|

در وسوسه آینده

آقای رئیسی توییت زده‌اند که «آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن می‌بینیم». این جمله را چگونه می‌توان فهم کرد؟

آقای رئیسی توییت زده‌اند که «آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن می‌بینیم». این جمله را چگونه می‌توان فهم کرد؟

از حیث زبانی از ضمیر جمع استفاده شده است. اگر از فعل مفرد استفاده می‌شد، باورپذیری بیشتری در این جمله حاکم بود؛ چراکه رئیس‌جمهور یک کشور بیش از بقیه افراد آن جامعه خواستار بهبود وضعیت معیشت و سفره مردم است. همچنین آقای رئیسی به صفت شخصی هم در زمره همین مردم است و طبعا وضعیت بد اقتصاد و سفره هم‌وطنان باعث ناراحتی اوست. اما وقتی از ضمیر جمع استفاده شده است، جایگاه ایشان به عنوان یک جزء از کلیت دولت مطرح شده و فارغ از این جایگاه نمی‌توان مفهوم آن توییت را درک کرد. اکنون قرار است چه اتفاقاتی بیفتد که «آینده» را تا به این اندازه «روشن» کند؟ وقتی صحبت از آینده در میان باشد، در عرصه علوم پایه توجهات به آینده‌پژوهی معطوف خواهد شد.

منظور از آینده چیست؟

به نظر می‌رسد آنچه آقای رئیسی در این توییت بیان کرده اساسا «آینده» نیست بلکه «زمان حال بعدی» است. در این تعبیر به طور کلی آینده به زمان حال آتی تقلیل می‌یابد. اگر اکنون ما «حال امروز» است، فردا نیز «حال فردا» است و نه «آینده امروز»؛ در عصر کنونی آینده‌پژوهی در طیف وسیعی از علوم مورد استفاده است. سازمان‌ها، شرکت‌ها و دولت‌ها از این حوزه از علم در راستای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری برای مقاصد خود بهره می‌گیرند. آینده‌ای که هنور آن را تجربه نکرده‌ایم، در مقام وضعیتی هولناک به تصویر کشیده می‌شود و ما باید با استفاده از علوم و فنون امروزی به کشف قوانین آینده بپردازیم. گویی آینده دشمن است و ما باید ضمن پیش‌بینی روندها و متغیرهای احتمالی برای مواجهه با او آماده باشیم. مرحوم هاشمی در یکی از مصاحبه‌ها هم‌زمان با تصویب برنامه دوم توسعه می‌گفت که آینده کشور را بسیار روشن و آباد می‌بیند. اکنون در پایان برنامه ششم، همه حسرت 20 سال قبل را می‌خورند که چرا اوضاع رو به بهبود دائمی نمی‌رود. این شکاف بین آینده و اکنون در کجاست؟ هانا آرنت تلاش می‌کند به این سؤال پاسخ دهد. او شرح می‌دهد که نخستین چیزی که به آن توجه خواهیم کرد این است که نه‌تنها آینده (به‌مثابه موج آینده) بلکه گذشته نیز باید نوعی «نیرو» تلقی شود. «گذشته» به مثابه «حال دیروز» یا «اکنون ما» چنان که کمابیش تمام استعاره‌های ما می‌گویند همچون باری نیست که انسان باید بر دوش کشد و زندگان می‌توانند و حتی باید در پیشروی خود به سوی آینده از سنگینی بی‌جان آن رها شوند. گذشته هرگز نمرده، گذشته حتی هنوز نگذشته است. آرنت تأکید دارد که این گذشته (که در تمام مسیر پیشین تا آغازگاه امتداد دارد) ما را به عقب نمی‌کشاند، بلکه به پیش می‌راند؛ ازاین‌رو برخلاف آنچه انسان انتظار دارد، این آینده است که ما را به سوی گذشته عقب می‌راند. این تعبیر در نسبت عجیبی با تعبیر ریچارد اسلاتر آینده‌پژوه معروف است که معتقد بود تغییرات اجتماعی را می‌توان به مثابه یک فراگرد «فشار کشش» در نظر گرفت که از سوی آینده به جلو کشیده می‌شوند و با گذشته، به جلو هل داده می‌شوند. در واقع هانا آرنت می‌خواهد بگوید زمان از دیدگاه انسان، یک زنجیره نیست که همواره ما را در فاصله‌ای میان گذشته و آینده نگاه دارد. این بدان معناست که «آینده سفره ما» جریان بی‌وقفه روندی پیوسته نیست؛ بلکه زمان از وسط می‌شکند و پیوستار آینده‌نگارانه خود را (که قرار است روشن باشد) می‌گسلد تا «سفره آینده» چیزی مانند همین «سفره کنونی» باشد. به عبارت دیگر اگر جامعه را تجلی حضور هم‌زمان واقعیت‌های عینی و ذهنی اعضای جامعه بدانیم، آنگاه حامل روایت‌هایی از گذشته و آینده آنان است که در ساخت این واقعیت نقش دارند و واقعیت این است که وضع سفره و معیشت مردم روشن نیست. آقای رئیسی ظاهرا باید به آن تعبیر عمومی استناد کرده که «آینده را می‌سازیم». اما واقعیت آن است که جوامع خودشان تلاش می‌کنند تا تصویرسازی کنند و به آینده دلخواه خود متعهد باشند. برای ایجاد این ایمان (یعنی باوری عینی به امکان‌های آینده) باید کاری کرد که مردم به تاریخ‌های «آینده‌ای» باور پیدا کنند که در آنها، افراد پس از تصورِ دیدگاه‌های خود، راهبردهایی برای چگونه به واقعیت پیوستن این دیدگاه‌ها، ایجاد می‌کنند. به این ترتیب، از این خطوط تاریخی، امیدهایی برای تغییر آینده به دست می‌آید. به تعبیر پوپر، آینده مانند یک وعده، یک وسوسه یا یک فریب، در تمام لحظات حاضر است. این فقط فشار گذشته نیست که ما را پیش می‌برد، بلکه جذبه و وسوسه آینده و امکانات جذاب آن نیز ما را مسحور کرده، به سوی خود می‌کشد. این در واقع همان چیزی است که زندگی را زنده و رو به حرکت نگه می‌دارد. وقتی که جامعه بتواند آینده را به طور مناسبی در راستای اهداف مشترک خود مهار کند، آنگاه راه‌های بسیاری برای خروج از مخمصه‌ها و بحران‌ها فراهم می‌شود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها