شعار به جای راهحل
شاید در چند روز اخیر هیچ موضوعی به اندازه گاز در صدر توجهات قرار نداشته است. تأثیرات عدیدهای از این محل بر عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وارد شده است.
شاید در چند روز اخیر هیچ موضوعی به اندازه گاز در صدر توجهات قرار نداشته است. تأثیرات عدیدهای از این محل بر عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وارد شده است.
خیلیها به هشتگ «زمستان سخت» پرداختهاند؛ آنجا که وزیر نفت کشورمان چندی قبل اروپا را از زمستان سخت ترسانید. بسیاری فراموش کردهاند که موضوع هراس از زمستان ابتدا از سوی مشاور هیئت مذاکرهکننده هستهای در تابستان امسال مطرح شده بود که طرفهای غربی را از آمدن زمستان انذار میداد.
در فضای مجازی و پیامرسانها عمده توجهات معطوف به همین زمستان سخت بود؛ ولی تکرار هشتگ فوق و تمسخر وزیر نفت قرار است چه دردی را درمان کند؟
بیش از 98 درصد جمعیت شهری و جمعا 92 درصد از جمعیت کشور به شبکه سراسری گازرسانی متصل هستند و میزان مصرف بخش خانگی به مرز 700 میلیون مترمکعب در روز رسیده است. هر دولت دیگری نیز در موقعیت مشابه برای تأمین این میزان گاز هیچ راهی جز تعطیلی مراکز صنعتی و اداری نداشت.
به نظر میرسد هیچ راهکاری جز بهینهسازی مصرف انرژی وجود ندارد. اما این بهینهسازی قرار است چگونه حاصل شود؟ برخی معتقد به کار فرهنگی هستند و بنابراین پدیده پیچیدهای همچون بهینهسازی را به سطح چند پیام اخلاقی تقلیل دادهاند (نظیر اینکه در منزل لباس گرم و جوراب بپوشید) که البته در تمامی این سالها هیچ نتیجهای نداده است.
برخی دیگر معتقد به راهکارهای قیمتی هستند. در دو سال اخیر دو بار قیمتها افزایش یافته ولی تغییر چندانی در مصرف ایجاد نشده است؛ کما اینکه افزایش قیمتها همواره ظرفیت ایجاد چالشهای دیگری را در خود دارد.
برخی دیگر نیز راهکارهای عملیاتی را ترجیح میدهند؛ به این معنا که مرتبا میزان تولید گاز افزایش یابد. حضور شبکه سراسری گاز در گسترههای عمیق و وسیع داخل کشور و در هر شهر و روستای دور و نزدیک، به معنای استمرار دائمی افزایش مصرف است. درواقع به لحاظ فنی امکان افزایش مستمر تولید گاز وجود ندارد. ظرفیت تأسیسات و شبکهها و همچنین منابع مالی و سرمایهای محدودیتهای خاص خود را دارد؛ ضمن آنکه از حیث منطقی نیز همسویی با این حجم از مصرف و تقاضا موجه نیست.
تقریبا بیشتر بخاریهای گازی منازل از نظر شاخص بهرهوری انرژی «کمرتبه» نیستند، بلکه اساسا «بدون رتبه» هستند؛ یعنی آنقدر کمبازده هستند که نمیتوان آنها را حتی در حضیض رتبههای متعارف بهرهوری انرژی گنجاند. این بخاریها با فرض اینکه از زمستان امسال هم عبور کنیم، همچنان در زمستان سال بعد به صحنه برمیگردند.
بنابراین به طور کاملا مشخص باید در جستوجوی بستههای سیاستگذاری برای تولید راهحلهای جامع در موضوع بهینهسازی بود. این مسئله هیچ راهحل یکتا و منفردی ندارد. همچنین نمیتوان آن را مسئله و مشکل یک بخش خاص (مثلا وزارت نفت) قلمداد کرد.
اتفاقا برخلاف تصور عموم، وزارت نفت نقشی در پدیداری وضعیت کنونی ندارد. در مثالی که در بالا ذکر شد، موضوع تولید بخاریهای «بدون رتبه» در حیطه کنترل و وظایف وزارت صنعت و سازمان استاندارد است.
یا مثلا درخصوص موضوع آلودگی هوا، یکی از اعضای شورای شهر تهران از برگزاری جلسه با حضور 23 سازمان ذیمدخل در این قضیه خبر داده بود.
این امید میرود که وضعیت فعلی زمستان امسال زنگ خطر را برای سیاستگذاران کشور به صدا درآورده باشد. امسال نیز با همه هزینههای موجود از این زمستان عبور خواهیم کرد؛ اما بلافاصله در سال بعد با موضوع تأمین بنزین کشور در نوروز و آنگاه تابستان روبهرو خواهیم بود.
امسال برای اولین بار در تاریخ کشور است که میزان مصارف سوخت بخش حملونقل در زمستان به نسبت تابستان دچار کاهش مورد انتظار نشده است.
جامعهشناسان معتقدند هرقدر هم پرشور باشیم، باز هم نمیتوانیم از پس ساختار نادرستی که به انباشت تاریخی رسیده است، برآییم؛ چراکه ساختارها تسلیم شعارها نمیشوند.
جامعه رسانهای کشور نیز نباید تمام توان خود را صرف ملامت یا بازبینی دوباره و چندباره وضعیت کنونی برحسب شعارهای مقامات کند. شعارها را نباید بهمثابه راهحل تلقی کرد و آن را ملاک مطالبه یا محمل تمسخر مذکور دانست. جامعه رسانهای بایستی از همین اکنون موضوع بهینهسازی مصرف انرژی را در صدر مطالبات خود از دستگاهها و سیاستگذاران کلان کشور قرار دهد.
این یک وظیفه ملی است و همه دستگاهها، ارگانها، سازمانها و نهادهای کشور به سهم خود در این راهبرد مسئولیت خواهند داشت. در غیر این صورت مجددا موضوع ناترازی انرژی از جایی دیگر و با شدتی مضاعف سر برمیآورد.