برچیدهشدن تابلوی «خیابان آریوبرزن» در شیراز
شرق: تابلوی «خیابان آریوبرزن» شیراز بیش از سه ماه است که برچیده شده و دلیل آن نیز مشخص نیست. خیابان آریوبرزن در ضلع غربی میدان احسان شیراز قرار دارد. منابع محلی میگویند این موضوع را از طریق شهرداری شیراز پیگیری کردهاند؛ اما شهرداری در این زمینه پاسخی نداده است.
شرق: تابلوی «خیابان آریوبرزن» شیراز بیش از سه ماه است که برچیده شده و دلیل آن نیز مشخص نیست. خیابان آریوبرزن در ضلع غربی میدان احسان شیراز قرار دارد. منابع محلی میگویند این موضوع را از طریق شهرداری شیراز پیگیری کردهاند؛ اما شهرداری در این زمینه پاسخی نداده است.
آریوبرزن، یکی از سرداران هخامنشی بود که همراه با سپاهیانش در برابر حمله اسکندر به ایران ایستادگی کرد و در این راه جانش را از دست داد. در بهار ۳۳۴ قبل از میلاد اسکندر مقدونی با ۴۰ هزار سپاهی عازم ایران شد. سپاه اسکندر در ۳۳۱ قبل از میلاد در «دربند پارس» با آریوبرزن و لشکرش مواجه شد. اسکندر مقدونی قشون خود را به دو قسمت تقسیم کرد، «پارمن ین»را از راه جلگه (یعنی از رامهرمز و بهبهان کنونی) به طرف پارس فرستاد و خود با سپاهیان سبک، راه کوهستانی را که به درون پارس امتداد مییابد، در پیش گرفت؛ زیرا میخواست قوایی که پارسیها در این راه تدارک کرده بودند، در پشت مقدونیها سالم نماند. او غارتکنان پیش رفت تا روز سوم وارد پارس شد و روز پنجم به دربند پارس رسید. بعضی از مورخان یونانی این جایگاه را دروازه پارس و برخی دروازه شوش نوشتهاند و نویسندگان اروپایی بیشتر دروازه پارس گویند. به هر حال چنانکه اسم آن مینماید، این محل معبری است تنگ که پارس را به شوش هدایت میکند. بهاینترتیب با توجه به جغرافیای تاریخی این منطقه باید کهگیلویه کنونی باشد. این معبر سخت درحالحاضر «تنگ تکآب» نامیده میشود.
در این هنگام یعنی 331 ق.م. «آریوبرزن» قهرمان ملی ایران در واپسین دوره افتخارآمیز فرمانروایی هخامنشیان با ۲۵ هزار سپاهی این تنگه یا دربند مهم را اشغال کرده و منتظر بود اسکندر مقدونی با قشونش وارد آن معبر شود تا او و سپاهیانش با رشادت خاص به مقابله و جنگ با او بپردازند.
آریان نوشته است که سردار مزبور -آریوبرزن- در این تنگ، دیواری ساخته بود. از اینجا باید استنباط کرد که این دربند هم مانند سایر دربندها دیواری محکم بوده و دروازهای داشته. بهاینترتیب هنگامی که مقدونیها پیش آمدند، به جایی رسیدند که موافق مقصود آریوبرزن سردار وطنپرست بود. پارسیها سنگهای بزرگ از بالای کوه به زیر غلتانیدند. این سنگها با قوتی هرچه تمامتر به پایین پرتاب شده و بر سر مقدونیها میافتاد. یا در راه به برآمدگی یا سنگی برخورد میکرد و خرد میشد و با قوتی حیرتآور در میان مقدونیها پراکنده میشد و گروهانی را پس از دیگری به خاک میافکند. علاوهبرآن مدافعان معبر از هر طرف باران تیر و سنگ فلاخن بر مقدونیها میباریدند. خشم مقدونیها را در این احوال حدی نبود. چه میدیدند که در دام افتادهاند و تلفات زیاد میدهند، بی اینکه بتوانند از دشمنان خود انتقام بکشند؛ بنابراین میکوشیدند که زودتر خودشان را به پارسیها رسانیده، جنگ تنبهتن کنند. سرانجام اسکندر زمانی که دید چارهای جز عقبنشینی ندارد، حکم صادر کرد که سپاهیان مقدونی دم سپرهایشان را تنگ به هم چسبانیده و روی سر گرفته به قدر سی استاد (یک فرسنگ) عقب نشستند. پس از اینکه اسکندر به جلگه برگشت، به شور پرداخت که چه باید بکند.
سرانجام پس از مجاهدات زیاد، مقدونیها به قله کوه رسیدند. از اینجا از طرف راست راهی بود که آنان را به اردوی آریوبرزن هدایت میکرد. پارسیها بیدرنگ اسلحه برگرفته، حمله کردند. بعد بعضی از آنها مقاومت و برخی فرار کردند. در این احوال آریوبرزن با چهل نفر سوار و پنج هزار پیاده خود را بیپروا به سپاه مقدونی زده و عدهای زیاد از دشمن کشت و تلفات زیادی هم داد. یعنی از محاصره بیرون جست. او چنین کرد تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را قبل از رسیدن مقدونیها اشغال کند؛ ولی قشونی که اسکندر از راه جلگه به طرف پارس فرستاده بود، از اجرای اهداف او مانع شد.
در این هنگام آریوبرزن رشید در موقعیتی بسیار پرمخاطره قرار گرفته بود، از طرفی نمیتوانست به شهر وارد شود، از طرف دیگر قشون مقدونی او را سخت تعقیب میکرد. با وجود این وضع یأسآور، این قهرمان ملی ایران راضی نشد تسلیم شود و به طرز حیرتانگیزی خود را به صفوف سپاه مقدونیان زد و از جان گذشته چندان جنگید تا سرانجام خود و یارانش شرافتمندانه به خاک افتادند و جان خود را در راه دفاع از ایران و ایرانی ایثار کردند.