چاره بازگشت به مردم
هنوز مردم از شوک بالارفتن قیمت دلار و هراس از گرانیهای شب عید، بیرون نیامده بودند که اخبار ناگوار و عجیب حملات زنجیرهای به مدارس دخترانه در سراسر کشور، در صدر خبرها نشست.

هنوز مردم از شوک بالارفتن قیمت دلار و هراس از گرانیهای شب عید، بیرون نیامده بودند که اخبار ناگوار و عجیب حملات زنجیرهای به مدارس دخترانه در سراسر کشور، در صدر خبرها نشست. خانوادهها، خیلی نگران و مضطرب هستند. معلوم نیست این زنجیره ناامنسازی کشور تا کجا میخواهد ادامه پیدا کند. لابد نباید تردید کرد که این هم صفحه دیگری از برنامه آنهایی باشد که مدتی است آشکارا آستین بالا زدهاند و کمر همت برای نابودی و براندازی نظام جمهوری اسلامی بستهاند، اما سؤال این است که چرا افکار عمومی، بیاعتماد شده و با نهادهای رسمی همرأی نیست و همراهی نمیکند؟ سلطه خبری رسانههای فارسیزبان بیگانه، جای نگرانی دارد، اما چگونه میتوان مردم را از چنگ این رسانهها بیرون آورد؟
مشکل اعتبارزدایی از رسانههای رسمی بهویژه صدا و سیما، جدی است. اعتماد افکار عمومی، در طول زمان، از این رسانهها زایل شده و رسانههای رقیب بیرونی، از فرصت پیشآمده به خوبی استفاده کردهاند و عنان افکار عمومی را به دست گرفتهاند. در دهه اول انقلاب و دوران جنگ، اعتماد بزرگی میان مردم و مسئولان برقرار بود، بنابراین هر آنچه در رسانههای رسمی گفته میشد، مردم به راحتی میپذیرفتند. با رشد فناوری ارتباطی، دولت راهبرد خود را تغییر نداد و دوست داشت، همانگونه یکطرفه صحبت کند و مردم هم باور کنند. آرامآرام عنوان «مردم»، فقط به گروه هواداران اطلاق شد و محتوای تلویزیون، بهتدریج از خواست عمومی فاصله گرفت.
برای تولیدکنندگان محتوا در رسانههای رسمی کشور، جلب نظر و رضایت مردم در اولویت قرار نداشت. آنها ملزم بودند با نظر مسئولان امر، محتوا تولید کنند. جدایی تدریجی مردم از این رسانهها، با پاگرفتن شبکههای ماهوارهای همزمان شد و با ورود اینترنت، شدت یافت، اما نهتنها تغییری در روشهای آقایان به وجود نیامد، بلکه بیشتر از قبل، دایره مردم را به هواداران خاص خود محدود کردند. اکنون شبکههای مختلف تلویزیونی، انگار برای یک اقلیت محض، برنامه تولید میکنند، اخبار میگویند و محتوا ارائه میدهند. با وجود نقد و تذکر کارشناسان دلسوز در سالهای متمادی، این روش همچنان ادامه پیدا کرده و بدنه مخاطبان، هر روز نحیفتر و نحیفتر شده، به نحوی که الان بود و نبود این رسانهها، تأثیر چندانی در مدیریت افکار عمومی ندارد. نسلهای جدید که انگار به کلی قطع ارتباط کردهاند، میانسالان هم غالبا به صورت هدفمند، برنامه دلخواه خود را از برخی شبکهها تماشا میکنند، اما اخبار و اطلاعاتشان را از منابع دیگر میگیرند.
روش نادرست رسانههای رسمی و تصویر اشتباهی که از افکار عمومی نشان میدهند، برخی مسئولان را هم دچار اشتباه محاسباتی کرده است که از تحلیل محتوای صحبتها و مواضعشان میتوان فهمید. بعد در صحنه واقعی، در بحرانها و وقایع، وقتی خلاف آن را ببینند، تصور میکنند که اینها مردم نیستند، بلکه تعداد معدودی فریبخورده ناآگاه هستند که دشمنان آنها را اجیر کردهاند و به کف خیابان آوردهاند. رسانههای رسمی سالهاست روش رسانههای ماقبل مدرن را در تولید و پخش برنامه پیش گرفتهاند، اما نمیدانند که آن روشها مال دورانی بود که مخاطب منفعل بود و دسترسی راحت به رسانههای رقیب نداشت.
در دو هفته اخیر، انتظار میرفت از تجربه تلخ و خطرناک پاییز امسال، درس گرفته باشند و اشتباه را دوباره تکرار نکنند، اما انگار راه دیگری بلد نیستند؛ در جریان مسمومیت دختران دانشآموز، باز همان روش انکار، بیاهمیت جلوهدادن، تشتت در اطلاعرسانی، ضد و نقیضگویی و بیاستراتژی بودن، همه مو به مو تکرار شد. نظام ما، نظامی مردمی است. مردم فقط آن هواداران ما نیستند که برای راهپیمایی به خیابان میآیند، آنها گوشهای از جمعیت این کشور هستند. بخش اصلی مردم، افکار و دیدگاههای مختلف دارند و دوست دارند مسئولان به نظراتشان احترام بگذارند.
آنها با وجود همه مسدودسازیها، به همه منابع اطلاعرسانی دسترسی آسان دارند. پس وقتی با اخبار نادرست مواجه میشوند، رو به منابعی میآورند که اخبار درست پخش میکنند؛ گرچه از پشت پرده جنگ روانی دشمن که با این اخبار، افکار عمومی را از راه به در میبرند، خبر ندارند و افشاگری رسانههای رسمی را هم به خاطر بیاعتمادی ایجادشده، برنمیتابند.
در این شرایط که دشمن توان آن را یافته، هر موقع اراده کرد، در کشورمان ابربحران تولید کند، رسانههای رسمی و در رأس آنها صداوسیما، راه خود را میروند و با وجود شکست مستمر، باز همان تاکتیکهای ناکارآمد را تکرار میکنند. تازه در این وضعیت که چند رسانه مستقل نحیف سعی دارند میانداری کنند و تیغ رسانههای بیگانه را کُند کنند، باز هر روز دچار محدودیتها و اتهامات بیشتری میشوند و روزی نیست که برخی رسانهها این معدود رسانههای حرفهای باقیمانده را به دریوزگی و پادوی دشمنبودن متهم نکنند.
ما یقینا سال سختی در پیش خواهیم داشت. توانها و ظرفیتها تحلیل رفته و نیاز بسیار جدی بر احیای اعتماد در مردم وجود دارد. پشتوانه مردمی برای نظام، با تغییر کلی رویکرد رسانههای رسمی، تقویت میشود. باید با مردم صادقانه حرف زد. حرفزدن، یعنی گفتوگو و پاسخ به سؤالها. مردم تشنه گزارش صادقانه هستند. باید اجازه داد رسانههای مستقل و حرفهای، قوی و میداندار شوند. قرار نیست رسانهها طرف دولت را بگیرند. آنها باید حقیقت را بنویسند و افکار عمومی را از سلطه خبری بیگانه نجات دهند. باید فضا برای روزنامهنگاری تحقیقی فراهم شود. روزنامهنگاران کارآزموده، مثل کارآگاه کارکشته، میتوانند دامنه فساد اداری را که مثل خوره به جان مجموعه افتاده، کنترل کنند و در بحرانها، برای مردم اعتمادآفرین باشند و نقشههای دشمنان را بر هم بزنند.