|

یادی از مهران قاسمی

15 سال از رفتن «مهران قاسمی» می‌گذرد. روزنامه‌نگاری که در حوزه بین‌الملل با تسلط کامل بر زبان و سیاست، مطالب متفاوتی را برمی‌گزید و برای خواننده‌ها جنبه دیگری از سیاست و اتفاقات مهم جهان را ارائه می‌داد.

یادی از مهران قاسمی

15 سال از رفتن «مهران قاسمی» می‌گذرد. روزنامه‌نگاری که در حوزه بین‌الملل با تسلط کامل بر زبان و سیاست، مطالب متفاوتی را برمی‌گزید و برای خواننده‌ها جنبه دیگری از سیاست و اتفاقات مهم جهان را ارائه می‌داد. او در عصر 18 دی به دلیل عارضه قلبی در خانه‌اش درگذشت، در حالی که تنها 30 سال داشت. دو هفته قبل‌تر از آن درست جلوی محل کارش، روزنامه اعتماد ملی، در خیابان کریمخان در یک سانحه تصادف دچار شکستگی پا شده بود. وقتی خبر فوت او منتشر شد، بلافاصله دوستان و همکارانش در خانه او جمع شدند. او که سال‌ها در مطبوعات اصلاح‌طلب حضور داشت و فعالیت می‌کرد، دوستان زیادی داشت که بسیاری از رفتن ناگهانی او غمگین شدند. محمد قوچانی، علی دهقان، سرگه بارسقیان، علی‌اصغر سیدآبادی، مجمدجواد حق‌شناس، بهمن احمدی، رضا خجسته‌رحیمی در کنار رضا تاجیک، آرش حسن‌نیا، مهدی افشارنیک و تقریبا همه خبرنگاران روزنامه «اعتماد ملی» دیده می‌شدند؛ با سرهای پایین و چشمانی گریان به همسرش «سارا معصومی» تسلیت می‌گفتند. یکی از همکارانش برایش نوشت: «بین‌الملل‌نویس‌های ما امروز یکی از فعال‌ترین و پیگیرترین یاران خود را از دست دادند. رحمت خدا بر آن یار متواضع که ممارست و پشتکار را با حسن خلق و مهر و تواضع در هم آمیخته بود و کمک فکری به همکاران از برجسته‌ترین خصائل او بود. خصلتی که او را در بین ما به روزنامه‌نگاری فهیم، مهربان و دوست‌داشتنی تبدیل کرده بود و مهر مهران را بر دل‌ها افکنده بود و صبر و شکیبایی همراه همسر و خانواده عزادارش باد که در این غم، خیل روزنامه‌نگاران با آنانند...». امیر صدری نیز در آن روزها برایش نوشته بود: «در همه این سال‌ها خاطراتی از او در ذهنم شکل گرفته که در همگی آنها ردپایی از خوش‌خلقی و برخوردهای خوب او هست. در همه این برخوردها، گپ‌ها کوتاه بود، اما روحیه خوب او همه این برخوردها را دوستانه و صمیمی می‌کرد. یعنی همیشه فکر می‌کردی که مهران در جمع دوستان تو است و تو در جمع دوستان او. حالا که فکر می‌کنم، می‌بینم او تجلی کامل واژه «مردم‌دار» بود، حیف. از لحاظ کاری هم مهران برای خودش پدیده‌ای بود، مترجم‌های زیادی را در این سال‌ها در روزنامه‌های مختلف دیده‌ام اما فکر می‌کنم سرعت مهران از همه آنها بیشتر بود. یک بار او را که دیدم به شوخی گفتم: تو مثل آب‌میوه‌گیری شدی، از یک طرف کتاب «هری پاتر» را می‌بلعی و از طرف دیگر ترجمه‌شده بیرون می‌دهی! در آن روز فقط خندید، می‌دانست که شوخی می‌کنم و حرف‌هایم نیش و کنایه نیست. حالا که به او فکر می‌کنم، دلم می‌گیرد، حسابی، او خیلی زود، خیلی خیلی زود رفت، چرا؟». یاد و نام «مهران قاسمی» هنوز بین دوستان و همکارانش ماندگار است و امسال نیز جمع زیادی از او یاد کرده و عکس‌هایی از او را منتشر کردند.