|

حقابه ایران و گستاخی همسایه

فرصت‌ها و تهدیدهای تنش آبی با طالبان برای ایران و شرایط امروزش

بیستم بهمن‌ماه سال پیش بود که هر سه نویسنده‌ این مقاله، در مقاله‌ای بلندبالا با نام «ایران امروز و بحران‌هایش» که در صفحه علم روزنامه «شرق» چاپ شد، از 14 بحران یا بهتر بگوییم ابربحران نام بردند که ایران امروز گرفتارش است . نخستین بحرانی که از آن نام برده بودیم، «بحران آب» بود. اشاره‌ کرده بودیم که بحران آب برای ایران ابعادی فراتر از آنچه عموم مردم گمان می‌کنند، دارد. ایران همواره کشوری کم‌آب بوده و نیاکان ما همواره قدردان آب بوده‌اند. آب آن‌چنان پراهمیت است که می‌تواند انقراض تمدنی به بار آورد.

حقابه ایران و گستاخی همسایه

«هم‌اکنون طالبان بهایش را پرداخت خواهند کرد».

جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا

فریدون علی‌مازندرانی . حسن فتاحی . مصطفی روستایی: بیستم بهمن‌ماه سال پیش بود که هر سه نویسنده‌ این مقاله، در مقاله‌ای بلندبالا با نام «ایران امروز و بحران‌هایش» که در صفحه علم روزنامه «شرق» چاپ شد، از 14 بحران یا بهتر بگوییم ابربحران نام بردند که ایران امروز گرفتارش است . نخستین بحرانی که از آن نام برده بودیم، «بحران آب» بود. اشاره‌ کرده بودیم که بحران آب برای ایران ابعادی فراتر از آنچه عموم مردم گمان می‌کنند، دارد. ایران همواره کشوری کم‌آب بوده و نیاکان ما همواره قدردان آب بوده‌اند. آب آن‌چنان پراهمیت است که می‌تواند انقراض تمدنی به بار آورد. می‌تواند چنان پررنگ باشد که کشورهای دچار تنش آبی در عرصه‌های دیگر ناچار به کوتاه‌آمدن باشند. بی‌شک خوانندگان در ذهن‌شان مثال‌های واقعی و تاریخی از درهم‌تنیدگی آب با زندگی اجتماعی و سیاست و جنگ‌ها دارند. به‌ هر روی ما آب را نخستین ابربحران ایران نام بردیم و باور داریم این بحران کماکان گریبان‌گیر کشور خواهد بود. چند روز پس از انتشار این مقاله در صفحه علم روزنامه «شرق»، یکی از مدیران بالادستی دولتی برای ما پیامی فرستاد و گفت: سیاه‌نمایی نکنید. آب چندان هم که شما نوشته‌اید، بحرانی نیست و جالب آنکه اشاره کرده بود با مدیریت مصرف آب و همکاری مردم، بحران آب تمام می‌شود. در پاسخ او، برایش یادداشتی فرستادیم و گفتیم بحران آب فراتر از مصرف خانگی است. آب به صنعت و کشاورزی گره‌ خورده است. آب مجازی و آب واقعی را تعریف کردیم و گفتیم مصرف آب مجازی و حقیقی یعنی چه؛ اما درنهایت ایشان نپذیرفتند و گفتند دولت توان غلبه بر بحران‌هایی بزرگ‌تر از آب را هم دارد. گفت‌وشنود را ادامه ندادیم؛ اما می‌دانستیم زخم کهنه آب زود یا خیلی زود دوباره سر باز خواهد کرد. امروز که در حال نوشتن این مقاله هستیم، هنوز از چاپ آن مقاله گفته‌شده، 110 روز نمی‌گذرد که داستان آب با طالبان در افغانستان چندین روز است سروصدا به راه انداخته است. چند روز پیش هم آقای عیسی کلانتری که زمانی سمت بالایی در سازمان محیط زیست داشت، گفته بود سیاست‌های آبی دولت یا دولت‌ها، کشور را به ویرانی خواهد برد. جنگ آب در ایران جدی است. از خشک‌شدن دریاچه ارومیه بگیرید تا دعوای کشاورزان شریف‌ اصفهانی که پاسخ‌شان درست نبود. ایران با تنش و بحران آب روبه‌روست و دور از انصاف نیست که بگوییم همپای بحران آب، بحران مدیریت آب و بحران دیپلماسی آب هم داریم؛ اما باور داریم تنها راه‌حل، نگاه فناورانه و خردمندانه، که البته به دور از به قول دکتر پاپلی (استاد نامور جغرافیای روستایی) مافیای آب هم باشد، است. در این یادداشت اگرچه به تنش آبی با گروه شبه‌نظامیانِ طالبان خواهیم پرداخت؛ اما می‌خواهیم نشان دهیم این یک نشانه است از بحرانی شاید بزرگ‌تر.

 

‌ پیشینه‌ تنش آبی با افغانستان

بی‌شک این جمله را شنیده‌اید که ایرانی‌ها می‌گویند افغانستان روزگاری بخشی از خاک ایران بوده و امروزه برای ما قلدری می‌کند. رابطه ایران و افغانستان، رابطه‌ای پیچیده است. با این کشور که بخشی از آن به‌راستی زمانی قلمرو ایران بود، مرزهای درازی داریم. افغانستان بخشی از گستره زبان فارسی و درواقع مرزهای فرهنگی ایران است. در این کشور هم مسلمان شیعه داریم و هم گرایش‌هایی از اسلام‌گرایی که شیعه ایرانی را از کافر بدتر می‌داند. افغانستان به‌شدت زیر نفوذ پاکستان است و به‌نوعی حیاط‌خلوت آن. فراموش نکنید که پاکستان ساختار ارتشی و امنیتی قوی‌ای دارد و در زمین افغانستان خوب می‌داند چطور با کارت‌هایش بازی کند. افغانستان دیرزمانی با شوروی درگیر جنگ بود و پس‌ازآن هرگز دولتی که بتواند تمام‌عیار این کشور را سامان دهد، روی کار نیامد. آمریکایی‌ها به افغانستان آمدند و دوره‌ای آرام طی شد؛ اما در نهایت آنها هم رفتند و طالبان در کمال حیرت افغانستان را گرفتند. برای بسیاری شاید جذابیت نداشته باشد؛ اما برای چندین دستگاه دولتی ایران، ازجمله سازمان محیط‌ زیست، نیروهای نظامی، وزارت امور خارجه و چند نهاد دیگر، مطالعه و پایش افغانستان ضروری است. از یاد نبریم که افغانستان تولیدکننده بزرگ‌ترین یا یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان مواد افیونی در جهان است. گردش مواد افیونی و مخدر هم از پردرآمدترین کارهاست و دولت‌ها و گروه‌های بزرگ پشت آن هستند. با این چند خط کوتاه، حال اجازه دهید تا وارد داستان تنش آبی با افغانستان شویم. داستان تنش آبی با افغانستان، داستان امروز و دیروز نیست. داستان شبه‌نظامیان طالبان یا اشرف غنی و حامد کرزای نیست. ایران و افغانستان از زمان قاجار بر سر آب هیرمند یا هلمند با هم تنش داشته‌اند. این تنش‌ها از زمانی آغاز شد که طی یک قراردادی در دوره قاجار، بخش‌هایی از افغانستان با مرزهای کنونی‌اش از ایران جدا شد. از آن زمان تا همین امروز، هرگاه آب رودخانه و آن حوضه آبی کاهش یافته، میان ایران و افغانستان تنش بالا گرفته است. تنش بین ایران و افغانستان و مسئله حقابه ایران در دوره قاجار یک‌ بار به ژنرالی انگلیسی واگذار شد تا میان‌داری کند. بار دیگر به سرهنگ مک‌هون سپرده شد؛ اما مشکل حل نشد. در دوره رضاشاه میان ایرانی‌های سیستان‌ و‌ افغانستانی‌ها زدوخورد هم صورت گرفت و باز هم پادرمیانی شد و مسئله نیم‌بند حل شد. در دوره محمدرضا شاه که از قضا توان نظامی ایران بسیار هم بالا بود، بار دیگر افغانستان روی رودخانه چندین بند ساخت. جالب اینکه در بسیاری از کارهای فنی، خارجی‌ها در آنجا مشغول کار بودند. تنش آبی بالا گرفت و نماینده مجلسِ آن روز ایران گفت: اگر وضع همین‌طور پیش برود، سیستانی باقی نخواهد ماند. درنهایت آمریکا واسطه شد و کار به‌ جاهای باریک نکشید. یک‌ بار هم کمیسیونی بین‌المللی مسئول حل شد و درنهایت سال 1351 توافقی به دست آمد. این تنش‌های آبی کماکان با فرازوفرود ادامه داشت تا اینکه به این نقطه رسید. جان کلام اینکه ایران با افغانستان همواره تنش آبی خواهد داشت. حال چه حاکمان آنجا آدم‌حسابی باشند و چه طالبان غارزیست و تفنگ به دست.

‌ طالبان از پشت کوه تا پشت میز

اشاره کردیم که ایران با همسایه شرقی‌اش، افغانستان تنش آبی دارد. همچنین یادآور شدیم که این تنش آبی ریشه تاریخی دارد و از دوره قاجار و پس از قرارداد هرات سر باز کرده است. به نظر می‌رسد از این به بعد هم درگیر تنش خواهیم بود؛ اما در این بخش می‌خواهیم صرفا کمی به طالبان بپردازیم و خطاها و فرصت‌های ایران. بی‌شک تک‌تک خوانندگان خبر دارند که طی دو هفته گذشته پس‌ از اینکه طالبان حقابه ایران را ندادند، رئیس‌جمهور ایران خطاب به طالبان اخطاری فرستاد. طالبان هم با همان روش همیشگی‌شان که مخلوطی از تهدید و لودگی و تمسخر است، جواب دادند و منازعه بالا گرفت. درگیری‌ها در مرز دو کشور خشونت‌آمیز شد و در‌این‌میان چند نیروی مرزبانی کشورمان که جوانانی نازنین و رشید بودند، جان شریف‌شان را از دست دادند. در چنین مواردی جامعه ایران خیلی زود واکنش نشان می‌دهد. این بار هم چنین شد. برای ایرانی‌ها، با وجود تمام مشکلاتی که در کشور داریم، سخت و جانکاه بود که عده‌ای با آن سر و وضع و ظاهر و پوشش که شبه‌نظامی هستند و دولت رسمی هم شناخته نمی‌شوند، و در فهرست سازمان‌های تروریستی بسیاری از کشورها قرار دارند، چنان گستاخ شوند که مرزبانان ایرانی را شهید کنند. جامعه ایرانی به‌شدت واکنش نشان داده و هرکس با هر رده‌ فکری، خواهان نوعی از برخورد است. برخی از مردم خواهان تنبیه طالبان هستند، همان‌گونه که در جنگ ایران و عراق به داستان «تنبیه متجاوز» معروف شد. برخی با به نمایش گذاشتن موشک‌ها و پهپادهای ایرانی خواهان زهر چشم گرفتن از طالبان هستند. بگذارید همین‌جا این نکته را روشن کنیم. اگر و فقط اگر از دریچه برتری نظامی نگاه کنیم و شاخص‌هایی مانند اقتصاد را لحاظ نکنیم، برتری جنگی ایران بسیار بدیهی است. طالبان بدون‌شک حتی با داشتن صد هزار جنگجو تاب مقاومت در برابر ایران را ندارد. اگرچه ما، نویسندگان این مقاله، رویارویی نظامی را آخرین و ناچارترین گزینه پیشنهاد می‌کنیم و باور داریم در چنین شرایطی جنگ بسیار برای ایران پرضرر است. طالبان با آن سبک از حکمرانی بر سرزمینی نیمه‌ویران، چیز چندانی برای از دست دادن ندارد. از آنها هرچه کشته شود، چندان برایشان محلی از اعراب ندارد؛ اما برای ایران حتی یک کشته هم زیاد است. به موضوع طالبان بازگردیم که از کجا سر برآورده‌اند. واژه طالبان برگرفته از واژه طلبه است و منظورشان طلبه علوم اسلامی است. طالبان به دو دسته کلی هم تقسیم می‌شوند؛ طالبان افغانستان و طالبان پاکستان. این دو هرچند دو گروه جداگانه‌اند، اما شباهت‌های فکری و اشتراکات سیاسی بسیاری با هم دارند. می‌توان تاریخچه طالبان افغانستان را در زمان حمله شوروی به افغانستان جست‌وجو کرد. آن زمان گروهی پدید آمد با نام مجاهدین افغان که با کمک غربی‌ها، پاکستان و کشورهای عربی به رهبری عربستان با شوروی می‌جنگیدند. بعدتر ترکیبی از تندروهای افراطی پشتون با رگه‌هایی از مجاهدان افغان در هم‌ آمیخته شد و چیزی با نام طالبان را ساخت. مهم‌ترین ویژگی طالبان افغانستان، تا همین امروز، افراطی‌گری، کشتار، دیپلماسی‌گریزی و شاخ‌وشانه‌کشیدن است؛ از ایران گرفته تا آمریکا. غرب‌ستیزی هم بخشی از هویت این ساکنان کوه‌ها را شامل می‌شود که البته امروزه توانسته‌اند به بخش مهمی از افغانستان حاکم شوند. طالبان با آمریکا جنگیدند و سخت شکست خوردند و حامد کرزای بر افغانستان حاکم شد. پس از او نیز اشرف غنی آمد و مابقی داستان را همه می‌دانند. آمریکایی‌ها افغانستان را ترک کردند و طالبان بدون مقاومت چندانی بر تخت نشستند. عکس‌هایی که از آن بازه زمانی و رفتارهای شگفت‌انگیز نیروهای طالبان با ادوات نظامی آمریکایی منتشر شده بود، موجب خنده بود. این نکته را از یاد نبریم که طالبان همواره با پاکستان و عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی رابطه نزدیک داشته است؛ یعنی آنها روی طالبان اعمال‌ نفوذ مستقیم و نامستقیم دارند. بااین‌حال، آنچه در ایران پس از اشغال یا به تعبیر برخی روی کار آمدن طالبان رخ داد، چنین بود: برای برخی از افراد پوپولیست چون گمان می‌کردند طالبان آمریکاستیز و غرب‌ستیز است و پس لابد با بدنه آمریکاستیز داخل کشور همخوانی دارد، دشمن اعتقادی و سیاسی دیروز که دستش به خون دیپلمات‌های ایرانی آلوده است، به دوست بدل شد‌. این گروه حتی پا را فراتر گذاشتند و گفتند طالبان جنبش اصیل منطقه است. آنها را که تازه از پشت کوه به پشت میزی آمده بودند که با تفنگ به دست آورده بودند، تغییریافته خطاب کردند و گفتند این طالبان، آن طالبان نیست. در هر حال، خام‌اندیشی و خطایی بود که رخ داد. مسئله این نیست که طالبان واقعا عوض شده‌ یا خیر، مسئله این است که برخی در ایران گمان می‌کنند هرکس با آمریکا سر ستیز داشته باشد، می‌تواند دوست قلمداد شود؛ غافل از اینکه هر گردی، گردو نیست. پیش‌بینی ما این است که اگر طالبان بر سر کار بماند، ناخواسته دو اتفاق رخ خواهد داد، کُند اما قطعی. آنها به ضرب‌ و زور ناچار خواهند شد کمی آداب دیپلماسی و پشت‌میزنشینی بیاموزند؛ هم خودشان ناچار خواهند شد و هم معلمان‌شان آنان را وادار خواهند کرد. این را هم ممکن است بیاموزند که بهینه‌ترین راه برای حل مشکلات، از دهان دیپلمات می‌گذرد نه لوله‌ تفنگ. اما تا آن زمان دولت ایران باید بداند که وارد تله نشود. جنگ با طالبان اگرچه برای نیروهای نظامی ایران آسان است، اما تله است. تله گیر‌افتادن کشور در هزینه اقتصادی و مشکلاتی برای شهروندان و دیگر مشکلات. فراموش نکنید که وقتی جنگی شروع می‌شود، برنده و بازنده باید هزینه میز بازی را پرداخت کند.

‌ جنگ آب

به باور نویسندگان این مقاله، ایران وارد پدیده‌ای شده که نامش را جنگ آب گذاشته‌ایم. گستاخی طالبان صرفا گوشه‌ای از این جنگ بود. شاید تا اینجا که مقاله را خوانده‌اید از خود بپرسید چرا این نوشته در صفحه علم روزنامه چاپ شده است؟ این همان چیزی است که ما می‌خواهیم توجه دولتمردان کشور را به آن جلب کنیم. راه‌حل آب یا بهتر بگوییم تنش‌ آبی کشور، نه در حذف طالبان از روی زمین است و نه حتی نوشتن یک توافق‌نامه با آنها و تسلیم‌شان. نشاندن طالبان سر جای‌ خود دشوار نیست، اما راه‌حل مشکل ما این نیست. راه‌حل در دو چیز است: نخست سیاست‌گذاری و مدیریت درست منابع آبی کشور و دیگری بهره‌مندی از فناوری‌های نوین برای حل بحران آب. امروز در مرز شرقی با افغانستان تنش آبی داریم، چند وقت دیگر با ترکیه و عراق خواهیم داشت و این قصه سر دراز دارد. مسئولان محترم کشوربیش از هر چیز باید نگران بحران و تنش آبی باشند. اگر به ما بگویند راه‌حل فوری برای حل مشکل با افغانستان چیست؟ خواهیم گفت نزدیک به پنج میلیون افغانستانی عزیز در ایران داریم که روی تخم چشم مردم مهمان‌دوست کشور جا دارند، اما حالا که دولت-سازمان-گروه کشورشان همان اندک حقابه ایران را نمی‌دهد، دولت ایران هم از این عزیزان بخواهد این میهمانی طولانی‌مدت را تمام کنند تا لااقل به‌ اندازه پنج میلیون نفر مصرف آب کاهش یابد. ممکن است برخی بگویند سنگدلانه است؛ اما چه چیزی مهم‌تر از کیان ایران و شهروندان شرق ایران که به دلیل کمبود آب، چنین به‌ سختی افتاده‌اند. این البته یک پیشنهاد است و بی‌شک مسئولان بهتر می‌دانند چه کنند. بااین‌حال، آنچه حاکمیت باید به آن توجه کند، به این شرح است: نخست باید بداند صنعتی‌سازی با کم‌آبی سازگار نیست و نامش توسعه نیست. هواپیما بدون سوخت پرواز نخواهد کرد، هرچقدر هم پیشرفته باشد، کشور هم بدون منابع آبی چرخش نخواهد چرخید. و دیگر اینکه کشاورزی ایران نادرست است و پرمصرف؛ اگر امروز فکری برای الگوی درست کشاورزی و راهی برای کاهش آهنگ مصرف در بخش کشاورزی و صنعت پیدا نشود، فردا دیر است. مبادا روزی برسد که ناچار شویم دو بشکه نفت بدهیم و یک بشکه آب بگیریم. فرونشست زمین پدیده‌ای است که باید بسیار جدی گرفته شود. با طالبان می‌شود برخورد خشن داشت، اما با مردم کشور و استان‌ها نمی‌شود؛ زیرا پیامدهایش ده‌ها بار خطرناک‌تر است. ایران در زمینه بحران آب نیاز به استفاده از فناوری‌های پیشرفته و متخصصان دارد و نیازمند یاری‌خواهی از کشورهای پیشرو است. بحران آب به‌تنهایی کافی است تا بردار سیاست ایران را به سویی ببرد که تا حد ممکن تحریم‌ها رفع شود و ساختار صنعتی و کشاورزی به‌ فوریت اصلاح شود. بدون فناوری‌های نوین و مدیریت تخصص‌محور و برخورد با آنچه دکتر پاپلی مافیای آب نامیده، روزهای سختی در انتظار نسل‌های امروز و فردا خواهد بود. جان کلام اینکه از صنعت هسته‌ای گرفته تا صنعت مصالح ساختمانی و نساجی و بسیاری دیگر باید برای بحران آب برنامه‌ریزی‌شده عمل کنند. شاید باورش برای مسئولان سخت باشد اما بحران آب و کوچ‌های اجباری مردم از مناطق کم‌آب، حتی بر آهنگ زادوولد آنان هم اثر دارد. امروز روزی است که باید بدانیم طالبان نماد آن زخم چرکین تنش و بحران آب است. این زخم همچون اقتصاد ایران که به جراحی نیاز دارد، نیازمند جدیدترین و سریع‌ترین مداوای ممکن است. آب در این کشور کیمیا و گنج است. بدون آب توسعه که سهل است، بقای ما در خطر است. سخن پایانی را بار دیگر تکرار می‌کنیم؛ حل بحران آب بدون بهره‌گیری از فناوری پیشرفته ممکن نیست و داشتن فناوری پیشرفته نیز بدون تغییر در سیاست‌های کلان ناممکن به نظر می‌رسد.