رخداد به منزله عبور از انکار
در روزهای گذشته دو اتفاق مهم در دو ساحت مختلف اجتماعی رخ داده است که اگر در کنار هم قرار بگیرند، میتوانند بیانگر یک «رخداد» مهم باشند.
در روزهای گذشته دو اتفاق مهم در دو ساحت مختلف اجتماعی رخ داده است که اگر در کنار هم قرار بگیرند، میتوانند بیانگر یک «رخداد» مهم باشند.
اما آن دو اتفاق مهم اخیر چه بوده است؟
اولین اتفاق را باید تشکیل یک کارگروه از سوی رئیسجمهور جهت بررسی کندی سرعت اینترنت دانست. رئیسجمهوری در جلسه شورای عالی فضای مجازی، به برخی گلایههای مردمی درباره کندی اینترنت اشاره کرد. در همین راستا، او کارگروهی متشکل از مرکز ملی فضای مجازی و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را مأمور کرد تا موضوع کاهشهای اخیر سرعت اینترنت را بررسی کنند.
اتفاق دوم نیز اظهارات معاون علمی و فناوری رئیسجمهور است. او گفته که نباید جوگیر شویم و اگر بگوییم همه دارند مهاجرت میکنند، غلط است. در عین حال که ایشان مهاجرت را یک موضوع جدی میداند، اما معتقد است جامعه نخبگی نباید به تب مهاجرت دامن بزند.
اما از قراردادن این دو خبر در کنار یکدیگر چه نتیجهای میتوان گرفت؟
پاسخ این است که این دو اتفاق را باید بهمثابه یک «رخداد» تلقی کرد.
آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی نئومارکسیسم و انتقادی معاصر است. آثار متعددی از او در ایران منتشر شده و توجهات زیادی را برانگیخته است. یکی از عرصههای تأملات بدیو معطوف به پدیده رخداد است. در دستگاه نظری او، هستىشناسى و منطق با حقیقت و سوبژکتیویته پیوند مىخورد.
دو اتفاقی که اینک در عرصه رخداد قرار میگیرند، یکی موضوع سرعت اینترنت و دیگری مهاجرت و فرار مغزهاست.
درباره موضوع اول همواره مسئولان وزارت ارتباطات هرگونه کاهش سرعت اینترنت را انکار میکنند. این مسئولان نهتنها حاضر به پذیرش هیچگونه کاهشی در سرعت اینترنت نیستند، بلکه حتی داعیه افزایش سرعت در سالهای اخیر را هم مطرح میکنند. از اینرو هیچ توضیح دقیقی در راستای شفافسازی دلایل این کاهش ارائه نداده و اصلا موضوعیتی برای آن قائل نیستند.
از سوی دیگر، همین ادعای افزایش مکرر سرعت اینترنت میباید بهمنزله موضع سایر نهادها، افراد و مقامات رسمی کشور محسوب شود. بالطبع رئیسجمهور (بهعنوان مقام بالاتر از وزیر ارتباطات) نیز میبایستی چنین ادعایی داشته باشد یا حداقل اینکه خلاف آن را مطرح نکند.
بدیو رخداد را یک «کثیر» میداند که متشکل از عضوهای عرصه رخدادپذیر و خودِ «رخداد» است؛ بهگونهای که هر حقیقتی همواره و ضرورتا قائم به وقوع رخداد است.
بنابراین همین که رئیسجمهور دستور تشکیل کارگروهی را برای بررسی کاهش سرعت اینترنت داده است، باید بهمثابه عبور از مرحله انکار تلقی و آن را گامی رو به جلو تصور کرد و وجهه رخدادبودگی را بر آن مترتب دانست. این البته صرفا در ساحت بوروکراتیک ماجراست؛ چراکه پیشبینی نتیجه بررسیهای کارگروه یادشده چندان کار سختی نیست.
مشابه همین فرایند را میتوان در اظهارات معاون علمی رئیسجمهور نیز رصد کرد. در مورد فرار مغزها نیز مقامات و مسئولان موضع دقیق و مشخصی ندارند، اما در هر حال مقامات اسبق، سابق و کنونی بهطور کلی پدیده مذکور را فاقد صحت میدانند.
معمولا اینگونه پدیدهها در کشور ما نمیتوانند بهطور بیطرفانه مشمول آمارگیری و محاسبه قرار گیرند و در نتیجه هرگونه آمارهایی از این دست از سوی مسئولان مذکور فاقد اعتبار تلقی میشود.
حتی برخی مسئولان مربوطه نهتنها مهاجرت مغزها را تکذیب میکنند، بلکه از عملکرد خود در جایگاه «شکار مغزها» یا عناوینی همچون «گردش نخبگان» تجلیل هم میکنند. اما معاون علمی رئیسجمهور در همین خبر اظهار کرده که موضوع مهاجرت، موضوعی است که نباید به آن با دو رویکرد «هیجانی» یا «لاپوشانی» نگاه کرد. این اظهارات به این معناست که پدیده فرار مغزها وجود دارد، اما چون هیچکس را یارای اعتراف به آن نیست، بهتر است آن را «لاپوشانی» نکنیم و به تعبیر ایشان نباید جوگیر شویم. در اینجا نیز شاهد عبور از مرحله انکار هستیم.
بدیو معتقد است حقایق ابدی ذیل چهار فرایند علم، هنر، سیاست و عشق محقق میشوند. حقایق مذکور البته نمیتوانند در سپهر ایدهها وجود داشته باشند؛ چراکه آنها نتیجه رخدادی تصمیمناپذیر و وفاداری سوژهها هستند. وجه دائمی انکار مسئولان در اینجا صبغهای تاریخمند به خود میگیرد؛ حال آنکه به تعبیر بدیو، هر فرایندی که عاری از حقیقت باشد، به معنای حقیقی کلمه غیرتاریخی است. تاریخیت انکار و تکذیب نقش مهمی در تبیین تغییرات مذکور به مثابه رخداد دارد.
اساسا وضعیتهاى تاریخى همیشه مستعد تغییر هستند و به همین علت بدیو آنها را عرصه رخدادپذیر مینامید. این موقعیتها ملازم تغییراتی چنان بنیادین هستند که ممکن است چهبسا دانش ما را درباره وضعیتهای قبلی بهطور کامل متحول و دگرگون کند.
این خبر خوبی است که بعد از سالها نکول، اکنون برخی مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که هیچ دستاوردی از امتناع وجود پدیدههایی که به عیان در مقابل چشم مردم رژه میروند، حاصل نخواهد شد و آنها را غایب یا پنهان دانست. مسئله هم بر سر همان غیاب یا فقدان عنصرهاست. همین غیاب است که عرصه را براى یک رخداد همواره گشوده نگه مىدارد. اکنون سؤال بعدی این است که مرحله بعد از انکار چیست؟ از روی قرائن میتوان انتظار داشت که باید شاهد مقاومت این مسئولان باشیم. بعد از گذشت چندین دهه از تسلط نگاه «حاشامحور»، آیا میتوان انتظار داشت نگاه توأم با پذیرش پدیدهها حاکم شود؟
پاسخ به این پرسش در واقع بهمثابه پاسخ به پرسشی دیگر است و آن اینکه مختصات آن تغییر ریشهای که نظم وضعیت موجود را دائما حول تکذیب، نفی، نکول و امتناع برخی هستارها و موجودیتها میگردیده، چگونه میتوان ترسیم و تعیین کرد؟