شعر و زبان زنانه
«زنبق وحشی» گزیدهای از اشعار لوئیز گلوک است که به تازگی با ترجمه رزا جمالی در نشر ایهام منتشر شده است. لوئیز الیزابت گلوک از شاعران معاصر و برنده نوبل ادبی سال 2020 است.
شرق: «زنبق وحشی» گزیدهای از اشعار لوئیز گلوک است که به تازگی با ترجمه رزا جمالی در نشر ایهام منتشر شده است. لوئیز الیزابت گلوک از شاعران معاصر و برنده نوبل ادبی سال 2020 است. او در سال 1943 از پدر و مادری که تباری روس و مجارستان داشتند در نیویورک متولد شد. در لانگآیلند بزرگ شد و در دانشگاه کلمبیا درس خواند. او سالهاست که به تدریس شعر در دانشگاههای آمریکا میپردازد. او علاوه بر نوبل، برنده جایزه پولیتزر و جایزه کتاب آمریکا هم بوده و پیش از این به عنوان ملکالشعرای آمریکا انتخاب شده بود. رزا جمالی در بخشی از مقدمهاش درباره شعر گلوک نوشته:
«داوران جایزه نوبل نوشتهاند که شعر لوئیز گلوک را صدایی اشتباهنشدنی دانستهاند که به خاطر زیبایی بیپیرایهاش زندگی شخصی را جهانشمول میکند. او که از کودکی اولین شاعر مورد علاقهاش ویلیام بلیک بوده گویی که ترانههای معصومیت را با صدایی نوین بازآفرینی کرده است. زیبایی روحِ شاعرانه و شهودش او را فراتر از گستره و کانونهای ادبیات آمریکا ساخته است و این صدای نابِ شاعرانه را جهانی کرده است... شعر او در دنیایی وهمگون میگذرد که یادآور خاطرات، فقدان، فراق، جدایی و لحظات حسی زندگی است. توصیفات بسیار ظریف و وسواس در انتخاب کلمات و لحن غنایی از مشخصات کار اوست. او را شاعری اندیشمند خواندهاند که مضامینی نظیر ارتباطات انسانی را در هالهای از ابهام، مورد کندوکاو شاعرانه قرار میدهد». او همچنین نوشته که شعر گلوک را از منظر بومگرایی زنانه بررسی و تحلیل کردهاند چراکه در اغلب شعرهایش صدای طبیعت را میشنویم که جان یافته و سخن میگوید. او شاعری غنایی است که من درونی خود را میسراید و فردیت شخصی و زندگینامهای را در مکاشفههایش از دنیای بیرون میریزد و صدای زنانه ملایم و آرام او گاهی یادآور امیلی دیکنسون است که در چیستی چیزها میاندیشد. جمالی پیش از این هم شعرهای دیگری از گلوک را ترجمه کرده بود. او در کتاب «لالهها» شعرهایی از ده شاعر زن انتخاب و ترجمه کرده که گلوم یکی از آنهاست. لوئیز گلوک، ورونیکا گولس، سولماز شریف، آدرین ریچ، سیلویا پلات، هیلدا دولیتل، ادیت سیتول، ناتاشا ترتوی، اما لازاروس و امیلی دیکنسون شاعرانی هستند که شعرهایی از آنها در این کتاب انتخاب و ترجمه شده است. در این کتاب و به واسطه گزینش شعر این شاعران، تلاش شده به این پرسشها پرداخته شود که شعر زنان چه مضامینی دارد و آنها به چه نوع سبکهایی از کلام علاقهمند بودهاند و از چه دایره کلماتی استفاده کردهاند.
شعرهای انتخابشده در این کتاب نشان میدهند که زنان شاعر در موضوعات متنوعی شعر منتشر کردهاند. مترجم کتاب در دیباچه کتاب به نظریه لیکاف اشاره کرده و درباره دایره واژگانی و سبک کلامی زنان نوشته: «بر مبنای نظریه لیکاف زنان از دایره واژگانی خاصی برخوردارند و از سبک کلامی مخصوص به خود بهره میگیرند، آنها از دامنه وسیعی از رنگواژهها استفاده میکنند و به تشدیدکنندهها بسیار علاقهمندند، حروف اضافه و علایم سجاوندی را به دقت به کار میبندند، از زبان غیرمعیار میگریزند و توصیفات ظریف و دقیقی را از محیط به رشته تحریر درمیآورند». مترجم در این دیباچه به برخی نظریههایی که درباره ادبیات زنانه مطرح شده به اجمال اشاره کرده و میگوید شاید زنان شاعر امروز بتوانند به زبان ویژه خود دست پیدا کنند که حاصل نوع زیست بیولوژیکی، نشانهشناختی زبانی و هویت فرهنگی آنهاست که از زیستبوم تا استعارهسازی در حوزه اجتماع را دربر میگیرد.
یکی از دیگر ترجمههای تازه رزا جمالی، «زنی که همیشه هست» از دوروتی پارکر است که اخیرا در نشر ترنجستان منتشر شده است. او از زنان شاعر قرن بیستمی است که اولین کتابش را در سال 1926 منتشر کرد. مترجم در بخشی از مقدمهاش درباره جهان شعری او نوشته: «زبان شعر دوروتی پارکر، ساده و گفتاری است. او حتیالامکان از کلمات فاخر و ادبی دوری میجوید و سعیاش بر این است که آن جوری که حرف میزند شعر بگوید. شعر دوروتی پارکر شعری بیآلایش، خشن، صادق و برهنه از آراستگیهاست. خبری از تصویرپردازی و توصیفات شاعرانه نیست. چندان خیالپرداز نیست و استعاره و تشبیه جای کمی در کارش دارد. شعری است که به آسانی خواننده را میسوزاند و گاه به خنده وامیدارد. وزن و قافیه و بازیهای زبانی گاهی در جهت دستانداختن خواننده استفاده میشود. گفتن از تلخ و شیرین عشق دغدغه مدام اوست. شاید بتوان این زبان زنانه را در آثار دوروتی پارکر بررسی کرد. توجه بیاندازه او به جزئیات و گسترش دامنه واژگان ادبی با استخدام کلماتی که پیشتر شاعرانه جلوه نمیکردند. کنایه و هجو، پررنگترین تمهید سبک دوروتی است و کلمات قصارش به این خاطر مشهورند». در یکی از شعرهای این مجموعه را میخوانیم:
«تیغها
میآزارند
رودها
میخیسانند
اسید به جا میماند
و قرصها فلجم میکنند
استفاده از اسلحه قانونی نیست
طنابها گسسته میشوند
گاز بویی زننده دارد
و زیستن را چارهای نیست».