگرچه تحصیلات او ورزشی است و دکترای تربیت بدنی دارد اما خیلیها او را ورزشی نمیدانند؛ چراکه معتقدند سابقه مدیریتی کاظمیپور بیشتر در ورزش نیروهای مسلح و بسیج خلاصه میشود که فاصله زیادی تا ورزش حرفهای و قهرمانی دارد. البته که نباید فراموش کرد فقط رزومه برجسته کاظمیپور تا پیش از این، نایبرئیسی فدراسیون تیروکمان بود. آنهم در دورهای که مرضیه اکبرآبادی، معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان را بر عهده داشت. معاونتی که همیشه به سرسختی در برابر ورزش زنان معروف بود و در زمان حضورش، خاطرات تلخی را برای ورزش زنان ایران به یادگار گذاشت. با همه این اوصاف بیشتر از یک سال است که از معاونت مریم کاظمیپور در وزارت ورزش و جوانان میگذرد و او نتوانسته در این مدت قدم چندان سازندهای برای ورزش زنان بردارد. حتی میتوان گفت از وقتی که او در این معاونت مشغول به کار شده، سختگیریها نسبت به فعالیت بانوان ورزشکار بیشتر هم شده است. نمونه واضح آن خبر ممنوعشدن اولیه زنان در رشتههای مچاندازی، پاورلیفتینگ و فیتنسچلنج است. سه رشتهای که تلاشهای زیادی صورت گرفت تا بعد از سالها تابوی حضور بانوان ایرانی در آنها شکسته شود اما در اقدامی ناگهانی خبر رسید که ممنوع شده است. این ممنوعیت ولی چندی بعد با توجه به انتقادهای صورتگرفته برداشته شد و اخیرا کاظمیپور ادعا کرده که فعالیت در این سه رشته برای زنان ایرانی منعی ندارد. کاظمیپور اوایل همین ماه در پاسخ به این پرسش که فعالیت زنان در رشتههای مچاندازی، پاورلیفتینگ و فیتنس چلنج بهصورت کامل حل شده است یا خیر گفت: «جلسات کارشناسی در مورد این رشتهها برگزار شد که نتیجه آن به اطلاع دوستان رسید. ما در داخل ایران تنها در رشتههای پرورشاندام (بادیکلاسیک و بادیفیزیک) محدودیتهایی را به لحاظ فرهنگی و آسیبشناسیهایی که به لحاظ سلامت انجام شد، داریم. اما فعالیت در این سه سبک تمرینی موردی ندارد، لباسهای آنها مصوب شده است و رقابتهای داخلی آنها درحال برگزاری است. در عرصه بینالملل هم با توجه به نظارتی که نمایندگان وزارت ورزش خواهند شد، تصمیمگیریهایی انجام شده و اتفاق خواهد افتاد».
این موضوع همه ماجرا نبود و به غیر از بدنسازی و زیرشاخههای مذکورِ آن که ممنوع شده، مشخص شد که مسئولان کنونی ورزش، فهرست ممنوعه بیشتری را برای زنان در نظر گرفتهاند. بوکس و ورزشهای زورخانهای رشتههای دیگری بودند که کاظمیپور بلافاصله از ممنوعیت فعالیت در آنها خبر داد. البته که در مورد این دو رشته باید گفت فعالیتها بهصورت غیررسمی و زیرزمینی انجام میشد و رسما مجوزی داده نشده بود. اما شرایط بهگونهای بود که فدراسیونهای مربوطه بهعنوان متولیان این رشتهها، نشستهای کارشناسی زیادی را با مسئولان قبلی برگزار کرده بودند تا راهاندازی بوکس و ورزشهای زورخانهای را به سرانجام برسانند. ولی همه این بروبیاها بینتیجه ماند و معاونت بانوان بهصراحت اعلام کرد: «زنان بهجای بوکس به سراغ رشتههای دیگر بروند. در مورد ورزشهای زورخانهای هم برخی ملاحظات فرهنگی و شرعی فعلا این اجازه را نمیدهد که فعالیتی داشته باشیم». فهرست ورزشهایی که از دیدگاه مسئولان وزارت ورزش و جوانان برای زنان ممنوعیت دارد، به مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، خلاصه نمیشوند؛ چون دو رشته دیگر هم وجود دارد که درعین داشتن مجوز، چندان با بیمجوزبودن فرقی نمیکند. این دو رشته ژیمناستیک و شنا هستند. اولی برای نوجوانان توصیه شده و دیگری هم با توجه به مقوله پوشش بیشتر جنبه سرگرمی خواهد داشت تا یک ورزش حرفهای! البته که این همه فهرست ممنوعه ورزش بانوان نیست. باید دو رشته دوچرخهسواری و صخرهنوردی را هم به این لیست اضافه کرد؛ رشتههایی که باز در عین داشتن مجوز رسمی و حضور در عرصههای بینالمللی وضعیت پیچیدهتری دارند. طوری که از سال گذشته با اعمالنظر شخصی در برخی از استانهای کشور اجازه فعالیت در آنها دستکم بهصورت مقطعی، از زنان سلب شده است. از فهرست رشتههای ممنوعهها که بگذریم، بازهم مصائب دیگری در ورزش بانوان کشور وجود دارد که لاینحل باقی مانده و معاونت زنان چارهای برای آنها پیدا نکرده است.
مثلا این که چرا تیم ملی فوتسال که دو دوره قهرمان آسیا شده، باید دو سال تعطیل و بیبرنامه باشد؟ یا در مورد تیم ملی بسکتبال چرا اعزامها محدود است و فدراسیون این رشته حتی توان برگزاری یک دیدار دوستانه را هم برای این تیم ندارد؟ در بحث کمبود سختافزار هم که دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیماند. از نداشتن تجهیزات در رشته مدالآوری چون وزنهبرداری گرفته تا سادهترین امکانات تمرینی برای قایقرانان که میتواند یک جلیقه یخ باشد. امروز زنان ورزشکار ایرانی در اکثر رشتههای ورزشی مجوز بینالمللی حجاب دارند و با پوشش کامل و بدون هیچ مشکلی در میادین حاضر میشوند. باوجوداین اما هنوز مسابقات آنها در تلویزیون ملی پخش نمیشود؛ موضوعی که مطالبه به حق همه آنهاست. بدون شک اگر این اتفاق به وقوع بپیوندد، سطح ورزش زنان کشور چه به لحاظ مالی و چه حرفهای دگرگون خواهد شد.
بههرشکل مریم کاظمیپور، معاونت بانوان وزارت ورزش و جوانان درحالیکه در یک سال تجربه کار در این معاونت نتوانسته نمره قابلقبولی بگیرد، بهتازگی یک پست جدید دیگر هم در ورزش نصیبش شده است. او نایبرئیس کمیته ملی پارالمپیک شده است؛ کمیتهای خاص که متولی ورزش جانبازان و معلولین است. او اخیرا در اظهارنظری گفته بود: «تصور میکنم فعالیت همزمان در این دو سمت، همراستا با یکدیگر باشند و این فرصت خدمتگزاری است!».