|

نگاهی دوباره به بیانیه‌ ضد ایرانی جمعی از پارلمان اسرائیل

یک برآورد و تحلیل ممکن از ارتباط این بیانیه با انتخابات ترکیه

حدود یک هفته‌ پیش چند نفر از نمایندگان پارلمان رژیم اسرائیل بیانیه‌ای دادند که دخالت آشکار سیاسی درباره خاک ایران و به‌ویژه استان‌های شمال غربی ایران به‌شمار می‌آید؛ مسئله‌ای که برای هر ایرانی باشرفی پذیرش آن ممکن نیست.

حدود یک هفته‌ پیش چند نفر از نمایندگان پارلمان رژیم اسرائیل بیانیه‌ای دادند که دخالت آشکار سیاسی درباره خاک ایران و به‌ویژه استان‌های شمال غربی ایران به‌شمار می‌آید؛ مسئله‌ای که برای هر ایرانی باشرفی پذیرش آن ممکن نیست. تا بدان‌جا که می‌دانم برخی واکنش‌ها در درون کشور یا برون کشور هم رخ داد که عموما بر ایران‌دوستی -به‌عنوان خط قرمز ملت ایران- استوار بود و ازاین‌رو ارزشمند به‌شمار می‌آید؛ اما بر این باورم که بیانیه یادشده کارکرد دیگری هم داشته است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

 در سالیان گذشته عموما نگاه مسئولان دولتی به این‌گونه مواضع، بیشتر همراه با جمله‌هایی چنین بوده است: «این‌گونه بیانیه‌ها ارزش پرداختن ندارد» یا «بازی رسانه‌ای است» یا جمله‌هایی از این دست. اما گذر زمان نشان داده آنچه اهمیت دارد و روی داده است، از قضا در برخی موارد در سوی مقابل برداشت‌های ما بوده؛ نمونه و گواه این مطلب نیز رهاورد سیاست خارجی ایران در قفقاز پس از فروپاشی شوروی است. هرگاه به این رویکرد ۳۰‌ساله نگاه می‌کنیم، جای تدبر و تأمل دارد و بی‌گمان راهکارهای دیگری جز آنچه در خاطرات و روایات مسئولان وقت کشور (پس از فروپاشی شوروی) آمده است یا در سالیان اخیر درباره نشست‌های منطقه‌ای برای تعیین رژیم حقوقی دریای مازندران و... دیده‌ایم، وجود داشته و دارد که به آنها بی‌توجهی شد و این نوشته، جای پرداختن به آن نیست. 

پیش‌ از این هم در چند یادداشت به ارتباط دولت ترکیه با اسرائیل اشاره کرده‌ام و بنا بر همان روابط، یک گزینه پررنگ برای تحلیل چرایی صدور بیانیه ضد ایرانی برخی نمایندگان پارلمان اسرائیل این است که آن را در راستای کمک به افزایش بخت پیروزی اردوغان در انتخابات ریاست‌‌جمهوری پیش‌رو ارزیابی کنیم؛ چراکه اندیشه‌ «پان‌ترکیسم» و رؤیای رسیدن به جهان دروغین «تورانی» که در ذهن اردوغان و همراهانش در هرم حکومتی ترکیه و نیز در مرام احزاب همراه‌شان -مانند حزب حرکت ملی- همواره وجود دارد و جایگاهی در میان اذهان عموم مردم یافته، زمینه‌ای مشترک با دیدگاه‌های برخی مهره‌ها و احزاب تأثیرگذار در اسرائیل است؛ زمینه‌ای که به کمک آن‌ همواره نقشه‌های دیگری از جهان را از‌جمله با تجزیه ایران و قفقاز ترسیم می‌کند. بنابراین، اسرائیلی‌ها برای پشتیبانی از جریان حاکم بر ترکیه، یکی از گام‌ها را برداشته‌ و رسم رفاقت را به‌ جا آورده‌اند و با تأمین خوراک تبلیغاتی منتظرند تا نتیجه را در کارزار انتخاباتی هفته آینده ببینند. 

اما برآوردهای اولیه که نشان از برتری اندک و چند‌درصدی «کمال قلیچداراوغلو» بر اردوغان دارد، همه‌چیز را در هاله‌ ابهام فروبرده است. با توجه به برنامه‌های اعلامی قلیچداراوغلو که بیشتر بر نگاه به درون استوار است و خواهان بهبود اوضاع داخلی ترکیه و رفاه مردم -از طریق مهار تورم، محدودسازی فروش املاک، ثبات اقتصادی و...- است، به ‌نظر می‌آید پیروزی وی می‌تواند به بهبود روابط با همسایگان و کاهش تنش در منطقه و تضعیف نقش اسرائیل در این تنش‌ها بینجامد که در چند سال اخیر، جمهوری باکو و شمال عراق را کانون فعالیت خویش کرده‌ و به‌ دلیل درگیری روس‌ها در جنگ اوکراین، در پی بهره‌برداری از این فرصت و حضور گسترده‌تر در قفقاز و مناطق پیرامونی است. 

نگارنده بر این باور است که جدا از اینکه پیروز انتخابات ترکیه چه کسی خواهد بود، دستگاه دیپلماسی ایران باید با دقت و خردورزی تحول‌های مناطق شمالی و غربی ‌ایران -از‌جمله قفقاز- را رصد کند و به‌ویژه، به‌ دلیل درهم‌تنیدگی تاریخ و فرهنگ مردمان آن منطقه‌ها و ارتباط‌شان با ایران که آنها را مستعد سرمایه‌گذاری دشمنان برای آشوب می‌کند، عمق استراتژیک ایران را بر همین اصل «درهم‌تنیدگی» استوار کند؛ زیرا طبیعی ا‌ست که وجود این فاکتور باید در امور سیاست خارجی تأثیر بسیار داشته باشد و یکی از زمینه‌های مسلم عمق استراتژیک، همانا تاریخ و فرهنگ است.