چالش سیما با سینما
پخش آگهی فیلمهای سینمایی از شبکههای ماهوارهای هم از آن دست مسائلی است که به گفته مسئولان، منع قانونی دارد ولی در هر دوره با یک رویه متفاوت با این مسئله برخورد شده است، مثلا در دوره ریاست حجتالله ایوبی بر سازمان سینمایی و در دوره دولت اعتدال پخش این آگهیها به جنجالی بزرگ تبدیل شد که تا مجلس و قوه قضائیه نیز کشیده شد.
نغمه دانشآشتیانی
پخش آگهی فیلمهای سینمایی از شبکههای ماهوارهای هم از آن دست مسائلی است که به گفته مسئولان، منع قانونی دارد ولی در هر دوره با یک رویه متفاوت با این مسئله برخورد شده است، مثلا در دوره ریاست حجتالله ایوبی بر سازمان سینمایی و در دوره دولت اعتدال پخش این آگهیها به جنجالی بزرگ تبدیل شد که تا مجلس و قوه قضائیه نیز کشیده شد. در آن دوره که اتفاقا برخی از مسئولان سینماییاش همین امروز هم در مناصب مشابهی هستند، کار به تشکیل پرونده قضائی برای صاحبان فیلمهایی کشید که تبلیغات فیلمهایشان از تعدادی از شبکههای فارسیزبان ماهوارهای پخش میشد و حتی با وجود اینکه این افراد میگفتند نقشی در پخش این تبلیغات ندارند و آن شبکهها از تیزرهای پخششده در فضای مجازی داخلی استفاده کردهاند ولی تهدید و برخورد با آنها ادامه یافت.
اگر به اخبار و حافظه تاریخیمان از سالهای 1394 و 1395 رجوع کنیم با انواع و اقسام خبرها، گزارشها و گفتوگوها با افراد درگیر با موضوع مواجه میشویم و میشود گفت یکی از مهمترین و داغترین موضوعات روز سینمای ایران که البته بیشتر تأثیر منفی بر فضای عمومی فرهنگی کشور داشت، همین چالش پخش کردن و نکردن تبلیغات فیلمهای در حال اکران از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان بود. در آن دوران که صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه بود، پای چندین تهیهکننده سینما به دادگاه باز شد و درنهایت هم ممنوعالفعالیتی سهم برخی از سینماگران شد. همچنین سازمان سینمایی در اخبار رسمی خود در این موضوع به این تهیهکنندگان عنوان «متخلف» اطلاق کرد. این چالش در شرایطی برای سینمای ایران ایجاد شد که تلویزیون از پخش تیزر فیلمهای روی پرده ممانعت میکرد و تمام مذاکرات با مدیران این سازمان که در آن زمان عبدالعلی علیعسکری ریاست آن را بر عهده داشت، به در بسته میخورد. در فقدان پخش تبلیغات فیلمهای سینمایی که از چندین مرحله صدور مجوز وزارت ارشاد گذشته بودند، شبکههای ماهوارهای در اقدامی که آن را حمایت از محصولات ایرانی مینامیدند، همچنان به پخش تیزر فیلمها اقدام میکردند و البته این حرکت در بالارفتن تعداد مخاطبان فیلمهای روی پرده بیتأثیر نبود و گرچه کار آماری-پژوهشی در این زمینه منتشر نشد که در آن دوره پخش این تیزرها چه تأثیری روی تعداد مخاطب فیلمها داشت ولی با یک بررسی اجمالی میشد فهمید که این مسئله به بالارفتن مخاطبان سینما منجر شده بود؛ مخاطبانی که به مرور از تماشای شبکههای تلویزیون فاصله گرفته و مخاطب شبکههای آنور آبی شده بودند. در همان دوره و در اردیبهشت سال 1394 در بخشنامهای که محمدرضا فرجی مدیر کل وقت سینمای حرفهای سازمان سینمایی وزارت ارشاد نوشته و در اختیار روزنامه کیهان قرار داده بود، نوشته شده بود: «با توجه به وجود مواد قانونی و نیز به منظور اجرای سیاستهای فرهنگی و هنری سازمان سینمایی و مطابق با اهداف عالیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همچنان استفاده از ماهواره ممنوع است و نمایش هرگونه فیلم سینمایی ایرانی، تیزر و آنونس فیلمهای سینمایی ایرانی از طریق شبکه ماهوارهای غیرمجاز فارسیزبان، منع قانونی دارد. بر همین اساس مقتضی است همچنان که مراکز محترم تهیه و پخش فیلم تاکنون به شایستگی مطابق قانون عمل کردهاند، نسبت به رعایت موضوع این بخشنامه توجه شایسته را مبذول کنند. شایان ذکر است دفاتری که مغایر ضوابط و مقررات اعلامشده عمل کنند، باید در برابر اقدام خود پاسخگو باشند».
به هر ترتیب این چالش پس از مدتی فروکش کرد و دیگر هم از پخش تیزرهای فیلمهای در حال اکران خبری نبود تا سال 1401 که بار دیگر برخی شبکههای ماهوارهای فارسیزبان تبلیغات محصولات ایرانی از جمله فیلمها و تئاترها را آغاز کردند و از اواخر سال گذشته و تا امروز به شکل بسیار پرتعداد و تکرارشونده تیزر همه فیلمهای در حال اکران در سینماهای ایران را پخش میکنند. وضعیت به گونهای است که با آغاز اکران فیلمها، تبلیغات آنها نیز در این شبکهها کلید میخورد و در طول شبانهروز بارها پیشروی مخاطب قرار میگیرد.
امروز که وضع فروش فیلمهای روی پرده به رقم قابل قبولی رسیده و بار دیگر اقتصاد ورشکسته این هنرصنعت، رونق نسبی گرفته است، قطعا بخشی از آن به دلیل پخش این تیزرهاست و خوشبختانه این بار با دوراندیشی مواجه هستیم که فهمی از این شرایط دارد و به دنبال ایجاد چالش تکراری و بیفایده برای سینما نیست. البته آنچه در همه این سالها تغییر نکرده، رفتار غیردوستانه تلویزیون با سینمای ایران است که امروز نیز مانند سالهای قبل از همراهی با این بخش مهم از هنر ایران خودداری میکند و تبلیغات فیلمهای روی پرده همچنان جایی در این رسانه ندارد. با تعطیلشدن برنامههای مهم و تأثیرگذار سینمایی در تلویزیون حتی همان حداقل همراهی هم از بین رفته است. درنهایت میتوان از تجربه چند سال اخیر فهمید چه بسیار دعواها که با بیدرایتی ایجاد شده و به سینمای ایران لطمههای جبرانناپذیر زده است، در حالی که با کمی متفاوتدیدن میشد هرگز وارد چنین زمینی نشد. تجربه پخش تبلیغات سینمایی میتواند الگویی برای مدیران سازمان سینمایی در مسائل دیگری چون ممیزیهای دستوپاگیر، ندادن مجوز به فیلمها برای حضور در جشنوارههای خارجی و داخلی، توقیف آثار و... باشد تا بدانند آنچه دلسوزان سینما میگویند شاید همان چیزی باشد که سالهای بعد خودشان به آن حقیقت برسند؛ البته با تحمیل هزینههای زیاد به هنرمندان.