سفال ساسانی در کرانه خلیج فارس
سفال یکی از شاخصترین مواد فرهنگی باستانشناختی است که کمک زیادی به شناخت دورههای فرهنگی، سبک زندگی، هنر، تغذیه، تجارت و... میکند. در برخی دورهها سفالهایی با ویژگیهای خاصی رواج داشته از جمله در دوره ساسانیان که «سفال پرتقالی ظریف منقوش» در بسیاری از محوطههای این دوره به دست آمده و به نام سفال نمورد (نامُرد) شناخته میشود
محمدرضا نسبعبداللهی: سفال یکی از شاخصترین مواد فرهنگی باستانشناختی است که کمک زیادی به شناخت دورههای فرهنگی، سبک زندگی، هنر، تغذیه، تجارت و... میکند. در برخی دورهها سفالهایی با ویژگیهای خاصی رواج داشته از جمله در دوره ساسانیان که «سفال پرتقالی ظریف منقوش» در بسیاری از محوطههای این دوره به دست آمده و به نام سفال نمورد (نامُرد) شناخته میشود. سفال نامرد از جمله سفالهای ساسانی است که در اغلب محوطههای تاریخی حاشیه خلیج فارس شناسایی شده است. کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد که این نوع سفال عمدتا از جنوب شرق ایران به حاشیه خلیج فارس صادر میشده است. نخستین بار در سال ۱۹۸۹ میلادی سیدمنصور سیدسجادی در گزارشی که از کاوشهای مناطقی در جنوب شرق ایران از جمله منطقه نموردی در سیستان و بلوچستان منتشر کرد، این نوع سفال را نامُرد (Namord) نامگذاری کرد (Sajjadi, 1989: 32).
سفال نامرد؛ پراکندگی و ویژگیها
سفالهای پرتقالی ظریف منقوش یا نامُرد از نواحی گوناگون جنوب ایران مانند بلوچستان، کرمان، هرمزگان، بوشهر و تا حدودی در فارس و نیز در خارج از ایران در مناطقی چون بلوچستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس تا شمال عمان دیده شده است (محمدیفر و امینی، ۱۳۹۴:۳۵۶).
بدنه این سفال، بیشتر به رنگ قرمز بوده، اما رنگهای دیگری چون آجری، پرتقالی، خاکستری و قهوهای نیز در آنها دیده میشود. بدنه آنها معمولا ظریف بوده و شاموت آنها ماسه است. بیشتر سطح آنها، با یک پوشش که رنگ آن از پرتقالی تا قرمز تیره متغیر بوده، پوشانده شده است. شکل رایج آنها قدح (لیوان) بوده (به ضخامت ۲-۵ میلیمتر) اما شکلهای دیگری از آن، مانند انواع کاسه، قدح و خمره نیز در میان آنها دیده میشود. نقشها با رنگهای سیاه تا سیاه روشن و قهوهای تیره تا روشن، ترسیم شدهاند. نقشمایهها نیز عبارتاند از: خطهای موازی افقی، عمودی، مورب، لوزی، هاشوری، موجدار، موجدار آویزان، نردبانی، حلزونی و گاهی نیز نقشهای حیوانی و گیاهی؛ تمامی نمونهها دارای آثاری از پرداخت هستند که همواره بر روی سطح بیرونی به کار رفته، اما گاهی در بخشهای درونی آنها نیز اثر پرداخت دیده میشود (همان، ۳۵۷).
سفال نامرد یکی از گونههای سفالی شاخص بهدستآمده از سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس است. این گونه بیشتر از محوطههای بخش شرقی خلیج فارس به خصوص از محوطههای اددور، کوش، تلابراک، ملیحا، سوهار و جزیره الغنم به دست آمده است. علاوه بر آن از بخشهای جنوبی عربستان، محوطه قانا در یمن نیز شماری تکه سفال از این گونه به دست آمده است. با وجود اینکه پراکندگی گسترده این گونه با توجه به یکسانی ویژگیهای فنی از قبیل خمیره، شاموت، پوشش، نوع و رنگ نقش و شکل ظروف احتمالا یک مرکز ساخت داشتهاند، با توجه به شمار فراوانش در منطقه میناب، ویلیامسون این منطقه را برای تولید این گونه پیشنهاد داده است. پاتس و پرستمن براساس ویژگیهای فنی این گونه سفال، از جمله رنگ خمیره، کیفیت پخت و ساخت، نـوع پوشش و نوع نقش این گونه سفال را به دو گروه تقسیمبندی کردهاند. تقسیمبندی ارائهشده توسط این دو باستانشناس را براساس سفالهای گونه نامرد بهدستآمده از قشم و محوطههای میناب میتوان پذیرفت (خسروزاده و سرلک، ۱۳۹۷:۷۹).
تَم مارون (تُمب ماری)
این تپه طی بررسیهای سال ۱۳۸۴ شناسایی و ثبت شد و از آن سفال نامرد به دست آمده است. سرلک این تپه را در سال ۱۳۸۴ بررسی مجدد و در زمستان ۱۳۸۶ کاوش کرد. سرلک براساس سفالهای بهدستآمده از لایههای مختلف، پنج دوره فرهنگی در این تپه شناسایی کرده است. دوره اول که جدیدترین دوره استقراری در تپه است، براساس وجود سفالهای گونه لعابدار بـه سـدههـای اولیه اسلامی (سده ۲ تا ۵ هـ ق) تاریخگذاری شده است. دوره دوم براساس وجود سفال بدون لعاب با خمیره و پوشش قهوهای به اواخر دوره اشکانی و اوایل دوره ساسانی تاریخگذاری شده است. سرلک در مورد دلایل انتساب دوره دوم تم مارون میگوید: «نبود الگوی مشخص در رابطه با طبقهبندی و گونهشناسی سفالهای دوره تاریخی، به ویژه ساسانی در حوزه جنوب و جنوب شرق ایران از یک سو و از سوی دیگر تشابه فرم، تزیین و تکنیک ساخت برخی گونههای سفالهای دوره دوم تَم مارون (مارون B) با سفالهای اواخر اشکانی و اوایل ساسانی حاشیه غربی کویر مرکزی ایران از جمله عواملی است که در طبقهبندی سفالهای بهدستآمده از بستر لایهشناختی تم مارون و ارائه گاهنگاری نسبی مارون B نقش داشته است (خسروزاده، ۱۳۹۸:۱۰۷).
رمچاه، قشم
این محوطه به ابعاد 500×150 متر در کنار ساحل دریا در فاصله 50 متری جنوب جاده آسفالت قشم به سوزا و دو کیلومتری روستای برکه خلف و رمچاه قرار گرفته است. محوطه شامل پشتههای کوچک و بزرگی است که بزرگترین این پشتهها به بیش از دو متر میرسد. ویژگی اصلی این محوطه نیز وجود شمار فراوانی صدف و گوشماهی دریایی بر سطح این پشتههاست. همچنین در ساختوسازهای فراوانی از ماسهسنگ و ملاط گل بر سطح بیشتر این پشتهها دیده میشود (خسروزاده، ۱۳۹۸:۱۱۸).
پراکندگی سفال و دیگر مواد فرهنگی از جمله شیشه بر سطح محوطه فراوانی و در تمامی بخشهای رمچاه به شکل یکسان دیده میشود. با توجه به پراکندگی سفال بر سطح محوطه به نظر میرسد بخش غربی محوطه مربوط به دوره صفویه و تیموری، بخش مرکزی آن مربوط به دوره ایلخانی و سلجوقی و بخش شرقی محوطه مربوط به دورههای مفرغ، اشکانی، ساسانی و اوایل اسلام است. نکته مهم در مورد این محوطه وجود شمار فراوانی مواد فرهنگی وارداتی از دیگر نقاط در دورههای مختلف استقراری این محوطه از دوره اواخر اشکانی تا صفویه است. برای مثال میتوان به سفالهای شاخص قرمز صیقلی هندی، سفال منقوش معروف به سفال نامُرد (مربوط به دوره ساسانی)، گونه لعابدار با لعاب به رنگ فیروزهای و سبز، سلادن و چینیهای آبی و سفید و گونههای لعابدار اسلامی و اسگرافیاتو اشاره کرد. وجود این مواد فرهنگی بر سطح محوطه نشان میدهد که احتمالا عملکردی به شکل بندرگاه تجاری و صیادی داشته است. تشکیل جاده خاکی و خاکبرداری لودر و بولدوزر بهخصوص در بخشهای شرقی و مرکزی محوطه موجب تخریب بخشهایی از این محوطه شده است (خسروزاده، ۱۳۹۸:۱۱۸).
از شاخصترین گونههای سفالی ساسانی بهدستآمده از سطح این محوطه، گونه نامُرد است که کاملا مشابه نمونههای بهدستآمده از دشت میناب و تَم مارون در رودان است (همان، ۱۱۹).
سیراف
بزرگترین محوطه شناسایی و کاوش شده در سواحل ایرانی خلیج فارس، سیراف است. سیراف در فاصله 250 کیلومتری شرق بندر بوشهر و 35 کیلومتری جنوب شرقی کنگان، در ساحل خلیج فارس قرار دارد. در سال 1911 سر آرنولد ویلسون از سیراف و محل ییلاقی آن، جم، بازدید کرد. وی اعتقاد داشت اولین کسی که محل حقیقی سیراف را شناخته و بازدید کرده است، کاپیتن گمپتورن، عضو بحریه هندوستان بوده که در سال 1835 سیراف را دیده است. در سال 1857 از بناهای بر جای این شهر فقط یک مسجد بزرگ که از سنگ تراشخورده ساخته شده بود و آبانبارهای مخروبه و شماری سنگ گور وجود داشت (خسروزاده، ۱۳۹۸:۱۵۴).
در سال 1975، بختیاری کار کاوش در سیراف را یک سال ادامه داد. کاوشهای بختیاری در سیراف منجر به آشکارشدن آثاری از سدههای سوم و چهارم هجری (نهم و دهم میلادی) شد. پس از بختیاری، معصومی کاوشهای محدودی در سیراف انجام داد. از کاوشهای او نتیجه جالبی به دست نیامد. در سال 1379 بررسیهای باستانشناختی زیر آب در سواحل این بندر توسط هیئتی به سرپرستی میراسکندری انجام شد. این بررسیها را توفیقیان در سال 1388 ادامه داد. در سال 1385 کاوشهای باستانشناختی بندر سیراف از سر گرفته شد. کاوشهای این فصل محدود به چند گمانه به منظور لایهنگاری دقیق این محوطه بود. طی این لایهنگاری مجموعه بسیار خوب از سفالهای مربوط به دوره ساسانی و اسلامی ارائه شد (همان،۱۵۵).
اِددور
اِددور (امارات متحده عربی) یکی از بزرگترین و به احتمال زیاد تنها محوطه ساحلی بین قطر و تنگه هرمز در اواخر دهههای قرن اول قبل از میلاد و قرن اول میلادی بوده است. این محوطه در جنوب شرق سواحل عربی خلیجفارس و تقریبا 120 کیلومتری تنگه هرمز واقع شده است. گرچه دورههای استقراری متفاوتی در این محوطه وجود دارد، برای مثال فلینتهای مربوط به دوره پیش از تاریخ، سفال منقوش مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و سفال و ظروف سنگی مربوط به عصر آهن؛ اما دوره استقراری اصلی در این محوطه مربوط به آغاز میلادی است. در این دوره محدوده استقراری تقریبا 2×3 کیلومتر بوده است. اِددور در حاشیه باتلاق کمعمقی است که در طول قرن اول میلادی خشک شده است اما تقریبا در یک کیلومتری شمال آن خلیج کوچک خورالیدها واقع شده که بدون شک در دوران باستان کمک زیادی به محوطه میکرده است (همان، ۲۲۳).
رأس مُسَندم
رأس مسندم در دهانه تنگه هرمز، در شمالیترین نقطه کشور عمان قرار دارد. این شبهجزیره بخشی از خاک عمان است که به وسیله بخشی از خاک امارات از بخش اصلی کشور عمان جدا افتاده است. بخشهای جنوبی این منطقه کوهستانی و به نام رأس جبال معروف است. بین سالهای 1971 و 1972 این منطقه را یک هیئت باستانشناسی انگلیسی به سرپرستی دِکارتی بررسی کرد. در این بررسی شمار فراوانی محوطه از دورههای مختلف شناسایی و ثبت شد. همچنین شماری سفال منقوش شاخص نامُرد مربوط به دوره ساسانی از سطح چند محوطه به دست آمد (خسروزاده، ۱۳۹۸:۲۵۶).
یکی از مهمترین محوطههای ساسانی در جزیره الغنم واقع شده که براساس بررسیهای سطحی و یافتههای آن به دوره ساسانی تاریخگذاری شده است. شماری سفال نارنجی منقوش که کاملا مشابه نمونههای بهدستآمده از مِلیحا و اِددور است، از این جزیره بهدست آمد. همچنین شمار فراوانی کوزه گردندار با تزیینات کنده که از گونههای شاخص ساسانی است نیز در این محوطه یافت شد. مواد بهدستآمده از جزیره الغنم با مواد بهدستآمده از لایههای مربوط به دوره ساسانی کوش بسیار شبیه است (همان، ۲۵۷ ).
کوش
تپه باستانی کوش در ناحیه شمال رأسالخیمه، تقریبا در 70 کیلومتری جنوب تنگه هرمز قرار گرفته است. اولینبار دکارتی این محوطه را طی بررسیهایش در سال 1977 دید و ثبت کرد. کاوش در این محوطه که از سال 1994 شروع شد، نشان داد که این تپه بزرگ توالی استقراری از دوره ساسانی تا قرن 13 میلادی دارد (خسروزاده، ۱۳۹۸:۲۳۰).
سفال نامرد از جمله شاخصترین سفالهای اواخر دوره پارت و دوره ساسانی به شمار میرود که بر اساس کاوشهای باستانشناسی، جنوب شرق ایران یکی از مراکز تولید آن بوده است. سجادی در بررسیهایی که در جیرفت انجام داد، از اغلب محوطههای اشکانی و ساسانی این گونه از سفال را شناسایی کرد. همچنین سجادی در بررسی تعدادی از محوطههای تاریخی رودبار جیرفت، جوشکوره سفال نامرد را به دست آورد که میتواند نشاندهنده این باشد که یکی از مراکز تولید سفال نامرد این منطقه بوده و از اینجا به سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس صادر میشده است (سجادی، ۱۳۷۰:۵۰). شناسایی سفال نامرد از اغلب محوطههای اشکانی و ساسانی سواحل خلیج فارس از تجارت گسترده بین این سواحل و جنوب شرق ایران حکایت دارد.
منابع:
۱-امینی، فرهاد، محمدیفر، یعقوب، ۱۳۹۴، باستانشناسی و هنر ساسانی، تهران: شایان
۲-خسروزاده، علیرضا، ۱۳۹۸، باستانشناسی خلیج فارس در دوره اشکانی و ساسانی، تهران: سمت
۳-خسروزاده، علیرضا و سرلک، سیامک، ۱۳۹۷، سفال منقوش نامرد سفال مربوط به اواخر دوره پارت و دوره ساسانی جنوب شرق ایران و سواحل خلیجفارس، مطالعات باستانشناسی پارسه، بهار ۱۳۹۷، شماره ۳
۴-سیدسجادی، سیدمنصور، ۱۳۷۰، معرفی دو گونه سفال جدید از منطقه کرمان، مجله باستانشناسی و تاریخ، سال پنجم، شماره دوم، صص ۵۱-۳۸
منبع انگلیسی:
-Sajjadi .M, 1989, A class of Sasanian ceramics from southeast Iran, Rivista di Archaeologia 13, 31-47