|

پدیدارشناسی توسعه

پربیراه نیست اگر گفته شود سیاست‌ورزی و تصمیم‌های سیاسی، شدیدا دچار روزمرگی، فقدان دوراندیشی، نبود اهداف واقع‌بینانه، اولویت اهداف جناحی بر اهداف جمعی (ملی) و... شده است. اگر بپذیریم که پیش‌بینی، کنترل و هدایت آینده تابع درک روند امور در زمان حال است و اینکه درک شرایط عینی در زمان حال به ما کمک می‌کند تا مسیرهای کم‌هزینه و امن‌تری برای ساختن آینده‌ای آرام، امن و باثبات، «تدبیر کنیم».

 پربیراه نیست اگر گفته شود سیاست‌ورزی و تصمیم‌های سیاسی، شدیدا دچار روزمرگی، فقدان دوراندیشی، نبود اهداف واقع‌بینانه، اولویت اهداف جناحی بر اهداف جمعی (ملی) و... شده است. اگر بپذیریم که پیش‌بینی، کنترل و هدایت آینده تابع درک روند امور در زمان حال است و اینکه درک شرایط عینی در زمان حال به ما کمک می‌کند تا مسیرهای کم‌هزینه و امن‌تری برای ساختن آینده‌ای آرام، امن و باثبات، «تدبیر کنیم». آن‌گاه، به‌منظور برون‌رفت از روزمرگی سیاسی، شفافیت اهداف سیاسی و جلب توجه دلسوزان و دغدغه‌مندان سلامت و امنیت ایران‌زمین، این موجز تلاشی برای «درک چیستی، امکان و ملزومات توسعه به‌مثابه کم‌هزینه‌ترین و مطمئن‌ترین روش پیش‌بینی آینده‌ای امیدبخش و مطلوب است.

چیستی توسعه

توسعه، فرایند برنامه‌محور برای نظم‌دادن به رفتار انسان‌ها به‌منظور تحقق اهداف (فردی، جمعی، اجتماعی، بین‌المللی و...) است. نکته حائز اهمیت اینکه بنیادی‌ترین نمود، چهره و تجسم مدنیت، «رفتار هماهنگ و منظم» انسان‌ها به منظور تحقق اهداف فردی و اجتماعی است. به تعبیری نظم رفتاری انسان‌ها (شهروندان) مرز میان مدنیت و زیست طبیعی است. به بیانی کاربردی توسعه به این معنی است که انسان‌ها (شهروندان) پیوسته در تلاش برای تسهیل زیست و حصول امنیت پایدار بوده، هستند و خواهند بود. به عبارتی، توسعه «حرکت» از نقطه «آ» به نقطه «ب» یا «حرکت» از یک شرایط نامطلوب به‌ سوی یک شرایط مطلوب است. اینکه حرکت شهروندان از شرایط نامطلوب به‌‌سوی شرایط مطلوب، مستلزم رفتار منظم و هماهنگ است. اینکه رفتار منظم و هماهنگ مستلزم برنامه و اهداف از پیش تعیین‌شده مشخص است. تحقق اهداف از طریق نظم رفتار و هماهنگ مبتنی بر یک نقشه راه، مستلزم یک ساختار یا سازوکار مدیریت منسجم است. اگر تبیین مختصر و کلی از توسعه منطقی تلقی شود، آن‌گاه لزوم سازوکار مدیریت اجرائی توسعه ملی به معنی حرکت از زیست نامطلوب به‌ سوی زیستی مطلوب و امن است.

ملزومات  توسعه

توسعه در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، فرهنگی، علمی، صنعتی، آموزشی، دفاعی، بهداشت و درمان و... تابع و برآیند توسعه سیاسی است؛ چراکه به کلی‌ترین بیان، مدیریت سیاسی معطوف به هماهنگ‌کردن انواع منابع، نیروها، تخصص‌ها، دارایی‌ها و... موجود در عرصه‌های گوناگون به منظور تحقق منافع و امنیت ملی است؛ اینکه در طول تاریخ جوامع، روش‌های گوناگونی برای مدیریت سیاسی تجربه شده است. باوجود‌این رضایت شهروندان از مدیریت سیاسی که برآیند رضایت از زیست روزمره است، حاکی از این است که نظم یا روش مدیریت سیاسی کارآمد است و برعکس زیست نامطلوب زمینه نارضایتی را فراهم می‌کند و در نتیجه حاکی از غیرکاربردی‌بودن روش یا نظم مدیریت است. اگر بپذیریم که توسعه به معنی حرکت از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب است، آن‌گاه، «اتخاذ اهداف ملی (جمعی)»، بنیادی‌ترین پیش‌نیاز، پیش‌شرط و لازمه توسعه همه‌جانبه است. اینکه اهداف ملی «به‌ طور خودکار» زمینه واقع‌بینانه، کاربردی و کم‌هزینه‌ترین راهکارها، طرح‌ها و راهبردها در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، روابط خارجه، صنعت، تولید علم، آموزش، دفاعی و... خواهد شد. بی‌شک می‌توان ادعا کرد که «توسعه ملی بدون اهداف ملی، ادعای اذهان غیرصادق و غیرملی است»؛ بنابراین رضایت شهروندان از زیست روزمره و عینی، کاربردی، معتبر و شفاف‌ترین معیار مدیریت توسعه‌محور است.

امکان  توسعه

پربیراه نیست اگر گفته شود توسعه ملی و پیگیری اهداف و منافع فردی و جناحی یک پارادوکس و در نتیجه امکان‌پذیر نیست. توسعه ملی نیازمند عملکرد یکپارچه عناصر و نهادهای حاکمیتی مبتنی بر یک برنامه مدونِ معطوف به اهداف ملی است. اینکه بنیادی‌ترین مانع برنامه‌ریزی کلان سیاسی این حقیقت تلخ و پرهزینه است که درک مشترکی میان نخبگان (سیاسی) درباره چیستی، ضرورت و اهمیت بنیادی منافع ملی به‌عنوان مبدأ و مقصد همه فعل و انفعالات اجتماعی، وجود ندارد. نکته بسیار کلیدی که باید مورد توجه افراد و جناح‌هایی که صادقانه دغدغه سلامت و امنیت ایران‌زمین را دارند، قرار بگیرد، اینکه «توسعه بدون روابط خارجه ملی، غیرممکن است». به این دلیل ساده و کاربردی که در جهان علم و فناوری‌بنیاد، اقتصاد، صنعت، کشاورزی، فرهنگ و... ملی، به‌ طور اجتناب‌ناپذیری وابسته به کشورهای دیگر است. به عبارتی استقلال ملی نه به معنی دیوارهای فرهنگی، اقتصادی، دفاعی و... بلکه تعامل با دنیای پیرامون است. یقینا برخی موافق نخواهند بود؛ اما باید بپذیریم که «مدیریت داخلی تابع مدیریت روابط بین‌الملل است». اینکه توسعه و کارآمدی دو روی یک سکه هستند؛ به‌ طوری که کارآمدی بدون توسعه و پایداری سیاسی بدون کارآمدی ممکن نخواهد بود. اگر تبیین کلی و مختصر توسعه کاربردی و منطقی تلقی شود، آن‌گاه، موضوع بسیار کاربردی و اجتناب‌ناپذیر که عناصر ساختار تصمیم‌گیری باید مورد توجه قرار دهند، اینکه توسعه ملی «یک باید اجتماعی و سیاسی» است؛ چراکه جایگزین توسعه، تحول بنیادین (دگرگونی) خواهد بود. اینکه دوگانه توسعه یا تحول (تغییر)، امری فراارادی، طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است؛ به این معنی که مهم نیست که برخی صاحب‌منصبان دارای اراده قوی و مصمم، برای حفظ منافع و جایگاه خود باشند. اینکه در‌صورتی‌که توسعه ملی رخ ندهد، ساختار تصمیم‌گیری باید متحول شود، یک امر و حقیقت اجتناب‌ناپذیر، منطقی و فراارادی است. بنا بر یک قاعده فراارادی و طبیعی، افراد، گروه‌ها و ملت‌هایی که توانایی توسعه (به معنی حرکت از شرایط نامطلوب به شرایط مطلوب یا همان تطبیق با شرایط متغیر محیط پیرامون) را نداشته باشند، بی‌شک سرنوشتی ناهموار خواهند داشت. واقع‌گرایی به معنی درک، تشخیص، تحلیل، ارزیابی و قضاوت عینی شرایط محیط زیست است. به عبارتی فهم کاربردی، امور، وقایع، بازیگران تأثیرگذار داخلی و خارجی، کاربردی و کم‌هزینه‌ترین سلاح یا ابزار به منظور تداوم بقا و بقایی امن و آرام است. به گواه شواهد و تجربیات بی‌شمار تاریخی و معاصر «مدیریت حرکت زیست شهروندان از نامطلوب به مطلوب (توسعه ملی)، تنها مسیر پایداری ساختارهای سیاسی است».